مطالبه حضور برابر در همه استاديوم‌ها

يکي از دختراني که سال‌ها با سخت‌ترين شرايط در استاديوم‌ها حضور پيدا مي‌کرد: سقف آرزوهايمان «آزادي» بود
سياوش پورعلي
روز گذشته دختران براي دومين هفته متوالي توانستند، در استاديوم آزادي تهران از نزديک تيم مورد علاقه خودشان را تشويق کنند، اما بازهم با ظرفيت 500 نفري. هر چند که عکس‌ها و فيلم‌هاي منتشر شده نشان مي‌دهد که بيش از 500 دختر و زن ايراني توانستند بازي تيم محبوب‌شان را از نزديک ببينند، اما اين روزها دو سوال اساسي در ذهن زنان و دختران ايراني وجود دارد؛ اول اين نکته که چرا استاديوم‌هاي ديگر در شهرهاي مختلف که از استانداردهاي جهاني يا دست‌کم آسيايي برخوردار هستند نمي‌توانند ميزبان زنان و دختران غير تهراني باشند و نکته دوم اينکه، بحث عدالت جنسيتي به کجا رسيد، آن‌هم در روزهايي که مردان به هر تعداد که مي‌توانند در استاديوم 100 هزار نفري آزادي حضور داشته باشند، اما سهم زنان از اين استاديوم غول‌پيکر فقط 500 صندلي است. هر چند که کارشناسان و برخي از مسئولان، حضور اين تعداد دختر ايراني را سرآغاز حضور حداکثري‌شان و شکسته شدن تابو در استاديوم‌ها مي‌دانند، اما پس از 40 سال افتخار آفريني زنان و دختران ايران در مسابقات جهاني، گشايش درهاي استاديوم‌ها، اتفاقي نيست که در شان ورزش ايران باشد. امروزه ورزشگاه‌هايي نظير «يادگار تبريز»، «امام رضاي مشهد»، «نقش جهان اصفهان»،«سردار جنگل رشت»،« آرناي فولاد اهواز»، «ورزشگاه تختي انزلي» و ... توان ميزباني دختران ايراني را ندارد؟ برخي معتقدند که تاکيد يا بهتر بگوييم تهديدات فيفا باعث اين حضور حداقلي شده است، اما برخي ديگر مي‌خواهند اين موضوع را نشانه‌اي از «آشتي دولت با ملت» عنوان کنند. به‌نحوي که انسيه خزعلي، معاون امور زنان و خانواده رئيس جمهوري فشار فيفا را تاييد نمي‌کند و معتقد است: «حضور دختران در استاديوم‌ها با نظر وزارت ورزش بوده است.»
مطالبه جديد پس از بازگشايي درهاي استاديوم
پس دومين حضور دختران ايراني در بازي پرسپوليس و صنعت نفت آبادان، اين مطالبه‌گري حالا وارد فاز جديدي شده و اکنون زنان تقسيم مساوي جايگاه‌ها را خواستارند تا تبعيض حداقل در استاديوم‌ها وجود نداشته باشد. پيش از اينکه زنان جواز حضور در ورزشگاه‌ها را به دست بياورند حوادث و ماجراهايي خطرناک و بسياري را تجربه کرده‌اند. هنوز دختران فراموش نکرده‌اند که به دليل همين محدوديت‌ها، برخي از آنها با گريم مردانه و صرف هزينه و خطرهايي که برايشان وجود داشت، به استاديوم‌ها مي‌رفتند و حتي منجر به خودسوزي سحر خداياري شد که به «دختر آبي» شهرت پيدا کرد. با اين حال يکي از آن دختراني که روزگاري با گريم مردانه در استاديوم‌ها حضور داشت در گفت‌وگو با «آرمان امروز» برخي از خاطرات آن روزهاي سخت، درهاي بسته استاديوم‌ها و همچنين انتخاب گزينشي زنان و دختران را مرور مي‌کند. مليکا دختري بيست و چند ساله است، او درسال 98 با گريم پسرانه به همراه برادرش وارد استاديوم آزادي شد و ريسک ورود به ورزشگاه مردانه را باتوجه محدوديت‌ها به جان خريد و همراه با برادر و چند نفر از دوستان برادرش سکوهاي ورزشگاه را لمس کرد و همه اينها براي آن بود که بتواند جشن قهرماني پرسپوليس را از نزديک ببيند. حالا چند سال از آن روز گذشته است و ديگر لازم نيست دختراني که عاشق فوتبال هستند با لباس مردانه به ورزشگاه بروند. او به خبرنگار «آرمان امروز» از آن روز پر استرس مي‌گويد که وقتي بر روي سکو نشست نگاهش به جهان تغيير کرد. او مي‌گويد: «من در خانواده‌اي متولد شدم که ديدن فوتبال بهانه‌اي براي مهماني‌هاي آنها است و اکثرا هم پرسپوليسي هستند به غير از همسر برادرم که استقلالي دو آتشيه است. هميشه رفتن به ورزشگاه و تشويق تيم محبوبم يکي از آرزوهاي من بود و چندين بار در خواب ديده بودم که در ورزشگاه کنار باقي هواداران نشسته‌ام و خوشحالم که در نهايت توانستم اين رويا را محقق کنم. آخرين روزهاي پاييز 98 بود و ليگ داشت تمام مي‌شد. به برادرم پيشنهاد دادم مرا با خودشان به ورزشگاه ببرند تا جام قهرماني را ببينم. با اصرار من پدرم به برادرم گفت او را با خودتان به ورزشگاه ببريد. در آن بازي پرسپوليس مقابل پارس جنوبي جم قرار مي‌گرفت و قرار بود جشن قهرماني هم برگزار شود. بهترين موقيت ممکن بود چون هم جام را مي‎ديديم و هم به استاديوم مي‌رفتم. رفتم آرايشگاه و نزديک يک ميليون بابت گريم به او پرداخت کردم به‌طوري که خودم هم باور کرده بودم که پسر هستم.»
ناگهان استاديوم بدون فحاشي شد
اما حضور دختران در استاديوم‌ها مي‌توانست خطر آفرين باشد، از نظر فحاشي و فرهنگي، با اين حال او در ارتباط با اين موضوع مي‌گويد: «شايد براي سربازي که مقابل ورودي مرا بازرسي کرد شناختن اينکه پسر هستم يا دختر سخت باشد ولي آنهايي که اطراف من نشسته بودند بعد اينکه صداي مرا شنيدند موضوع را فهميدند. ما نگران بوديم که به پليس اطلاع بدهد ولي بعد از چند دقيقه رفتارها با ادب شد و همه محترمانه حرف مي‎زدند و هرکسي که مي‌خواست از شعارهاي رکيک استفاده کند باقي هوادارن سعي مي‌کردند به او بفهمانند که يک زن در ورزشگاه است. انتظار چنين برخوردي نداشتم ولي بعد از آن خيلي به مردان اميدوار شدم. به‌نظرم برخلاف مسئولان که نگاه خوبي به ورود زنان به ورزشگاه ندارند ولي در عوض هواداران فوتبال از اين موضوع استقبال هم مي‌کنند چون واقعا رفتارشان متفاوت با چيزي بود که فکرش را مي‌کردم. به اين موضوع هم بايد اشاره کنم که من باور دارم که در آينده نگاه جنسيت زده در ايران کم رنگ مي‌شود و اکثر مردان نسل جديد ايراني نگاه روشني به موضوعات جامعه دارند.»  وي در ادامه گفته‌هايش مي‌افزايد: «هفته پيش که ديدم دختران استقلالي بر روي سکوها نشسته بودند از خوشحالي در پوست خودم نمي‌گنجيدم. اين بهترين تصويري بود که انتظارش را مي‌کشيدم. بعد آن بازي در صحفه اينستاگرامم عکس روزي که با لباس مردانه به ورزشگاه رفتم را منتشر کردم و زير آن عکس نوشتم «زنده باد آزادي»، البته منظور از اين نوشته «ورزشگاه آزادي تهران» بود چون پيش از اين سقف آرزوهاي محسوب مي‌شد. حالا که دختران قرمزپوش هم در ورزشگاه حضور دارند بايد بگويم که در آينده فضاي فوتبال ايران تغيير خواهد کرد. شما وقتي با خواهر يا همسرتان به استاديوم مي‌رويد، قطعا رفتار متفاوتي خواهيد داشت و همينطور از سايرين مي‌خواهيد تا شرايط را درک کنند. هميشه گفته‌‎اند در جايي که خانم هستند دعوا نکنيم و فحش ندهيد اين موضوع را در ورزشگاه درک کردم. مسئولان مي‌توانند از اين ظرفيت جامعه در جهت آرام کردن جو استاديوم‌ها استفاده کنند و مطمئن باشيد حضور خانم‌ها به اين موضوع کمک خواهد کرد. با اين حال من منکر افراد بيمار اجتماعي نيستم و اين افراد در هيچ کجاي جامعه قابل کنترل نيستند. برادر من جزو فوتبالي‌هاي بد دهن است که در خانه هميشه به او اعتراض مي‌کنيم ولي برايم جالب بود که آن روز در ورزشگاه دهانش را به فحش باز نکرد که باعث تعجب همه شده بود.   وي در پاسخ به اين سوال که مطالبه زنان امروز براي حضور برابر را چطور ارزيابي مي‌کنيد، مي‌گويد: «ببينيد ما در کشوري زندگي مي‌کنيم که بنا به دلايلي محدوديت‌هايي داريم ولي من اين را قبول ندارم که اين موضوع خواسته همه زنان جامعه نيست و ما در اقليت حضور داريم. اين موضوع به‌نوعي حق زنان محسوب مي‌شود. مطالبه خواسته‌اي است که جامعه مي‌خواهد به آن برسد و ما براي نشان دادن اعتراض‌مان دست به هرکاري زديم. حالا بايد از آن مخالفان حضور زنان در وزشگاه پرسيد که آيا الان که زنان به ورزشگاه آمدند اتفاقي رخ داد؟ کسي به زنان بي‌احترامي کرد؟ براي کسي مشکلي رخ داد؟ سال‌ها است که ما زنان براي تحقق حقوق‌مان در جامعه تلاش مي‌کنيم و حالا نتيجه آن را مي‌بينيم. با همه انتقاد يکه به سياست‌‎مداران ايران براي نوع برخورد با شهروندان دارند ولي من اميدواريم که اين آغازي براي به رسميت شناختن حقوق دست‌يافتني زنان در جامعه باشد.»