مصائب کنکور، 50 سال قبل

جواد نوائیان رودسری – قصه روزنامه دیرپای خراسان و کنکور، قصه‌ای قدیمی و حدوداً 70 ساله‌ است. از همان روزگاری که دانشکده پزشکی مشهد باز و ماجرای امتحانات ورودی‌اش، نُقل مجلسِ گپ و گفت‌های خانوادگی و کوچه‌خیابانی شد، روزنامه خراسان به سراغ کنکور رفت و درباره‌اش نوشت. از شما چه پنهان، نویسندگان و دست‌اندرکاران روزنامه، از همان سال‌های نخست راه افتادن کنکور، نسبت به آن نظر خوشی نداشتند و این مسئله، البته ریشه در نگرانی‌ جوانان درباره تأثیر کنکور و عواقبی داشت که این آزمون می‌توانست بر آینده و زندگی‌شان بگذارد. حالا، در روزگار ما، اوضاع خیلی بهتر شده‌است؛ هم دانشگاه‌ها متعدد هستند و هم فضا برای ادامه تحصیل جوانان، از هر جهت مهیاست. اما 70 سال قبل، این‌طور نبود. ششم مهر سال 1333، سرمقاله‌نویس روزنامه خراسان با نوشتن مقاله‌ «بلای کنکور»، بدون تعارف، دغدغه‌های نسل جوان آن روز و پیرمردهای امروز را روی دایره ریخت و درباره‌اش حرف زد؛ در آن مقاله آمده‌بود: «جای تعجب است که حتی به واسطه نبودن محل، می‌خواهند برای پایه‌های شش متوسطه هم کنکور بگذارند و این دیوار آهنین را همه جا در برابر ترقی محصلین احداث نمایند»؛ انگار این اصطلاح «دیوار آهنین» یا «سد آهنین» برای کنکور، قدمتی بیش از خود کنکور سراسری دارد! چون خراسان در سال 1333ش درباره‌اش صحبت می‌کند؛ یعنی زمانی که هر دانشگاه برای خودش کنکور مستقل برگزار می‌کرد و نخستین کنکور سراسری در سال 1341ش، البته به صورت متمرکز و فقط در تهران برگزار شد. در آن روزگار هم، کنکور حاشیه‌های خودش را داشت، حاشیه‌هایی که البته از چشم خبرنگاران خراسان مخفی نمی‌ماند؛ مخصوصاً اگر آن حاشیه ماجرایی خاص و مربوط به شهر مشهد بود. روزنامه‌ خراسان، علاوه بر حاشیه‌نگاری، دو کار مهم دیگرِ مرتبط با کنکور را هم انجام می‌داد؛ نخست، اعلام زمان برگزاری آزمون‌ها و دوم، اعلام قبولی‌های کنکور تا قبل از راه افتادن کنکور سراسری؛ مثلاً نتایج نخستین کنکور دانشکده علوم پزشکی و همین‌طور نتایج نخستین کنکور دانشکده ادبیات مشهد، طی اوایل دهه 1330، در روزنامه خراسان منتشر شد. بگذریم؛ غرض از این مقدمه و صحبت کردن درباره ماجراهای قدیمی کنکور و البته، دلشوره انداختن به دل والدین و دانش‌آموزان، رفتن به سراغ یک روایت بود؛ روایتی که نیم قرن قبل در روزنامه خراسان منتشر شد و البته، بعد از آن هم کسی به سراغش نرفت؛ یک روایت خاص از نخستین دانش‌آموز روشندلی که از مشهد، در کنکور سراسری شرکت کرد و قبول شد. گزارشِ جالب مربوط به این موفقیت در صفحه دو روزنامه خراسان مورخ اول مردادماه سال 1351 انتشار یافت و بازخوانی آن، البته هم جذاب است و هم آموزنده؛ به‌ویژه برای کسانی که در روزگار ما، با این همه امکانات، باز هم از سختی درس خواندن می‌نالند و کمبودها را دلیل اصلی عدم موفقیت خودشان می‌دانند. شروع داستان آقای بهشاد طبق گزارش خراسان در مردادماه سال 1351، قهرمان داستان ما، یعنی آقای محمدعلی بهشاد، بچه مشهد بوده و در سال 1330ش به دنیا آمده‌است. او از همان آغاز کودکی با مشکل ضعف بینایی روبه‌رو بود؛ هرچند که توانست با سختی چند سال اول دبستان را بگذراند، اما وقتی به کلاس ششم ابتدایی رسید، ناچار برای امتحان از منشی استفاده کرد و دیگر نتوانست چیزی روی کاغذ بنویسد. خانواده بهشاد، برای درمان او، به هر دری زده‌بودند. در مشهد و تهران، پزشکی نبود که چشم‌های محمدعلی را معاینه نکرده‌باشد؛ اما دریغ از یک نتیجه مثبت. محمدعلی بهشاد به دلیل همین اقدامات درمانی، دو سه سالی از تحصیل بازماند؛ اما وقتی نتیجه‌ای حاصل نشد، با حمایت و پشتیبانی پدرش، تصمیم گرفت ادامه تحصیل بدهد؛ آن هم در روزگاری که نه خبر از اینترنت، فضای مجازی و فناوری‌های نوین بود و نه حتی نوارهای صوتی‌ای که بشود از آن‌ها برای درس‌ خواندن استفاده کرد. او از تیرماه سال 1346 شروع کرد به درس خواندن با شیوه‌ای خاص؛ پدرش برای او دو ضبط صوت تهیه کرده‌بود. کتاب‌های درسی را یک نفر، حالا از اهالی خانه یا یک رفیق شفیق، می‌خواند و روی نوار ضبط می‌کرد و محمدعلی، با گوش دادن آن‌ها، درس را فرامی‌گرفت. به ظاهر گفتنش آسان است، اما این کار، سختی‌ها و مصائب خودش را داشت. خبرنگار خراسان که بعد از موفقیت بهشاد در کنکور با وی تماس گرفته‌بود، به نقل از او می‌نویسد: «آقای بهشاد در طی دوران تحصیل بعلت وضع خاصی که داشته دارای خاطرات تلخ و شیرین زیادی است. از آنجمله در امتحانات نهائی امسال، شب امتحان تاریخ جغرافیا هر دو ضبط صوتش خراب می‌شود و تلاش پدر برای یافتن کسی که بتواند به دروس او کمک کند، ساعت 12 نیمه شب به نتیجه می‌رسد. یکی از دوستانش از ساعت 12 تا نزدیک صبح مطالب موردنظر او را برایش می‌خواند و او گوش می‌دهد و فردا در امتحان شرکت می‌کند و خوشبختانه نتیجه امتحان نیز بسیار خوب بوده‌است.» پیروزی جوان ساکن کوچه «حوض مونس» تلاش‌های محمدعلی بهشاد و زحمت‌های خانواده و دوستان وی، بی‌نتیجه نمی‌ماند و طلسم عدم‌قبولی روشندلان مشهدی در دانشگاه می‌شکند. محمدعلی بهشاد، ساکن خیابان خسروی (دیالمه فعلی)، کوچه «حوض مونس» (آخوند خراسانی 5 فعلی)، موفق می‌شود در سال 1350 دیپلم طبیعی بگیرد و چون علاقه فراوانی به ادبیات فارسی داشته‌‌است، ظرف یک سال کتاب‌های این رشته را هم می‌خواند و در خردادماه 1351، همزمان، موفق به گرفتن دیپلم ادبی و شرکت در کنکور سراسری می‌شود. محمدعلی بهشاد، در 21 سالگی، کنکور را با نتیجه عالی پشت سر می‌گذارد؛ او در رشته تحصیلی دلخواهش، یعنی رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مشهد، پذیرفته می‌شود. بنابراین، به احتمال زیاد، او نخستین دانشجوی روشندل دانشگاه فردوسی مشهد نیز، هست. محمدعلی بهشاد در حالی از سدّ آهنین کنکور می‌گذرد که طبق گزارش روزنامه خراسان، در همان زمان و در کوچه «حوض مونس»، 12 جوانِ سالم و سرِحال برای کنکور درس می‌خواندند، اما هیچ‌کدام نتوانستند به دانشگاه راه‌ یابند. به این ترتیب، آقای بهشاد به عنوان نخستین نابینایی که در تاریخ مشهد به دانشگاه راه یافت، موفقیت بزرگی به دست آورد. خبرنگار خراسان که از نوشته‌اش معلوم است به دلیل پیروزی و موفقیت آقای بهشاد سخت به هیجان آمده، درباره او می‌نویسد: «موفقیت او در این امتحان، با توجه به این‌که سال‌هاست بینایی خود را از دست داده‌است، نمایشگر استعداد فوق‌العاده و کوشش زیاد اوست و درخور توجه و تقدیر است.» آقای بهشاد که روزنامه خراسان، راوی سدشکنی اوست، حالا باید حدود 70 سال داشته‌باشد. نگارنده با وجود کَند و کاو بسیار، از آقای بهشاد نشانی نیافت. اگر کسی از خوانندگان بزرگوارِ این متن ردّ و نشانی از او دارد، ممنون می‌شویم که آن را در اختیار روزنامه بگذارد. امیدواریم که آقای بهشاد سالم و سلامت باشد.