اخبار ویژه

 
فقط املاک متعلق به ملکه الیزابت سالانه صدها میلیون پوند درآمد دارد وبسایت رادیو فرانسه اعلام کرد چارلز سوم با وجود تردید‌هایی که درباره سلامتی وی وجود دارد، شاه جدید انگلیس شده است.
این وبسایت در گزارشی با عنوان «تداوم سنت به هر قیمت» نوشت: سرانجام پسر ۷۳ سالۀ ملکه الیزابت با لقب «چارلز سوم» به پادشاهی رسید. وی که در سه سالگی ولیعهد شده بود، نزدیک به هفتاد سال در این مقام باقی ماند. شایعاتی در مورد صرف نظر کردن وی از سلطنت شنیده می‌شد. اما وی بعد از ادای سوگند، آمادگی خود را برای «وظایف و مسئولیت‌های سنگین» اعلام کرد.
صبح روز شنبه دهم سپتامبر‌، شورای انتقال سلطنت اعلام کرد: «پرنس چارلز فیلیپ آرتور جرج اینک چارلز سوم، پادشاه ماست... خداوند پادشاه را نگاه دارد». بدین ترتیب چارلز سوم با تداوم سلطنت در دودمان «ویندسور»‌، رسماً می‌شود.


بنا بر سنت، صاحب تاج و تخت بریتانیا حق دارد که در آغاز کار نام دیگری به غیر از نام اولیۀ خود برگزیند. بعضی کارشناسان خبرۀ پادشاهی انگلیس حدس می‌زدند که پرنس چارلز نیز نام دیگری انتخاب کند. به گفتۀ آنها نام «چارلز» برای پادشاهان انگلیسی خوش ‌یمن نبوده: چارلز اول در سال‌های پرآشوب «انقلاب اول» (یا جنگ‌های داخلی) سلطنت کرد و سرانجام اعدام شد (۱۶۴٩). پادشاهی چارلز دوم هم که پسر اولی بود با اپیدمی بزرگ طاعون و آتش‌سوزی بزرگ لندن (۱۶۶۶) مصادف شد. اما به رغم این نظریه‌پردازی‌ها، چارلز به اسم اصلی‌اش وفادار ماند و ردیف «سوم» را به نام خود افزود.
گذشته از برخی تبریک‌های رسمی به چارلز، در مستعمره‌های پیشین بریتانیا سخنان تندی علیه تاج و تخت به گوش رسید. از جمله در آفریقای جنوبی، حزب «مبارزان آزادی اقتصادی» اعلام کرد: «ما بر مرگ ملکه الیزابت نمی‌گرییم چون نام او دوران فاجعه‌باری از تاریخ ما و تاریخ آفریقا را زنده می‌کند. بریتانیا از سال ۱٨٠۶- در زمان همین خاندان سلطنتی- سرزمین ما را قبضه کرد. از این زمان به بعد، بومیان این سرزمین هیچ‌گاه رنگ آرامش ندیدند»...
همچنین در شبکه‌های اجتماعی بارها تذکر داده شده که چند ماه بعد از آغاز سلطنت ملکه الیزابت، شورش معروف به «مائو مائو» در کنیا به راه افتاد که بعد از چند سال، توسط مستعمره‌نشینان انگلیسی سرکوب شد و بیش از صدهزار کشته به جا گذاشت. در نیجریه نیز واکنش‌های منفی زیاد بوده و خشونت‌های سال‌های استقلال (۱٩۶٠) و نقش بریتانیا در آن یادآوری شده است. و البته در میان ایرلندی‌ها هم واکنش‌های بسیار سرد و تلخ- به طور کلی نسبت به خاندان سلطنتی – کم نبوده است.
اکثر انتقادهای داخلی علیه پادشاهی بر «ثروت‌اندوزی» بی‌پایان خاندان سلطنت تأکید دارند. فهرست دقیقی از این ثروت در دست نیست. روزنامۀ فرانسوی لوموند می‌نویسد که فقط املاک متعلق به ملکه الیزابت سالانه «صدها میلیون پوند» درآمد دارد. تقریباً تمامی محلۀ «ریجنت استریت» و بیش از نیمی از محلۀ بسیار گران‌قیمت «سنت جیمز» لندن بخشی از این املاک خاصه است. ۱۵درصد از این درآمدهای سالانه مستقیماً به شخص ملکه تعلق می‌گرفت. جهانگیری آدرس غلط می‌دهد/یک نمونه: رانت ارز 4200 تومانی نماینده اصلاح‌طلب مجلس ششم گفت: اظهارات جهانگیری، آدرس غلط دادن به مردم است.
مهدی آیتی عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم گفت: وقتی آقای جهانگیری وزیر صنایع بود بسیاری از فعالان حوزه صنعت به نابودی کشانده شدند و همه آن وضعیت اسف‌بار ناشی از سوءمدیریت شخص آقای جهانگیری بود.
به نوشته نامه‌نیوز، اسحاق جهانگیری در قالب کتاب
«بدون دود و آتش و خون» که کتابی گفت‌وگومحور است، مسائلی را بیان کرده که حواشی زیادی ایجاد کرده است. او سعی کرده در مسائل مختلف اعم از اقتصاد، برجام، سیاست داخلی و... از دولت‌های یازدهم و دوازدهم دفاع کند.
مهدی آیتی، درباره این سخنان جهانگیری به «نامه‌نیوز» گفت: «دولت‌ها آدرس غلط به مردم می‌دهند. می‌گویند هر کار خوبی که بوده ما کرده‌ایم و همه کارهای بد را دیگران کرده‌اند. آمارهای غیرواقعی هم به مردم ارائه می‌کنند و طوری جلوه می‌دهند که انگار خودشان ده برابر دیگران کار کرده‌اند. دنیای امروز دیگر ادعا را نمی‌پذیرد و صرفا عدد، رقم، شاخص و نمودار‌ است که مورد پذیرش است. هرچقدر هم سخنرانی کنند مهم نیست و باید اعداد، ادعاها را ثابت کند. حالا آقای جهانگیری می‌گوید ما بهتر از دیگران بوده‌ایم که همین مسیر است و آدرس غلط به مردم می‌دهد».
او ادامه داد: «برای بررسی عملکرد دولت‌ها باید دو ستون در نظر بگیریم و در یکی نقاط قوت و در دیگری نقاط ضعف را بنویسیم. این شیوه بررسی، منصفانه است و حتما یک دولت‌ سراسر بد یا یک دولت‌ سراسر خوب نیست و خوب و بد با هم در یک دولت جمع می‌شود. آقای جهانگیری که امروز سراسر از عملکرد خود و دولتی که در آن کار می‌کرد دفاع می‌کند، در دوران مسئولیتش در دولت‌های آقایان ‌هاشمی و خاتمی چه عملکردی داشت؟ کارنامه او اصلا موفق نبوده است. وقتی آقای جهانگیری وزیر صنایع بود بسیاری از فعالان حوزه صنعت به نابودی کشانده شدند و همه آن وضعیت اسف‌بار ناشی از سوءمدیریت شخص آقای جهانگیری بود. آقای جهانگیری یک‌سره از ارز 4200 تومانی دفاع می‌کند. اگر این ارز واقعا در جهت حمایت از اقشار آسیب‌پذیر استفاده می‌شد، مشکلی نبود اما این ارز منشأ رانت‌ها و فسادهای گسترده را فراهم کرد و حتی خود دولت قبل هم به این قبیل فسادهای ناشی از ارز ترجیحی اذعان کرد؛ حالا چطور آقای جهانگیری تمام مشکلات ناشی از ارز 4200 تومانی را انکار می‌کند؟ اصلا مگر می‌تواند انکار کند؟»
خسارت 7 میلیارد دلاری/اصرار بر نساختن نیروگاه! روزنامه شرق بدون اینکه بر نقش منفی دولت روحانی در عقبگرد صنعت برق کشور اشاره کند نوشت: قطع برق در سال گذشته،
7 میلیارد دلار خسارت به صنایع ایران وارد کرد.
این روزنامه می‌نویسد: بحران انرژی و جهش قیمت برق و گاز این روزها سوژه داغ بسیاری از رسانه‌های جهان است و برخلاف تصور بسیاری، این بحران می‌تواند دامنگیر ایران هم شود. قطع برق سال گذشته هفت میلیارد دلار خسارت به صنایع ایران وارد کرد. این آماری است که اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران منتشر کرده و گوشه‌ای از زیان سنگین ناترازی انرژی در بازار ایران را به تصویر کشیده است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که ایران دومین مالک بزرگ ذخایر گاز جهان است و بخش عمده‌ای از نیروگاه‌های برق آن با سوخت گاز کار می‌کنند، اما عقب‌ماندگی تاریخی در بهره‌برداری از منابع گازی و تحریم موجب شده که ایران نه‌تنها نتواند در بازار انرژی جهان حرفی برای گفتن داشته باشد که خود حالا یکی از واردکنندگان برق و گاز است.
ناترازی در بازار انرژی ایران این روزها، موجب جیره‌بندی برق و گاز صنایع شده است. صنایعی که تابستان‌ها با کمبود برق و زمستان‌ها با کمبود گاز مواجه هستند و به ناچار به مازوت‌سوزی روی می‌آورند. مازوت‌سوزی صنایع بارها ایران را به صدر فهرست کشورهایی با بیشترین آلایندگی هوا رسانده و هنوز هم روشنایی شهری در بسیاری از بزرگراه‌ها و خیابان‌های شهر تهران ضعیف است تا کمبود برق رقم واردات انرژی را درشت‌تر نکند.
دود ناترازی انرژی در ایران بیش از همه در چشم صنایع رفته است و اگرچه ایران یک کشور صنعتی به شمار نمی‌آید، اما تأمین انرژی همین تعداد صنایع موجود با مضیقه مواجه شده و دولت برای اینکه مانع از قطع گاز و برق منازل شهروندان ایرانی شود، ناچار شده است که تابستان‌ها برق و زمستان‌ها گاز صنایع را جیره‌بندی کند. البته گه‌گداری دامنه ناترازی برق به خانه شهروندان ایرانی هم رسیده و سال گذشته قطع برق خانگی بارها موجب اعتراض بسیاری از شهروندان شد. سال گذشته دامنه ناترازی برق به زمستان هم رسید و دولت برای صرفه‌جویی در مصرف برق، روشنایی شهری معابر را کاهش داد. در آن زمان شرکت توزیع برق توضیح داد که ذخایر سوخت نیروگاه‌ها به حد کافی تأمین نشده و نیروگاه‌های گازسوز دچار مشکل شده‌اند. هم‌زمان صنایع برای تأمین گاز زمستانه خود هم دچار مشکل شدند و به مازوت‌سوزی روی آوردند که نتیجه آن آلودگی شدید هوا و تعطیلی ادارات و مدارس بود.
حمیدرضا صالحی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران هم به «شرق» می‌گوید که هیچ استراتژی و نقشه راه دقیق و کارشناسی برای توسعه نیروگاه‌های برق وجود ندارد و در ۱۰ سال گذشته تقریبا هیچ سرمایه‌گذاری برای ایجاد نیروگاه‌های جدید انجام نشده است.
نویسنده روزنامه شرق به روی خود نیاورده که وزیر نیروی دولت روحانی ادعا می‌کرد «ساخت نیروگاه برای 200 ساعت، توجیه اقتصادی ندارد زیر بار فشار مافیای نیروگاه‌سازی نمی‌روم»!
از سوی دیگر، دولت وقت براساس توافق پاریس؛ تعهد داده بود که استفاده از سوخت‌های فسیلی را کم کند بنابراین نیروگاه‌سازی هم از زاویه دیگر به حاشیه افتاد» از طرف دیگر، دولت برنامه هسته‌ای را هم که می‌توانست از جمله در تأمین انرژی مورد استفاده قرار گیرد، با برجام تعطیل کرد و بنابراین تمام فرصت‌های افزایش تولید برق را از کشور دریغ کرد. بنابراین کشور به جای اینکه طبق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، تبدیل به صادرکننده بزرگ برق شود، ناچار به واردات شد.
به همین دلیل هم ظرف سال گذشته شاهد قطع مکرر و بی‌حساب آن به برق صنایع و کارخانه‌ها و منازل مردم بودیم. اما با روی کار آمدن دولت جدید و به کار بستن برخی تدابیر، کشور توانست تابستان امسال را بدون آن خاموشی‌های افسارگسیخته سپری کند. ایران به‌عنوان برنده میدان به هر قیمت توافق نمی‌کند سردبیر روزنامه چاپ لندن معتقد است «توافق هسته‌ای ایران و آمریکا در حال فروکش کردن و به پایان راه رسیده است».
عبدالباری عطوان در رای‌الیوم می‌نویسد: اکثر نشانه‌های نمایان شده حکایت از آن دارد که احتمال امضای توافق هسته‌ای ایران و آمریکا بیش از پیش دور از دسترس قرار گرفته است.
نویسنده می‌افزاید: ایران دیگر فقط یک کشور در آستانه هسته‌ای شدن نیست بلکه پا را از این نیز فراتر گذاشته است و در بازی کسب فرصت که در آن مهارت دارد، برنده میدان است و در آن به برتری دست یافته و توانست به جایگاه کنونی خود دست یابد. از زمان روی کار آمدن ابراهیم رئیسی شخصیت نزدیک به رهبر ارشد نظام، کاملا روشن است که ایران حاضر نیست با رئیس‌جمهوری که از عمر دولت وی فقط دو سال باقی مانده (بایدن) شرط‌بندی کند، آن هم رئیس‌جمهوری که حزب متبوع وی در انتخابات میان دوره‌ای اکثر کرسی‌های خود را از دست خواهد داد و ایران نیز بخش عمده آثار منفی تحریم‌های آمریکا را پشت سر گذاشته است و هم‌اکنون در اثر جنگ اوکراین و توافقنامه اوپک‌پلاس روزانه بیش از دو میلیون بشکه نفت صادر می‌کند آن هم با دو برابر قیمت در مقایسه با بشکه‌هایی که دو سال پیش صادر می‌کرد.»