افزايش انتظارات مردم در سايه محدود شدن دولت ها



آرمان امروز| شکل گيري دولت ها پس از انقلاب سالامي مشخصا مهم ترين عرصه فراز و نشيب ها در بستر سياسي کشور بوده و همواره با تنش هايي همراه بوده است. تنش هايي که پس از انتخاب روساي جمهور نيز تداوم داشته و صاحب نظران بر اين باور هستند که بسته بودن دست دولت ها و افزايش انتظار شهروندان، نقش موثري در اين رابطه داشته است. در راستاي بررسي اين تحولات، روزنامه آرمان امروز گفت و گويي با امير دبيري مهر، پژوهشگر و تحليلگر مسائل سياسي داشته است که در ادامه مي خوانيد.
 امير دبيري مهر، پژوهشگر علوم سياسي در خصوص عملکرد دولت هاي پس از انقلاب بر اين باور است که در چهار دهه گذشته سطح انتظار مردم از دولت ها افزايش پيدا کرده اما در مقابل توانمندي و اختيار دولت ها روز به روز کاهش پيدا کرده و امروز ديگر دست دولت ها همچون گذشته باز نيست.
تحولات پيراموني و محيطي سياست کشور سبب شده تا معادلات ميان ملت و دولت تغيير کند. زماني که خواسته ها را در مقابل توانايي ها قرار دهيم، مشخص مي شود تناسب و توازن با گذر زمان در عرصه سياسي تغيير کرده و به سمت افزايش انتظارها رفته است و بخشي از نارضايتي ها از دولت به همين علت است.


مقوله ديگري که بر عملکرد دولت ها بسيار تاثير مي گذارد، شرايط بين المللي است زيرا در داخل ايران نمي توان بدون نگاه به خارج عمل کرد. دولت ها در داخل کشور نمي توانند بدون ارتباطات بين المللي راه به جايي ببرند و اگر بعضا شنيده مي شود که نگاه به داخل است و اتکايي به ديگر کشورها نداريم، اين يک جنگ رواني عليه ساير کشورهاست تا انعطاف از خود نشان دهند. بر همين اساس دولت هايي که از تنش در عرصه سياست خارجي دوري کرده اند، توانسته اند عملکرد موفق تري داشته باشند.  دولت سازندگي و بعضا دولت اصلاحات به خوبي توانستند از اين چالش ها دوري کنند و به همين علت عملکرد موفق تري داشتند. دولت آقاي روحاني نيز تلاش کرد به اين سمت حرکت کند و در دوره نخست رياست جمهوري خود نيز به اين توفيق دست پيدا کرد اما به علت تحولات رخ داده در اين عرصه ناموفق شد.
بايد توجه داشت که رويکرد دولت ها پس از انقلاب اسلامي بر اساس برنامه هاي بلندمدت و برنامه بيست ساله توسعه بوده که با کمال تاسف اين سند در سال هاي اخير فراموش شد. هيچ کدام از دولت ها در سال هاي اخير به اهداف تعيين شده در اسناد بالادستي نرسيدند و در اين حوزه هيچ تفاوتي ميان اصولگرايان و اصلاح طلبان وجود نداشت و همگي ناموفق بودند.
مديران سياسي زماني که به منصب مي رسند و با مشکلات مواجه مي شوند، ديگر جهت گيري سياسي کم تري دارند زيرا متوجه مي شوند که مشکل کشور، جهت گيري هاي سياسي نيست بلکه بايد به مسائل زيربنايي و کلان کشور توجه کرد. برخي از رويش ها و ريزش ها در دولت ها نيز بر همين اساس صورت مي گيرد.
جالب اين است که پس از انقلاب اسلامي مهم ترين چالش هاي دولت ها، مساله اقتصادي بوده و بايد از اين زاويه دولت ها را مورد پايش قرار داد. توسعه، اقتصاد و سازندگي کشور مقوله هاي بسيار مهمي هستند و مردم نيز همواره بر اساس اين شاخص ها، به يک دولت نمره مي دهند و امروز نيز اگر مي خواهيم بدانيم که کدام دولت عملکرد بهتري داشته است بايد به اين نکته توجه کرد که کدام دولت در اين حوزه ها موفق تر بوده است و در اين عرصه است که ديگر جناح بندي هاي سياسي کنار مي رود و عملکرد ملاک مي شود.
بر همين اساس دولت سازندگي کم تر درگير مسائل سياسي شد و تلاش کرد تا کشور را در مسير توسعه قرار دهد و از نظر کلان بهترين عملکرد را پس از انقلاب داشت.
پس از اين دوره آقاي خاتمي به عنوان رئيس جمهور انتخاب شد که اين دولت مزايا و معايب خاص خود را داشت. از يک سو اين دولت برعکس دولت گذشته خود به سمت سياسي کاري رفت و همين امر سبب شد تا درگير تنش هايي شود و از مسير اصلي خود خارج شد. شخصيت هايي نظير امين زاده، تاجزاده و ابطحي سبب شدند دولت بيشتر به هم حزبي هاي خود خدمت کند تا به کل کشور. بايد توجه داشت که دولت اصلاحات به علت اين که کار اقتصاد و توسعه را به کاردان ها سپرده بود، طبق شاخص هاي اقتصادي، توانست عملکرد خوبي در حوزه بازار داشته باشد که اين روند در ادامه ديگر تکرار نشد زيرا دولت احمدي نژاد صرفا به طبقات پايين جامعه توجه کرد و از ساير اقشار روي برگرداند.  دولت احمدي نژاد رفتاري عوام فريبانه داشته است و هيچگاه به سمت ايجاد تعادل در خدمت رساني ها گام برنداشت و همين امر موجب نارضايتي در جامعه شد. احمدي نژاد تلاش کرد بيشتر به شهرستان ها بپردازد اما به گونه اي توازن را از بين برد که در مجموع نتيجه مثبتي حاصل نشد. در چنين شرايطي و در سال 92 دولت روحاني بر سر کار آمد و به سمت توسعه حرکت کرد و از قضا کاربلد نيز بود اما به دلايلي دولت روحاني يک دولت خسته بود و اقدام و عمل شبانه روزي در دستور کار آن ها نبود.
 امروز نيز شاهد هستيم که آقاي رئيسي در راس دولت قرار گرفته است و به علت اين که رئيس جمهوري دلسوز و پاکدست است مورد تقدير قرار مي گيرد اما از نظر چينش نيروها و کابينه، دولت سياست زده شده و حلقه اي که پيرامون ايشان شکل گرفته در ميان مدت براي دولت مشکلات متعددي ايجاد مي کند.