نسخه جهانی از تعزیه ایرانی

چهارده سال از اولین اجرای اپرای عروسکی عاشورا با طراحی و کارگردانی بهروز غریب‌پور می‌گذرد. در این سال‌ها اپرای عاشورا در ایام محرم و صفر در ایران و خارج از ایران، بارها و بارها روی صحنه رفته و خیلی‌ها را تحت تأثیر قرار داده‌است. از جمله مشهورترین مخاطبان این اپرا، شیخ حسین انصاریان است. غریب‌پور در گفت‌وگویی که سال 99 با خبرگزاری مهر کرده، از مواجهه حجت‌الاسلام انصاریان با اپرا پیش از اجرای آن روی صحنه می‌گوید: «من هنوز در مرحله تمرین بودم و کار به سرانجام نرسیده بود که میزانسن‌ها مشخص شده باشند. شیخ حسین انصاریان پیش از اجرا با محبت با من برخورد کردند، ولی وقتی سالن تاریک شد، احساس کردم کمی نگران است که چه اتفاقی قرار است روی صحنه با موضوع عاشورا رخ دهد. یک‌ربع از اجرا که گذشت، دیدم ایشان عمامه‌شان را روی صندلی جلوی خود گذاشته‌اند و گریه می‌کنند. کار که تمام شد با آن لحن خاصشان گفتند: استاد غریب‌پور! شما منِ آخوند را به گریه انداختید». کار مهم غریب‌پور استخراج اپرای ملی از دل سنت دیرین و چندصد ساله تعزیه‌خوانی است. به عبارتی او با استفاده از مؤلفه‌های ایرانی، ادبی و مذهبی و با الهام گرفتن از اپرای غربی، اپرای ملی را پایه‌گذاری کرده و به دنیا شناسانده که اپرای عروسکی عاشورا یکی از همین اپراهای ملی است. پس از آخرین اجرای اپرای عاشورا در مهرماه سال 97 در دانشگاه نوشیروانی بابل، دورِ جدید اجرای این اپرا با طراحی‌ و حال و هوای متفاوت از 19 تا 21 مرداد روی صحنه رفت و به دلیل استقبال مخاطبان، اجرای آن برای روز چهارشنبه، 26 مرداد نیز تمدید شد.   گفت‌وگوی ما را با بهروز غریب‌پور، طراح، نویسنده و کارگردان اپرای عروسکی عاشورا در ادامه می‌خوانید.   حال و هوای متفاوت طراحی عروسک‌ها و صحنه غریب‌پور درباره تغییرات اپرای عروسکی عاشورا در مقایسه با اجراهای قبلی می‌گوید: «شیوه تولید اثر این‌طور است که من یک‌بار برای همیشه کارگردانی رادیویی را انجام می‌دهم و فایل صوتی را تولید می‌کنیم. اگر تغییری باشد در طراحی صحنه، طراحی عروسک‌ها و... است تا تماشاگری که اثر را می‌بیند، احساس کند اثری تازه است. ماهیت تئاتر و تفاوتش با سینما هم همین است. در سینما یک‌بار برای همیشه اجرا می‌کنیم، ولی در تئاتر می‌توانید صحنه، نورپردازی و... را عوض کنید. در اپرای عروسکی هم عروسک‌ها را می‌توانید عوض کنید. در اپرای عاشورا کسانی هستند که سالیان سال است دیگر کار نکرده‌اند؛ بنابراین یک‌بار به صورت عالی ضبط می‌کنیم و بارهای دیگر تکرار می‌کنیم». این کارگردان، درباره نگارش متن اپرا و این‌که روایت چطور آغاز می‌شود، توضیح می‌دهد: «در متن تعزیه‌ها چون اغلب از آثار شاعران گمنام استفاده می‌شود، اشعار سست هم به چشم می‌خورد. من تمام متون تعزیه درباره عاشورا را به همراه مقتل‌نویسی‌ها و ترکیب‌بند محتشم کاشانی جمع کردم. اساس داستان را به این سمت بردم که محتشم، در حال سرودن ترکیب‌بندش است و نزدیک به یازده قرن به عقب برمی‌گردد و در نینوا با یاران امام حسین(ع) همراه می‌شود. متن بر اساس آن‌چه وجود داشت، دراماتیزه شد و امیدوارم ادامه حیات بدهد». خارجی‌ها تحت تأثیر نام امام حسین(ع) اپرای عاشورا نه تنها در ایران، بلکه در خارج از کشور از جمله ایتالیا، لهستان و فرانسه هم روی صحنه رفته‌است. غریب‌پور استقبال خارجی‌ها از این اپرا را فوق‌العاده توصیف می‌کند و می‌گوید: «ما در کل اجراهایمان شاید بیشتر از دو سه نفر ایرانی نداشتیم و بیشتر خارجی بودند. جالب است بگویم در فرانسه که اجرا می‌کردیم، کسانی که متأثر شده بودند از من سؤال کردند حسین کیست؟ چون نام حسین(ع) در دیالوگ‌ها تکرار می‌شد. با این‌که شناختی از تاریخ اسلام نداشتند، اما اپرا رویشان اثر گذاشته بود. ما حتی به تقاضای فستیوال‌ها اجراهای اضافی می‌گذاشتیم. تأثیر حرفه‌ای‌اش هم برای من این بود که به کسانی که تصور می‌کردند این تعزیه است، توضیح می‌دادم که پیشینه تاریخی تعزیه به چهارصدسال پیش برمی‌گردد و اجرای زنده است و اپرای عاشورا با تعزیه متفاوت است». استخراج اپرای ملی از درون سنت تعزیه بهروز غریب‌پور درباره دلایل ساخت اپرای عاشورا و این‌که چطور آن را از دل تعزیه بیرون کشیده است، می‌گوید: «پیش از انقلاب و حتی در زمان رضاشاه گرایش به اپرا در ایران زیاد بوده. به این دلیل که تصور می‌کردند از طریق اپرا می‌توان تأثیر مدنی و اجتماعی گذاشت، اما تصورشان غلط بود و فکر می‌کردند باید اپرای غربی را نعل به نعل تقلید کنیم. در حالی که روی گنج بودند و دنبال گنج می‌گشتند. سنت اپرای مذهبی ما که تعزیه باشد، در همان دوران به دویست، سیصدسال پیش برمی‌گشت. من چند نکته را تغییر دادم. یکی این‌که خوانندگان و بازیگران ما باید بر اساس آواز ایرانیِ دراماتیک نقششان را ایفا کنند، نه به شیوه غربی. نکته دیگر این‌که این خودباوری را به وجود بیاورم که ما از قافله هنری جهان عقب نیفتاده‌ایم. شاعران و تعزیه‌خوانان گمنام کسانی بوده‌اند که بر اساس باورهای مذهبی‌شان و بر اساس یک واقعه بی‌نظیر تاریخی، یعنی عاشورا و شهادت امام حسین(ع) با حداقل بضاعت ادبی و موسیقی‌شان اثری را خلق کرده‌اند که در طول تاریخ روز به روز قوی‌تر شده است. من سعی کردم اپرای ملی را از درون اپرای مذهبی‌مان که سابقه دیرین دارد، استخراج کنم و نتیجه شد اپرای عاشورا، اپرای رستم و سهراب، اپرای همای و همایون، اپرای عطار و... . بعضی‌ها تصور می‌کردند اپرا باید به همان شیوه غربی بازی شود. در سفرهای خارج از ایران بطلان این قضیه ثابت شد. در تبلیغات و پوسترها از اثر ما به عنوان اپرا یاد می‌کردند و این به نام ایران رسمیت یافت. مثلاً اپرای رستم و سهراب را که در ایتالیا اجرا می‌کردیم، در برنامه‌ای که می‌گفتند بیست و پنج میلیون نفر مخاطب دارد، با من مصاحبه کردند و عملاً نشان دادیم این‌که قبلاً می‌گفتیم ما اپرای ملی داریم که پیشینه ارزشمندی دارد، مبالغه و اغراق نیست. حالا در دنیا اپرای ملی عروسکی ما شناخته‌شده است».