جلال خوش‌چهره ایران و آمریکا، نزدیک به توافق

همچنان در همان پاشنه می‌چرخد؛ اگر برجام احیا نشود، برجام احیا نشده است. امروز و براساس ضرب‌الاجل اعلام شده از سوی «جوزف بورل» تهران و واشنگتن آخرین جمع‌بندی های خود را درباره متن پیشنهادی او ارائه می‌کنند، اما جنس کلام مقام‌های ایرانی و آمریکایی نشان از ادامه وضع انجمادی کنونی دارد.
روزهای اخیر لبریز از اخبار ضد و نقیض است؛ بعضی از آنها به خوش‌بینی‌ها در دستیابی نهایی به توافق رنگ می‌دهد، بعضی دیگر از شروع دور تازه‌ای از تنش‌ها در روابط ایران و غرب نشان دارد. از این‌رو نمی‌توان با قاطعیت هریک از نشانه‌ها را دلیل نزدیکی یا دوری مواضع تهران و واشنگتن بر سر چگونگی بازگشت به برجام تفسیر کرد. برخلاف اخبار و گمان‌زنی‌هایی که از فحوای کلام این و آن؛ به ویژه طیف‌های تندرو داخلی و خارجی درباره احتمال توافق استنباط می‌شود اما هنوز روشن نیست که تهران و واشنگتن تا کجا از مواضع حداکثری خود عقب نشسته و یا نسبت به آنها منعطف شده‌اند. آمریکایی‌ها هم‌صدا با اروپاییان براین ادعایند که ایران به نقطه «گریز هسته‌ای» بیش از پیش نزدیک شده و باید به بازگشت از این نقطه تن دهد. بازگشت یعنی قبول نظارت‌های پادمانی و کاستن از اورانیوم غنی شده به مرز 67/3 درصد مطابق با توافق هسته‌ای (برجام) سال 2015 از سوی تهران است. این در حالی است که تهران در فرایندی که از سال 2018 آغاز شد، در آوریل 2021 و در واکنش به بی‌عملی اروپا و به تبع آن جامعه جهانی برای شماتت واشنگتن در خروج از برجام، غنی‌سازی را از مرز 60 درصد عبور داد. در پایان ماه مه همان سال، ذخایر خود را به بیش از 34 کیلوگرم بالا برد. علاوه براین تهران اعلام کرد که صدها سانتریفیوژ جدید از جمله نوع پیشرفته IR6 را برای سرعت بخشی به فعالیت‌های غنی‌سازی خود راه‌اندازی کرده است.
همه اقدام‌های تهران در بیرون شدن از تعهدات برجامی خود از دو ویژگی برخوردار بوده است: نخست؛ اقدام گام به‌گام و در پاسخ به بی‌عملی اعضای گروه 1+4 برای بازگشت ایران به جامعه جهانی و رفع تحریم‌های تحمیل شده بر آن. دوم؛ آمادگی هرلحظه برای بازگشت به تعهدات برجامی در صورت قبول شروطی که برخی از آنها را تهران خط قرمز خود اعلام کرده است. مهم‌تر اینکه تهران درباره چهار موضوع پافشاری کرده است: خروج سپاه پاسداران از فهرست تحریم‌ها و بیرون کردن آن از شمار آنهایی که واشنگتن به زعم خود تروریست می‌خواند. همچنین دریافت تضمین به ویژه از سوی دولت ایالات متحده در باره ماندگاری لغو تحریم‌ها و ایجاد اطمینان در شریکان تجاری خود برای ورود به اقتصاد ایران. مورد دیگر،تعیین تکلیف برای حجم اورانیومی است که قرار است در توافق جدید، سرنوشت آن معلوم شود. در این‌حال تهران بر این نظر است که توافق بر سر نظارت‌های پادمانی، ساخت و کاری سیاسی مانند آنچه پیدا کند که در توافق سال 2015 صورت گرفت. این خواست شاید یکی از کلیدی‌ترین اختلافی باشد که اکنون میان تهران و دیگر مذاکره کنندگان برجامی در هفته‌های اخیر رخ نشان می‌دهد.
برخی اخبار حکایت از یافتن راه میانه از سوی رئیس کمیسیون روابط خارجی اتحادیه اروپا درباره اختلاف بر سر موضوعات پادمانی دارد که به طور مستقیم به مسئولیت سازمان بین‌المللی انرژی اتمی (FATF) مربوط می‌شود. اما چنین معلوم است که این راه میانه برای تهران هنوز قابل قبول شناخته نشده است. در این‌حال، علیرغم خویشتن‌داری‌های دولت «جوبایدن» در کارزار جنگ روانی آغاز شده در درون ایالات متحده علیه تهران، کاخ سفید نشانه‌ای دلگرم کننده و مستند از اراده محکم برای دستیابی به توافق با تهران از خود نشان نمی‌دهد. به عبارت دیگر، چنین به نظر می‌رسد که دولت بایدن رفته رفته در حال تسلیم شدن به فضای متشنجی است که اصولا مرگ برجام و به تبع آن تشدید تنش با تهران را تا نقطه جوش بر هر کار دیگر ترجیح می‌دهد. این وضع علاوه‌بر مواضعی است که تندروهای ایرانی نیز با در اختیار داشتن تریبون‌هایشان بر هیمنه آن می‌دمند.
اعلام جمع‌بندی‌های تهران و واشنگتن به متن پیشنهادی و اصلاح شده «جوزف بورل» نمی‌تواند الزاما به معنای پایان یافتن اختلاف‌هایی باشد که برجام را از سال 2017 تاکنون منجمد کرده است؛ زیرا هنوز میزان سقف انعطاف‌ طرف‌ها برای قبول توافق ناشناخته است. اگر بزودی توافق به دست آید، باید انگشت تعجب به دندان گزید. چنانچه فعلا توافقی در کار نباشد، باید همچنان به دیپلماسی امیدوار بود آن‌هم درحالی‌که همه طرف‌ها برای ادامه گفت‌وگوهای برجامی توافق داشته باشند. ادامه مذاکرات برجامی این مفهوم را در خود دارد که هنوز درهای دیپلماسی باز است. خطر هنگامی است که دیپلماسی دست‌های خود را بالا به عنوان تسلیم بالا ببرد. به هر حال این مهم را نباید از نظر دور داشت که هنگامی می‌توان برجام را احیا شده خواند که برجام احیا شده باشد.
سایر اخبار این روزنامه