ژوبین صفاری شکرگزاری برای حمام؟!

«آبراهام مزلو» نظریه‌پرداز کلاسیک مدیریت، هرمی را طراحی کرده که نیازهای انسان را از پایین به بالا در 5 بخش دسته بندی می‌کند. در پایین‌ترین سطح این هرم، نیازهای انسان شامل نیازهای زیستی مانند خوراک، پوشاک، مسکن و... می‌شود. در دسته دوم؛ نیازهای امنیتی است، دسته سوم شامل نیازهای اجتماعی و تعامل فرد در جامعه است، در دسته چهارم نیاز به احترام در تعامل سازنده با افراد است و در دسته آخر خودشکوفایی و به فعل رسیدن همه استعدادهای فرد است. به بیان دیگر آدمی بعد از گذراندن نیازهای اولیه خود است که در نهایت به خودشکوفایی در جامعه می‌رسد و رسیدن به این مرحله است که اساس توسعه فردی و اجتماعی را شکل می‌دهد. غرض از بیان آنچه در بالا ذکر شد، آن است که ببینیم جامعه ایران به چه میزان مراحل نیازهای خود را طی کرده تا بتواند به خودشکوفایی رسیده و برای کشور مفید باشد. پاسخ اما متاسفانه روشن است. سال‌هاست مردم در تامین نیازهای همان دسته نخست یعنی رسیدن به احتیاج‌های اولیه یعنی خوراک، پوشاک و مسکن درجا زده‌اند. در این وضعیت آیا می‌توان انتظار داشت تا مردم به مراحل بعدی نیازها یعنی تعامل اجتماعی سالم و در نهایت به خود شکوفایی استعدادها برسند؟
در این میان اما نکته قابل تامل عدم درک این مراحل توسط برخی مسئولان و یا حتی تریبون داران است. چنانکه در برنامه تلویزیونی کارشناس برنامه می‌گوید؛ ما در ایران چیزهایی داریم مثل دستشویی و حمام در خانه که حس نمی‌کنیم داریم! می‌شود اینها را هم نداشت.
کارشناس برنامه اما نمی‌داند در حالی که برخی کشورهای توسعه یافته کنونی حتی تا 300 سال پیش چیزی به نام حمام و نظافت شخصی نداشتند در ایران حدود 2500 سال پیش نشانه‌هایی از وجود حمام در آثار تاریخی کشور مشاهده شده است و کشور ثروتمندی مانند ایران (هم به لحاظ فرهنگی و هم اقتصادی) نباید از داشتن حمام و دستشویی خوشحال باشد، کما اینکه در برخی از کشورها به دلیل نبود فرهنگ دستشویی این ضرورت احساس نمی‌شود و از داشتن آن محروم هستند.
اما از زاویه دیگر کارشناس برنامه در واقع از جامعه ایرانی می‌خواهد که بابت برآورده شدن نیازهای زیر صفر «هرم مزلو» خوشحال باشد. در حالی که اهداف توسعه ای در کشور تنها با رسیدن به نقطه پایانی این هرم است که محقق می‌شود. واقعیت آن است که این روزها خبرهای خوش مسئولان مانند افزایش حقوقی که بتواند تا حدی تورم افسارگسیخته را جبران کند، فقط برای تامین نیازهای اولیه در پایین ترین سطح هرم است. حال باید پرسید در این وضعیت چگونه می‌توان انتظار داشت تا اکثریت جامعه بتوانند به خودشکوفایی برسند.
ناگفته پیداست که شکوفا شدن در سختی نمی‌تواند به عنوان یک قاعده کلی تجویز شود کما اینکه آمار قبولی‌های کنکور هم نشان داد که برخورداران درصد بیشتری از قبولی در کنکور را دارا بودند و قاعده شکوفایی در سختی تنها در حد شعار باقی است و در نهایت اینکه توسعه در کشور رخ نخواهد داد مگر اینکه تفکر تصمیم سازان فراتر از تامین نیازهای اولیه برای تحقق، برنامه ریزی و عمل کنند.