ژوبین صفاری در احوالات سرگردانی جامعه

واقعیت این است که این روزها همه چیز در حالتی از تعلیق قرار دارد. کسی نمی‌داند تکلیف یارانه نقدی چه خواهد شد. خودرو وارد می‌شود یا نه؟ چه بلایی بر سر اینترنت خواهد آمد و احیای برجام که دیگر تبدیل به سریالی خسته کننده شده در حالی سرنوشت‌اش همچنان مهم است
در این سرگردانی اما هیچ کدام از اقشار جامعه بی نصیب نیستند از اهالی بازار، بازنشستگان، معلمان و از همه مهمتر سرمایه‌گذاران هیچ کدام نمی‌دانند چه رخ خواهد داد و تقریباً اکثریت مردم در حالتی از تعلیق قرار دارند که حتی نمی‌توانند چشم انداز هفته آینده خود را به درستی ترسیم کنند.
این مسئله البته در سپهر اقتصادی هم نمود عینی تر و مخرب تری دارد؛ چراکه یکی از فاکتورهای اصلی برای سرمایه‌گذاری پیش بینی پذیر بودن اقتصاد است.
واضح است که سرمایه گذار اگر هر روز با دستورالعمل جدید، نوسان تازه و تصمیم‌های عجیب روبرو شود، ترجیح خواهد سرمایه خود را به جای امن تری منتقل کند. در این وضع سرمایه گذاری بر روی بازارهای غیر مولد رشد کرده و طبقه‌ای رانتیر شکل می‌گیرد که با اتصال به راه‌های میانبر و افراد با نفوذ، سعی در موج سواری در این فضای غیر شفاف می‌کند. چنان که در سال‌های گذشته نیز این اتفاق رخ داده که شاید بتوان از «عدم شفافیت» به عنوان متغیر اصلی بروز اقتصاد رانتی نام برد.


این تعلیق همچنان بار روانی سختی هم برای جامعه دارد. در واقع گو اینکه مردم در تونل تاریکی قرار دارند که برای برداشتن هر قدم خود مجبورند با نور نامطمئنِ احتمالات قدم برداشته بدون اینکه از موانع جلوی پای خود خبر داشته باشند. در حالی که دولت به عنوان مجری اصلی تمام برنامه‌ها نیاز است تا به طور شفاف از تصمیم‌ها و کنش‌های خود در عرصه‌های مختلف با مردم سخن بگوید، اما مردم را همچنان با پاسخ‌های مبهم و کلی معلق نگه می‌دارد. گواه این مدعا میزان اقبال مردم به خبرهایی است که تکلیف آن‌ها را برای تصمیم‌های دولت روشن می‌کند. در واقع در نبود اطلاع رسانی دقیق دولت، مردم ناچار هستند به خبرها و گمانه زنی‌های رسانه‌ها برای فهم آنچه قرار است رخ دهد؛ مراجعه کنند. رسانه‌ها نیز به عنوان رابط اصلی بین دولت و مردم خود نیز دچار بی خبری هستند که یا با احتمالات و تحلیل‌های شخصی پیش می‌روند و یا دروازبانی خبرهای غالفگیرکننده را می‌کنند.
در نهایت اینکه آنچه مشخص است عمیق شدن شکاف بین دولت و مردم در گذشته به دلیل همین عدم شفافیت و گاه درک نادرست از خواست مردم بود. به یاد بیاوریم که بالا رفتن قیمت بنزین در میان انکار مسئولان چگونه به یک باره همه را غافلگیر و عصبانی کرد. به یاد بیاوریم که چگونه پول های مردم در بورس سوخت در حالی که مسئولان نسبت به آن تضمین کلامی داده بودند. شاید بهتر باشد دولت فعلی تجربه های بد گذشته را تکرار نکند تا این شکاف ترمیم شود.
واقعیت این است که مردم این روزها از این همه تعلیق و بلاتکلیفی کلافه شده‌اند.