غزل فارسی در سوگ «سایه»

«بگردید بگردید در این خانه بگردید/ در این خانه غریبید غریبانه بگردید. سایه ما با هفت‌هزارسالگان سر‌به‌سر شد». روزِ دوستداران شعر و ادب فارسی با این متن یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) تیره و تار شد. سایه،یکی از بزرگ‌ترین غزل‌سرایان شعر معاصر فارسی از یک‌ماه پیش در شهر کلن آلمان در بستر بیماری بود. پیر پرنیان‌اندیش حدود پنج‌ماه پس از درگذشت همسرش، آلما مایکیال، دوری او را تاب نیاورد و به او پیوست. خبر رفتن سایه، دوستداران شعر و ادب فارسی را اندوهگین کرد و حالا به هر صفحه‌ای در فضای مجازی که سر می‌زنی، بیتی از ابتهاج را در سوگ او می‌خوانی. هوشنگ ابتهاج متولد 6 اسفند 1306 بود و در بامداد 19 مرداد 1401 چشم از جهان فروبست. پیام های تسلیت رئیس جمهور  رئیس مجلس  و  حداد عادل در همین حال، رئیس جمهور در پیامی درگذشت شاعر پرآوازه ایران، زنده یاد امیر هوشنگ ابتهاج را به خانواده، جامعه فرهنگی و هنری و مردم ادب‌پرور ایران تسلیت گفت. به گزارش ایرنا،  آیت‌ا...سید ابراهیم رئیسی در پیامی با تسلیت درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج تصریح کرد: این غزل‌سرا و پژوهشگر ادبی که فصل ماندگاری در غزل فارسی ایجاد کرد، با خلق آثار ادبی فراوان به ویژه با مضامین اجتماعی و حماسی و ترویج روحیه آزادی‌خواهی و استکبارستیزی در کنار لطافت عاشقانه آثارش، نقش موثری در حفظ گنجینه غنی ادبیات فارسی و ترویج و گسترش فرهنگ ایران داشت و نام خود را در تاریخ ادبیات و هنر این مرز و بوم ماندگار کرد. رئیسی در این  پیام افزود: درگذشت شاعر پرآوازه کشورمان، مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج موجب تأسف و تالم خاطر شد. این‌جانب، فقدان این چهره فرهیخته را به خانواده محترم، جامعه فرهنگی و هنری و مردم ادب‌پرور ایران، تسلیت عرض می‌کنم و از درگاه خداوند برای ایشان رحمت و رضوان الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی مسئلت دارم. همزمان، دکتر محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در پیامی درگذشت هوشنگ ابتهاج را تسلیت گفت. در متن این پیام آمده‌است: «درگذشت شاعر نامدار و شیرین‌سخن استاد امیرهوشنگ ابتهاج را به خانواده و دوستان ایشان و تمامی دوستداران شعر و ادب فارسی تسلیت می‌گویم. ه.ا. سایه با اشعار خود، پاسدار میهن‌دوستی و مروج فرهنگ و ادب اصیل ایرانی بود. خدایش بیامرزد و او را با سیدالشهدا(ع) همنشین کند». محمد مهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در پیامی درگذشت این شاعر بزرگ را تسلیت گفت: «خبر درگذشت استاد امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه از شاعران و ادیبان ارجمند کشورمان موجب تأسف و تأثر بسیار شد. تردیدی نیست که شعرهای فاخر و شورانگیز زنده‌یاد ابتهاج جایگاهی بلند در شعر و ادب معاصر دارد. ایشان به مدد ذوق خدادادی، استادانه مضامین اجتماعی‌ را در شعر فاخر خویش به کار‌ گرفت و با سرودن تصنیف‌های ماندگاری همچون «سپیده»(ایران ای سرای امید) در زمره شاعرانی بود که به سرزمین گهربار خویش صمیمانه عشق می‌ورزید. این‌جانب فقدان این شاعر گرامی و صاحب سبک را به خانواده داغدار ایشان و خانواده بزرگ فرهنگ، هنر و ادب ایران اسلامی و همه پارسی‌زبانان در جای جای جغرافیای جهان تسلیت می‌گویم». در متن پیام تسلیت دکتر حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم آمده است: «بی‌گمان، ابتهاج را می‌توان یکی از قله‌های بلند شعر فارسی در قرن اخیر دانست. او مظهر همزیستی دلپذیر سنّت و نوآوری در شعر معاصر ایران بود. زبان و بیان وی اگرچه از سنّت هزارسالۀ ادب فارسی مایه می‌گرفت، رنگ و آهنگ خاصی داشت که به شعر او هویت می‌بخشید. شعر سایه، به‌ویژه غزل‌های او، در ادبیات فارسی ماندگار خواهد شد».   سایه‌ای که می‌شناختیم پدرش آقاخان ابتهاج، از مردان سرشناس رشت بود و مادرش، فاطمه رفعت. هوشنگ ابتهاج تحصیلات ابتدایی را در رشت گذراند و در تهران به دبیرستان رفت. او در همین دوران بود که اولین دفتر شعر خود به نام «نخستین نغمه‌ها» را منتشر کرد که نشان از جسارت او در ورود به دنیای شعر و ادبیات در سنین جوانی داشت. سایه از سال 1350 تا 1356 مدیر برنامه «گل‌ها» در رادیو بود. او پس از کشتار مردم در 17 شهریور 57 از کار در رادیو استعفا کرد. ابتهاج با این‌که در خانواده‌ای مرفه متولد شده بود، اما همفکر توده‌ای‌ها شد. هر چند که بعدها خودش در مصاحبه با مهرنامه گفت هرگز به عضویت حزب توده درنیامده‌است. اشعاری مانند کاغذ زر امیرهوشنگ ابتهاج از درخشان‌ترین شاعران غزل‌سرای معاصر است. او با این‌که در هر دو شیوه شعر کلاسیک و شعر نو طبع‌آزمایی کرده، اما غزل‌هایش از سروده‌هایش در قالب شعر نو پیشی گرفته‌است؛ چرا که در غزل‌سرایی نوآوری‌هایی در عاطفه، خیال و زبان شعر داشته‌است. استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب«آینه در آینه»(برگزیده شعر سایه به انتخاب شفیعی کدکنی) می‌نویسد: «از دیرباز با شعر سایه انس و الفت داشته‌ام و نمی‌دانم چگونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشر و نشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگی‌های زندگی من در این سال‌ها بوده است. همین دوستی نزدیک، مرا گستاخ کرد که یک شب در بهار 1369 در شهر کلن در کشور آلمان‌، در حضور او‌ گاه از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعه‌های شعری او‌ این انتخاب را روی چند برگ کاغذ انجام دادم و او با بزرگواری‌، ولی بی‌هیچ اعمال سلیقه‌ای‌ پذیرفت که عینا چاپ شود و این است حاصل آن گزینش، گزینشی یک‌شبه و حداقل سی‌وپنج ساله‌. سایه‌، در انواع سخن‌، شعر خوب و شعر درخشان بسیار دارد. اگر می‌خواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکارهای‌ او - که در آن اکثریت با غزل‌هاست - استوار کنم، شاید برای بعضی از گونه‌ها و نمونه‌های دیگر کمتر مجال تجلی حاصل می‌شد. اما در این گزینش‌، مقصود اصلی‌، ارائه نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونه‌هایی از تجارب گوناگون وی در عالم شعر و شاعری بوده است. به همین دلیل شعرهایی از مجموعه سراب که از نخستین آثار دوره جوانی اوست و در تحول شعر غنایی جدید پارسی بیش و کم نقشی داشته است، جای چندین نمونه از غزل‌های ممتاز دوران پختگی و کمال هنری او را گرفته است‌، و این به هیچ روی‌، نقض غرض نیست، به‌ویژه که غالب دیوان‌های او‌ هر کدام‌ بارها و بارها چاپ شده است و مانند کاغذ زر در میان عاشقان شعر فصیح پارسی دست به دست گشته است و کمتر حافظه فرهیخته‌ای است که شعری از روزگار ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونه‌هایی از شعر و غزل سایه نباشد. من این نکته را‌ در این لحظه‌ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های توفیق یک شاعر می‌شمارم».  ماجرای شعر سایه درباره واقعه کربلا یکی از آثاری که به خوبی مخاطب را با حال و هوای زندگی سایه آشنا می‌کند، کتاب «پیر پرنیان‌اندیش»، حاصل گفت‌وگوی میلاد عظیمی و عاطفه طیه با اوست. در بخشی از این کتاب که چاپ بیستم را هم پشت سر گذاشته، می‌خوانیم: «هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشم‌هایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده»؟ نه! شما می‌دونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که می‌زنم داره روضه و نوحه نشون می‌ده. من هم گوش می‌کنم و خب گریه‌ام می‌گیره. می‌شینم با این‌ها گریه می‌کنم. پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه می‌گوید: «سال‌ها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم». با تعجب اصرار می‌کنم شعر را بخواند و می‌خواند: یا حسین بن علی/ خون گرم تو هنوز/ از زمین می‌جوشد/ هرکجا باغ گل سرخی هست /آب از این چشمه خون می‌نوشد/ کربلایی است دلم».  از شعرهای جعلی  تا تصنیف‌های خاطره‌ساز هوشنگ ابتهاج یکی از شاعرانی است که اشعار جعلی متعددی در فضای مجازی به او نسبت داده می‌شود. تا جایی که یکی از این اشعار جعلی به آلبوم «افسانه چشم‌هایت» همایون شجریان و علیرضا قربانی هم راه پیدا کرد. یلدا ابتهاج در واکنش به این شعر جعلی نوشت: «دوستان عزیز در خصوص سایه باید گفت او کم‌شعرترین شاعر دوران ماست و تنها سه کتاب از او موجود است: سیاه مشق(شعر کلاسیک)، تاسیان(شعر نو) و بانگ نی(منظومه مثنوی). به کتاب‌ها مراجعه کنیم». اما آن‌ها که خیلی اهل خواندن کتاب شعر نیستند، تعدادی از غزل‌ها و اشعار نیمایی سایه را با صدای خواننده‌های بزرگی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری شنیده‌اند و با آن‌ها خاطره دارند. دو تصنیف خاطره‌انگیز «تو ای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» از سروده‌های ابتهاج است. تصنیف «ارغوان» نیز که از شعرهای مشهور نیمایی سایه است، با اجرای علیرضا قربانی به گوش مخاطبان آشناست: «ارغوان/ شاخۀ هم‌خون جداماندۀ من/ آسمان تو چه رنگ است امروز؟ / آفتابی‌ست هوا؟/ یا گرفته‌است هنوز/ من در این گوشه که از دنیا بیرون است/ آسمانی به سرم نیست/ از بهاران خبرم نیست/ آن‌چه می‌بینم دیوار است/ آه این سخت سیاه/ آن چنان نزدیک است /که چو برمی‌کشم از سینه نفس/ نفسم را برمی‌گرداند».