«طالقانی» زنده است

آیت الله موسوی تبریزی در گفت و گو با «آرمان امروز» آرمان امروز: آيت‌الله طالقاني روحاني شيعه ايراني، مفسر قرآن، نوانديش ديني، فعال سياسي و اجتماعي، عضو جبهه ملي دوم، يکي از مؤسسين نهضت آزادي ايران و رئيس شوراي انقلاب و اولين امام جمعه تهران بود. ايشان به‌واسطه انديشه‌ها و تفکراتي که داشتند در ميان انبوه مردم و جامعه جايگاهي ويژه پيدا کرده بود و بواسطه انديشه هاي نويني که داشت و همچنان پويا وآموزنده است با گذشت بيش از 40 سال،  در ميان آحاد جامعه، انديشه‌هاي او مورد توجه است؛ به گونه‌اي که گويي انديشه‌هايشان زنده است و همچنان طرفداران جدي دارد. بر همين اساس، آيت‌الله طالقاني در دوران نهضت ملي شدن نفت به حمايت از محمد مصدق برخاست و پس از کودتاي 28 مرداد به همراه جمع کثيري از طرفداران مصدق به نهضت مقاومت ملي پيوست. پس از توقف فعاليت‌هاي نهضت مقاومت ملي، طالقاني در شروع مجدد فعاليت‌هاي جبهه ملي ايران به رهبري اللهيار صالح فعاليت کرد و به شوراي مرکزي جبهه ملي ايران راه يافت. طالقاني در کنگره جبهه ملي در سال 1340 به عنوان هيئت مؤسس شرکت کرده و از سوي شرکت کنندگان در کنگره به عضويت شوراي مرکزي انتخاب شد. محمود طالقاني، مهدي بازرگان و يدالله سحابي در سال 1340، حزب نهضت آزادي ايران را بر اساس عقايد ملي مذهبي تشکيل دادند. آيت الله طالقاني در ادامه فعاليت هاي خود عليه نظام شاهنشاهي از رهبران انقلاب 1357 ايران بود و پس از ترور مرتضي مطهري، رياست شوراي انقلاب را بر عهده گرفت. طالقاني در اواخر عمرش از طرف روح‌الله خميني به عنوان امام جمعه تهران معرفي شد. پس از آن نيز وارد مجلس خبرگان قانون اساسي شد و يک ماه بعد درگذشت. وي در اوايل انقلاب، از معدود روحانيوني بود که از محمد مصدق و علي شريعتي دفاع کرد. پس از درگذشت وي، روح‌الله خميني از او با نام ابوذر زمان ياد کرد. يکي ديگر از دلايل شهرت او، تاليف مجموعه پرتوي از قرآن بود. وي در آثارش از جمله اين مجموعه، نگاهي نو به مذهب داشته و سعي کرده تا از آن انحراف‌زدايي کند. در راستاي بررسي ابعاد شخصيتي آيت الله طالقاني، آرمان امروز گفت و گويي با آيت الله حسين موسوي تبريزي، دادستان کل انقلاب اسلامي در دهه 60 داشته است که در ادامه مي خوانيد.
مهم ترين ويژگي شخصيتي آيت الله طالقاني چه موردي بود که سبب شد تا ايشان به چهره اي تاثيرگذار در تاريخ معاصر ايران بدل شود؟
آيت الله طالقاني بواسطه اخلاص در عمل و بواسطه ويژگي هاي اخلاقي که داشت در ميان روحانيون شخصيتي کم نظير بود و به همين علت بود کاه رهبر کبير انقلاب اسلامي نيز ايشان را ابوذر زمان ناميد. ايشان مشخصا عالمي جامع و کامل بودند اما نظير ايشان در مباحث علمي وجود داشت. آن چه که ايشان را متمايز کرده، عالم بودن توام با عمل، اخلاق و انسانيت بود. هيچ گاه ديده نشد که ايشان تکبر داشته باشد يا از روي ريا اقدام به عملي کند. برخي به خاطر غرض ورزي به ايشان لقب پدر داده بودند اما بايد توجه داشت که آيت الله طالقاني به گونه اي با انسانيت، اخلاق و نيکي با همگان رفتار مي کرد که گويا پدر جامعه بود و به حق براي مردم در شرايط سخت آن دوران پدري مهربان بود. سيره آيت الله طالقاني به اين شکل بود که هرگز تمايل نداشت تا يک انسان از مسير خداوند متعال، ائمه و اولياالله منحرف شود و همواره تلاش مي کرد تا با اخلاق خوب خود انسان ها را به راه راست هدايت کند و هيچگاه به اين سمت حرکت نکرد تا منحرفين را با پرخاشگري مورد عتاب قرار دهد. آيت الله طالقاني هيچ گاه به ملت پشت نکرد و با ادب و احترام با همگان برخورد مي کرد. ايشان روابط خوبي با آيت الله قاضي طباطبايي داشتند و بر همين اساس روابط خوبي با ايشان در مسجد شکل گرفت. آيت الله طالقاني همواره پس از نمازهايشان، رو به جماعت مي نشست و با مردم به صورت عمومي يا هر شخصي حرف خصوصي داشت، گفت و گو مي کرد و همواره در ميان ملت حاضر بود و شحصيتي کاملا مردمي داشت. من در آخرين ماه رمضان پيش از انقلاب اسلامي روابط نزديکي با ايشان داشتند و از نزديک اخلاق بي نظير ايشان را مشاهده کردم. شخصيت هايي نظير آيت الله طالقاني در تاريخ معاصر کشور انگشت شمار هستند و من مانند ايشان را نديده ام. همين منش ايشان بود که سبب شد تا آيت الله طالقاني به چهره اي محبوب در انقلاب اسلامي بدل شود و با وجود محبوبيت فراوان اما باز هم در ميان اقشار جامعه حضور داشتند و گوش شنواي حرف مردم و ومظلومين بود.
پيش از وقوع انقلاب اسلامي، مراودات ايشان با ساير گروه ها و جريان هاي سياسي چگونه بود؟


پيش از وقوع انقلاب اسلامي شاهد بوديم که در زندان مجاهدين خلق در تلاش بودند تا شخصي را به دام انداخته و در گرو خود نگه دارند. ايشان زماني که از اين مساله باخبر شد، با گفت و گويي که با عوامل اين توطئه داشت، ان ها را از نظرات خود بازگرداند و توانست که اين افراد را از گروه مجاهدين خلق جدا کند و به راه راست هدايت کند. آيت الله طالقاني به قدري همگان را تحت تاثير قرار داده بود که حتي اعضاي ساواک نيز به زندان مراجعه مي کردند تا براي لحظاتي ايشان را ببينند و از صحبت هاي ايشان استفاده کنند. صحبت هاي آيت الله طالقاني براي تمامي طيف ها جذابيت داشته و همين امر موجب شده بود تا ايشان تاثيرگذاري زيادي داشته باشد. داماد خانواده ما نيز با آيت الله طالقاني همزمان در زندان رژيم پهلوي بود و ايشان نقل قول مي کند که يک شب نيورهاي ساواک يک عضو مجاهدين خلق را نزد آيت الله طالقاني آورده بودند و ايشان توانسته بود با صحبت هاي خود و با منش بي نظيري که داشتند، اين شخص جذب شده در ماجاهدين خلق را بار ديگر از اين گروه جدا کند. آيت الله طالقاني به اين شخص نيز آزادي عمل داده بود و در صحبت خود گفته بود که اختيار داري تا هر جناحي را انتخاب کني اما تلاش کن در سمتي حضور داشته باشي که خداوند نيز راضي باشد و همين صحبت ها سبب شده بود تا شخص به دامان انقلاب بپيوندد و توبه کند و مساله اعدام اين شخص نيز ملغي شد. آيت الله طالقاني با همگان رفتار خوبي داشت و تلاش مي کرد تا با رفتار خوب پيام خود را منتقل کند. آيت الله طالقاني همواره توصيه مي کرد که مبادا شخصي با رفتار خود، مردم را از اسلام دور کند و اين مساله همواره براي ايشان حائز اهميت بود.
منش آيت الله طالقاني در مسير حل معضلات و چالش هاي پيش رو به چه شکلي بود؟
همواره اميرالمومنين علي (ع) در سيره خود توصيه مي کردند که بايد راه صحيح را با اخلاق در مقابل مردم ترسيم کرد و آيت الله طالقاني با تاسي از همين سيره رفتار مي کرد و توانسته بود آحاد جامعه را پيرامون خود جمع کند. ايشان همواره تاکيد مي کرد که مسير رسيدن به خدا را بايد به گونه اي به مردم نشان داد تا آن ها جذب شوند نه به گونه اي که مردم فرار کنند. در آن مقطع زماني بسياري مخالف ديدار امام خميني (ره) با مجاهدين خلق بودند و بر اين باور بودند که امام خميني نبايد اين افراد را به حضور بپذيرد اما با پيشنهاد آيت الله هاشمي رفسنجاني، آيت الله طالقاني و آيت الله منتظري امام خميني (ره) با گروهي از مجاهدين خلق ديدار و گفت و گو کرد. امام خميني (ره) پذيرفت که در نجف با اين افراد ديدار کند و صحبت هاي مجاهدين خلق را در اين ديدار گوش کرد. امام خميني در آينده در خصوص اين ديدار گفته بود که مجاهدين خلق به ديدار من آمده بودند تا من را منحرف کنند اما دريغ از اين که اهداف آن ها مشخص بود و جلسه آن ها بي نتيجه مانده بود. امام خميني (ره) در آن ديدار بدون تندي حرف هاي آن ها را شنيده بود اما با آن ها موافق نبود. اخلاق خوب رفتار پيامبران است که در آن برهه زماني در ميان امام خميني و آيت الله طالقاني نيز وجود داشت و تبديل به يک الگو شده بود. همواره در چالش هايي که در ايام انقلاب اسلامي رخ داده بود، آيت الله طالقاني با صبوري همراه امام خکيني بود و تلاش مي کرد تا بدون تنش مشکلات را حل و فصل کند و اين سيره در آن روزها به يک الگو تبديل شده بود.
نظرات ايشان در حوزه سياسي در ايام انقلاب اسلامي چگونه بود؟
چند روز بعد از آزادي مرحوم آيت الله طالقاني، به خدمت ايشان رسيدم. اين ديدار در ايامي انجام شد که امام در پاسخ به اين‌که خواسته شما چيست، فرموده بودند «حکومت جمهوري بر اساس اسلام». چند نفر از جبهه ملي و چند نفر از دوستان روحاني هم حضور داشتند. در آن جلسه، بحث سياسي مطرح شد و برخي متذکر شدند که امام جمهوري اسلامي را پيشنهاد کرده است. ظاهر مطلب مرحوم آقاي طالقاني نشان مي‌داد که در امکان جمع بين جمهوريت با اسلاميت، ترديد داشتند زيرا اين يک موضوع جديد بود. ايشان بعدا توضيح دادند که خواهان جمهوري‌ هستند اما قوانيني که در آن جمهوري بايد تصويب بشود، اسلامي خواهد شد زيرا اکثريت مردم و نمايندگاني که انتخاب مي‌شوند، مسلمانند. البته در آن زمان، شوراي نگهبان و بحث‌هايي مانند آن، مطرح نبود. ايشان در پاسخ به اين‌که چه قوانيني تصويب مي‌شود، گفته اند که هر چه مردم مسلمان خواستند، نمايندگانشان تصويب مي‌کنند و عملي مي‌شود.