ترجيح منافع ملي در برجام

پس از خروج ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) و فشارهاي سياسي و اقتصادي بي‌سابقه‌اي كه همراه با تلاطمات اقتصادي ناشي از شيوع ويروس كرونا كشور و مردم ما را درگير ساخت، ضرورت ارتباط با جهان در همه ابعاد فني، تكنولوژيك، سياسي و اقتصادي بيش از هر زمان براي شهروندان و بخشي از اهل سياست نمايان شد. در ارتباط با احساس ضرورت احياي برجام، شايد بتوان گفت ميان قاطبه شهروندان و عموم مردم اختلاف‌نظري از ابتدا در خصوص پيوستن به برجام و سپس احياي آن وجود نداشت و احياي برجام به‌دليل رابطه عميق آن با معيشت شهروندان، بيش از همه خواست مردم بود. آنچه در خصوص احياي برجام محل تامل و تعجب فراوان است، سياست يك بام و دو هواي برخي افراد موسوم به دلواپس است كه در زمان دولت قبل چه در زمان مذاكرات برجامي و چه در زمان مذاكرات احياي آن، مخالف جدي برجام و هرگونه اعتماد به غرب و ايالات متحده بودند. اين افراد كه معتقد بودند توافقاتي مانند برجام به مثابه گره زدن اقتصاد و معيشت مردم و فراتر از آن، پيوند امنيت ملي و سياست خارجي كشور به كشورهاي بيگانه است، در نتيجه مخالف مصالح ملي و منافع عمومي است و حتي در مواردي تا آتش زدن برجام و خائنانه دانستن آن پيش رفتند. آنچه محل تاسف است اين نكته است كه همين افراد امروز و با تغيير دولت، ناگهان رنگ و سخن عوض كرده و به صف حاميان برجام و لزوم احياي آن پيوسته‌اند. بي‌گمان در حالي كه مفاد برجام در عمل همان برجام سابق است و به گفته طرفين مذاكرات آنچه تغيير كرده است فاقد تفاوت مبنايي با نسخه وضع شده در دولت پيشين است، چنين تغيير موضعي در شرايطي كه به گفته مطلعان امتيازات اعطايي ايران در مذاكرات اخير اندك نبوده، نشان از اين مهم دارد كه تغيير موضع اين دلواپسان سابق و حاميان لاحق ناشي از دغدغه منفعت عمومي و مصالح ملي نيست، بلكه برآمده از منافع و موضع‌گيري‌هاي گروهي، سياسي و جناحي است و الا به جاي سنگ‌اندازي اجازه مي‌دادند كه در دولت پيشين اين مشكل حل شود. 
بدون شك چنين نگاه‌هاي حزبي و مواضعي كه منافع گروه قليلي را تامين مي‌كند در خصوص مسائل كلان كشوري با هيچ عقل و منطقي سازگار نيست و در بلندمدت اثرات سوء خود را از جمله در خصوص تحريم‌هاي بهداشتي و درماني حتي نسبت به آناني كه به اصطلاح كاسبان تحريم هستند نيز مي‌گذارد. در روزگاري كه فشار شديد اقتصادي كمر طبقات متوسط جامعه را خم كرده است و اميد جوانان به كار و صاحب خانه، ماشين و... شدن به حداقل رسيده است، نگاه منفعت‌طلبانه به مسائل و سياست‌هاي يك بام و دو هوا آن‌هم از سوي مسوولان و مقامات را هيچ عقل و‌ منطقي نمي‌پذيرد و دود آن دير يا زود به چشم حاميان چنين وضعيتي خواهد رفت.