برای لژیونر شدن می جنگم

 رقابت ‌های هندبال قهرمانی نوجوانان جهان که در  شهر «اسکوپیه» مقدونیه برگزار شد، چند روز پیش به پایان رسید. دخترهای ملی‌پوش ما هم که فروردین امسال با قهرمانی تاریخی در مسابقات نوجوانان آسیا جواز حضور در مسابقات جهانی را به ‌دست آوردند، برای اولین ‌بار توانستند در رقابتی جهانی حضور پیدا کنند اما این فقط بخشی از کار مهم آن‌هاست. این دخترهای کاردرست با کسب پیروزی مقابل تیم سنگال، به ‌عنوان اولین رشته توپی بانوان ایران به جمع 16تیم برتر دنیا راه پیدا کردند که در تاریخ ورزش بانوان اتفاق مهمی به ‌شمار می‌رود. در ادامه گپ ما با «فاطمه مریخ» بازیکن برتر مقابل تیم سنگال را می‌خوانید. فاطمه، 17ساله است و اهل «بهبهان» استان خوزستان. او که هنگام انجام این مصاحبه در اردو بود، به‌ نمایندگی از هم‌تیمی‌هایش دعوت ما به گفت‌وگو  را پذیرفت. ما هم به‌ نمایندگی از رفقای جوانه، به بچه‌های تیم هندبال دختران خسته‌ نباشید می‌گوییم. برویم با فاطمه مریخ آشنا شویم.

   چطور سر از هندبال درآوردی؟
از 12سالگی هندبال را به‌ صورت حرفه‌ای بازی می‌کنم. اولین ‌بار خیلی اتفاقی با این ورزش آشنا شدم، مثل همه بچه‌های دیگر در زنگ ورزش، مربی یک توپ بهمان داد و من هم که عاشق بازی و ورزش و توپ بودم، شروع کردم به بازی کردن. بعد از مدتی ورزش را گذاشتم کنار چون نگران بودم به درسم لطمه بخورد اما خیلی طول نکشید که دوباره برگشتم چون واقعا از هندبال بازی کردن لذت می‌بردم. کم‌کم پایم به مسابقات باز شد؛ لیگ دو، لیگ یک، بازیکنان بزرگ ملی را دیدم و ماجرا جدی شد. برای خودم هدف‌گذاری کردم. هدف اولم رفتن به لیگ بود که به آن رسیدم و رفته‌رفته اهدافم بزرگ‌تر می‌شد؛ رفتن به تیم ملی، حضور در مسابقات آسیایی و جهانی.



     یک بازیکن ملی که در سطح جهانی موفق می‌شود، چقدر باید تلاش کند؟
خیلی زیاد. زندگی یک ورزشکار با بقیه مردم فرق زیادی دارد. خوابت باید منظم باشد، تغذیه‌ات باید اصولی باشد، رفتار و اخلاقت باید حرفه‌ای و هماهنگ با تیم باشد، تمرین‌های منظم و فشرده و سخت هم نباید خسته و مأیوست کند. من معتقدم آدم باید عاشق چیزی باشد تا بتواند با تمام قدرت برای رسیدن به آن تلاش کند و من واقعا عاشق هندبال هستم. خب حامیان زیادی هم داشتم از جمله مربیانم که موفقیت الانم را مدیون آن‌ها می‌دانم.

     به ‌جز هندبال، چه سرگرمی‌ها و علایقی داری؟
سرگرمی و علاقه‌مندی دیگری
به‌ جز هندبال ندارم ولی هدف، چرا؛ درس خواندن برایم خیلی مهم است چون فکر نمی‌کنم بدون درس خواندن بتوانم در آینده موفق شوم. البته به‌‎ دلیل اردوهای پشت‌ سر هم و تمرین‌های پرفشار کمی از درس عقب ماندم، به ‌ویژه به این دلیل که در شهرستان زندگی می‌کنم و همیشه باید یک‌ روز زودتر از گروه برگزاری اردوها راه بیفتم تا خودم را به بقیه بچه‌ها برسانم ولی به‌ محض این ‌که برگردم، با جدیت درسم را می‌خوانم.

     فاطمه به کجا برسد، خیلی خوشحال و راضی‌ است؟
الان دارم برای لژیونر شدن می‌جنگم و این قدم بعدی در ورزش حرفه‌ای‌ام است که وقتی به آن برسم، خیلی خوشحال می‌شوم. شاید خیلی از بچه‌های  مثل من به مربی شدن در آینده فکر کنند اما این رویای من نیست. به ‌نظرم مربی، خیلی زحمت می‌کشد و از لحاظ روانی تحت ‌فشار است. من، بازیکن بودن را بیشتر دوست دارم. در رشته تحصیلی‌ام هم اگر در یکی از رشته‌های پزشکی یا پیراپزشکی مورد علاقه‌ام قبول شوم، به هدفم رسیده‌ام.