اعترافات اختیاری

گروه سیاست/ پس از تفتیش اقامتگاه دونالد ترامپ توسط پلیس فدرال امریکا (اف‌بی‌آی) وی در شبکه اجتماعی خود ویدیوی تبلیغاتی کوتاهی را منتشر کرد که واکنش‌های گسترده‌ای را به‌ دنبال داشت. فیلم کوتاهی که در آن روایت خودش از وضعیت حال حاضر جامعه امریکا را به تصویر می‌کشد. او این ویدیو را در پلتفرم شخصی‌اش Truth Social منتشر کرد. ترامپ در این ویدیوی تبلیغاتی کوتاه، اعترافات جالب‌توجهی از وخامت اوضاع ایالات‌متحده می‌کند که تمام صحبت‌های او در اینجا عیناً نقل می‌شود. او می‌گوید:«ما ملتی شکست خورده‌ایم... ما کشوری هستیم که با بالاترین نرخ تورم طی ۴۰ سال گذشته مواجه بوده است؛ جایی که بازار سهام بدترین نیمه اول سال خود را در بیش از پنج دهه اخیر به پایان رساند. ما ملتی هستیم که بالاترین هزینه‌های انرژی را در تاریخ، به نام خود ثبت کرده‌ایم و دیگر، مستقل از انرژی یا مسلط بر آن نیستیم؛ جایگاهی که پیش از این در اختیار داشتیم، اما اکنون برای دریافت نفت به ونزوئلا و عربستان‌سعودی التماس می‌کنیم. ما در افغانستان تسلیم شدیم، سربازان و شهروندان ما کشته شدند و بهترین تجهیزات نظامی‌مان را به ارزش ۸۵ میلیارد دلار در افغانستان رها کردیم. ما ملتی هستیم که به روسیه اجازه داد اوکراین را ویران کند و هزاران نفر را بکشد. ما ملتی هستیم که نیروهای مجری قانون را برای مقابله با احزاب سیاسی مخالف، تسلیح کرده‌ایم که قبلاً هرگز چنین چیزی را مشاهده نکرده بودیم. ما ملتی هستیم که دیگر مطبوعات آزاد و منصف نداریم؛ اخبار جعلی تمام چیزی است که شما مشاهده می‌کنید، [چراکه] کشوری هستیم که در آن آزادی بیان، دیگر مجاز نیست؛ جرم و جنایت بیداد می‌کند. اقتصاد در حال فروپاشی است و در سال ۲۰۲۱ بیشتر از سال ۲۰۲۰ مرگ بر اثر کرونا را تجربه کردیم. ما ملتی هستیم که [به زعم او] به ایران اجازه می‌دهیم سلاح هسته‌ای بسازد و چین با تریلیون‌ها دلاری که از امریکا گرفته است برای ساختن ابزار نظامی در رقابت با ما استفاده کند. ما ملتی هستیم که  طی دو سال گذشته، دیگر در سراسر جهان مورد احترام نبوده و ملتی هستیم که با آزادی و ایمان دشمنی دارد. ما ملتی هستیم که اقتصادش با مشکلات فراوان روبه‌رو است و انبارهای مایحتاج آن خالی‌اند یا تحویل‌ها در آنها انجام نمی‌شوند و سیستم آموزشی آن کمترین اولویت را دارد. ما ملتی هستیم که از جهات متعدد تبدیل به جوک شده‌ایم؛ اما بزودی دوباره عظمت خود را بازخواهیم یافت. این میهن‌پرستان سختکوش مانند شما هستند که این کشور را ساخته و نجات می‌دهند.»بر ناظران پوشیده نیست که این سبک کنش‌های رسانه‌ای و سیاسی ترامپ در این مقطع، پیام‌هایی دارد که دلالت کلی و اصلی آن، دست و پا زدن برای بازگشت به قدرت است، خصوصاً در برهه‌ای که او با اتهام انتقال اسناد هسته‌ای و سایر اسناد محرمانه به داخل خانه شخصی خود روبه‌رو است.
 
شکست سلطه اقتصادی امریکا
صرفنظر از پیام کلی این کنش رسانه‌ای ترامپ باید به تحلیل متن این ویدیو پرداخت. دلالت محوری متن در ابتدا معطوف به انگاره شکست و افول است که مانند هر کنش تبلیغاتی دیگری در انتها به امید پیروزی ختم می‌شود. آنچه جالب توجه است اعتراف ترامپ به شکست و سقوط امریکا در حوزه‌های گوناگون است. ترامپ که روزگاری نه‌چندان دور رئیس‌جمهور ایالات‌متحده بود اکنون در نقش یک منجی ظاهر شده و رقبایش را به چالش می‌کشد. او اذعان می‌کند امریکا در حوزه اقتصادی بالاترین نرخ تورم طی ۴۰ سال گذشته را تجربه کرده، انبارهای کالاهای ضروری آن خالی‌اند و در حوزه انرژی نیز استقلال و هژمونی خود را در جهان از دست داده و به طور مثال برای دریافت نفت به کشورهایی همچون ونزوئلا و عربستان‌سعودی التماس می‌کند. ترامپ درحالی به چنین مواردی اعتراف کرده که اقتصاد و حوزه انرژی یکی از ارکان و ابزارهای راهبردی اعمال قدرت ایالات‌متحده بوده و چند دهه است که دستگاه رسانه‌ای و تبلیغاتی امریکا این کشور را به‌عنوان یگانه ابرقدرت اقتصادی جهان معرفی می‌کند. 


ابزار نظامی؛ ابزار سقوط امریکا
اعتراف جالب‌توجه دیگر رئیس‌جمهور پیشین ایالات‌متحده ناظر به شکست‌های نظامی این کشور است. شکست‌هایی را که ترامپ به آنها اذعان می‌کند باید جدی گرفت، چراکه از یک سو توسط یک مقام ارشد سابق این کشور عنوان شده و از سوی دیگر ابزار نظامی، یکی از سلاح‌های تهاجمی سنتی ایالات‌متحده محسوب می‌شود و بخش زیادی از سلطه امریکا با این سلاح تحقق یافته است. ترامپ به صراحت می‌گوید: «ما در افغانستان تسلیم شدیم و سربازان و شهروندان ما کشته شدند و بهترین تجهیزات نظامی‌مان را به ارزش ۸۵ میلیارد دلار در افغانستان رها کردیم.» ترامپ درحالی به شکست، تسلیم و فرار ارتش امریکا از افغانستان اذعان می‌کند که بیش از دو دهه از لشکرکشی امریکا و ناتو به افغانستان گذشته و امریکا نه تنها به اهدافش نرسیده، بلکه همان گروه حاکم قبلی در افغانستان دوباره به قدرت رسیده است. شکست در عرصه سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل و نیز شکست در برابر سایر رقبا ازجمله چین، روسیه و ایران، بخش دیگری از واقعیت افول امریکا در نظم تک‌قطبی معاصر است که ترامپ صرفاً به نوک این کوه یخ اشاره می‌کند.
 
سرابی به نام آزادی بیان امریکایی
دیگر رکن بنیادین نظام سرمایه‌داری به رهبری امریکا، مدعایی به نام «آزادی بیان و مطبوعات آزاد» است. رئیس سابق دولت ایالات‌متحده این رکن بنیادین را نیز از حملات خود بی‌نصیب نمی‌گذارد و در بخشی از اعترافاتش به عدم آزادی بیان و مطبوعات اشاره می‌کند و اخبار جعلی و برساخت‌های رسانه‌ای در امریکا را «تمام چیزی که دیده می‌شود...» می‌نامد. وقتی ترامپ می‌گوید: «ما ملتی هستیم که دیگر مطبوعات آزاد و منصف نداریم» تاریخ پروپاگاندای نظام سلطه و ابزار تهاجمی آن یعنی رسانه را به چالش می‌کشد و نشان می‌دهد که افشاگری‌های رقبای امریکا مبنی بر سرکوب و کنترل ارگانیک مطبوعات و عدم وجود آزادی بیان، توهم توطئه نیست. 
سیاست و امنیت داخلی
اعتراف ترامپ به شکاف‌های اجتماعی، امنیتی و سیاسی نیز مانند موارد پیشین، موضوع تازه‌ای نبوده، بلکه قابل تأمل بودن آن از این حیث است که از زبان کسی بیرون آمده که کمتر از دو سال پیش رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوای ایالات‌متحده بوده و مهم‌تر از آن اینکه خودش بخشی از فرایند بازتولید و تعمیق شکاف اجتماعی و سیاسی ایالات‌متحده محسوب می‌شده است، هرچند که اساس نظام اجتماعی و سیاسی در امریکا هم مبتنی بر نوعی تکثر و شکاف برآمده از فدرالیسم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. در توضیح این مسأله باید گفت صرفنظر از بنیادهای تکثر و انشقاق اجتماعی در ایالات‌متحده، باید به ظهور پدیده‌ای به نام ترامپ به‌عنوان نماینده طیف سوم سیاستمداران در امریکا اشاره کرد؛ طیفی که دیگر چندان در دسته‌بندی متعارف جمهوری‌خواه - دموکرات نمی‌گنجد و هرچند ظاهراً ترامپ از میان جمهوری‌خواهان به مقام ریاست‌جمهوری رسید، اما در حقیقت او را باید نماینده راست افراطی و ناسیونالیسم نژادپرستانه در امریکا دانست که دارای بدنه اجتماعی است و نمود مردمی آن را می‌شد در ماجرای اشغال کنگره ملاحظه کرد. ترامپ همچنین در این ویدیو می‌گوید: «جرم و جنایت در امریکا بیداد می‌کند...درحالی که ما نیروهای امنیتی را برای مقابله با احزاب سیاسی مخالف، تسلیح کرده ایم»؛ موضوعی که از یک سو دال بر خشونت و سرکوب سیاسی در این کشور بوده و از سوی دیگر روایتی است از ناتوانی دولت امریکا در برقراری امنیت داخلی با وجود ادعاهای تبلیغاتی مقامات سیاسی و نظامی آن.
 
لطیفه‌ای به نام امریکا
نقطه اوج روایت ترامپ از کلیت اوضاع ایالات‌متحده در این گزاره نهفته است که «ما ملتی هستیم که  طی دو سال گذشته، دیگر در سراسر جهان مورد احترام نیستیم»؛ چراکه این تعبیر دلالت بر این معنا دارد که هیأت حاکمه امریکا این واقعیت را پذیرفته و حتی رسماً اعلام می‌کند که هژمونی و هیمنه ایالات‌متحده در سراسر جهان ترک برداشته و سایر کشورها حاضر به پذیرش بی‌چون و چرای آن نیستند. نمود بارز این موضوع را در چند رخداد تاریخی می‌توان ملاحظه کرد، ازجمله در سرنگونی پهپاد گلوبال هاوک یا در عملیات موشکی سپاه علیه پایگاه نظامی امریکا در عراق (عین‌الاسد) در انتقام شهادت سردار سپهبد سلیمانی یا به اسارت گرفتن سربازان نیروی دریایی امریکا در خلیج‌فارس در سال 1394؛ رخدادهایی که عمر آنها به یک دهه نرسیده است. ترامپ همچنین تیر خلاص خود را در این جمله می‌زند: «ما ملتی هستیم که از جهات متعدد دستمایه مضحکه (جوک) شده‌ایم...» که باید آن را فرجام تراژیک نظم تک‌قطبی امریکایی دانست.ترامپ اما مانند هر کنش تبلیغاتی دیگری می‌خواهد نشان دهد که تسلیم وضع موجود نشده و قصد بازگشت به قدرت را دارد. حال باید پرسید چشم‌انداز و راه‌حل ایجابی او چیست؟ برای درک این چشم‌انداز آتی باید فقرات پایانی ویدیوی تبلیغاتی او را ملاحظه کرد؛ آنجا که می‌گوید: «ما بزودی دوباره عظمت خود را بازخواهیم یافت؛ این میهن‌پرستان سختکوش مانند شما هستند که این کشور را ساخته و نجات می‌دهند.» صرفنظر از شعارهای پوپولیستی او در خاتمه این ویدیو، باید به گزاره مذکور به مثابه چشم‌اندازی نگریست که یک دلالت دارد و آن تبلیغ صورتی از ناسیونالیسم امریکایی و به تعبیر دیگر، تلاش برای بازگشت راست افراطی به عرصه قدرت در این کشور است؛ موضوعی که خصوصاً از یک سو با طرح اتهاماتی به ایران مبنی بر سوءقصد به جان مقامات امریکایی ازجمله جان بولتون و از سوی دیگر با حادثه حمله به سلمان رشدی در نیویورک بیش از پیش تقویت شد؛ زیرا از یک جهت بیانگر ناکارآمدی دولت بایدن در تأمین حداقلی امنیت است و از طرف دیگر باید توجه داشت که اسلام‌ستیزی و ایران‌ستیزی از ویژگی‌های تفکر راست افراطی امریکایی است. این بدین معنا نیست که اسلام‌ستیزی و ایران‌ستیزی توسط سایر گروه‌های سیاسی در ایالات‌متحده به رسمیت شناخته نمی‌شود؛ بلکه به این معنا است که صورت عریان و بدون تعارف آن را باید نزد نژادپرستان امریکایی مشاهده کرد.