اتکا به گذشته اعتماد به آینده

نرگس عاشوری/ بیست‌و‌یکمین برگه از ششمین ماه سال به نام سینما و روز ملی سینما است؛ روزی برای تجلیل از جایگاه سینما، شنیدن مطالبه اهالی سینما، نگاهی به مسیر آمده و نظری به چشم‌انداز آینده و پرداختن به سهم ملت از سینما و.... در میان همه اینها اما تکریم بزرگان سینما و آنهایی که سهم زیادی در ساختن خاطرات ما از سینما و البته جایگاه امروز آن دارند، نه تنها دلچسب‌ترین بهانه‌ بلکه تکلیف ‌است. لابد اگر قرار باشد فهرستی از سرمایه‌های ارزنده سینما، تئاتر و فرهنگ ایران‌زمین تهیه کرده و امروز از آنها یاد کنیم، نامی معتبر که در صدر این فهرست قرار می‌گیرد علی نصیریان است؛ مردی که از ستون‌های تئاتر و سینمای ایران است و هر شخصیتی در هر ژانری از فیلم‌های کمدی مثل «آقای هالو» و «جایزه» یا «کفش‌های میرزا نوروز» گرفته تا درام‌های تاریخی مثل «ستارخان»، «کمال‌الملک»، «هزاردستان»، «سربداران» و «شهرزاد» و درام‌های روستایی مثل «گاو»، «آفتاب‌نشین‌ها» و «جاده‌های سرد» تا شخصیت‌های نوآرگونه در تریلرهای جنایی مثل «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی و... حاضر شده، به نحو باورپذیری در نقش فرو رفته است.

​​​​​​​نسل نو اندیشه نو
اگر موج نو سینما را مبدأ تحول در سینمای ایران بدانیم، علی نصیریان جزو لاینفک این موج در عرصه بازیگری است. او که علاوه‌ بر بازیگری در سینما از چهره‌های شاخص و پیشگام نمایشنامه‌نویسی مدرن در ایران است و با نمایشنامه‌هایی که نوشته و روی صحنه برده سهم مهمی در ایجاد جریان نوین و متفاوت با نمایشنامه‌های لاله‌زاری در تئاتر ایران در دهه 40 داشته، با اشاره به تاریخچه ورود سینما و تئاتر به ایران، از سهم بزرگ موج نو سینما برای ایجاد تغییر و رفتن به مسیر تعالی سینما به «ایران» می‌گوید: « در بین فیلمفارسی‌ها هم که جزئی از تاریخچه و سینمای ما است فیلم‌های خوب پیدا می‌شد ولی آن نگاه بین‌المللی به سینما یعنی تکنیک و ساختارهای سناریو و فیلم از دهه 50 با موج نو سینمای ایران و به همت چهره‌هایی چون ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی و... به ایران آمد. کارهای آقای مهرجویی که من هم در آنها مشارکت داشتم مثل «گاو»، «آقای هالو»، «دایره مینا»، «پستچی»، «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» و... واقعاً کارهای قابل مقایسه‌ای با فیلم‌های بزرگ دنیا بود. به همین دلیل فیلم «گاو» در جشنواره‌های جهانی حضور یافت و جوایزی هم کسب کرد.»نصیریان که در دهه شصت و پس از حذف ستاره‌های سینمای پیش از انقلاب با وجود ایجاد عرصه‌ای برای بیشتر دیده شدن او و هم‌نسلانش، همچنان وسواس در انتخاب را حفظ کرده صحبت‌هایش را با تأکید بر رشد سینمای ایران در این دهه و در سال‌های پس از انقلاب ادامه می‌دهد:«معتقدم بعد از انقلاب سینما رشد کرد. فیلمفارسی به کلی کنار گذاشته شد و آن روال نو و تازه‌ای که در سینما به وجود آمده بود بیشتر رشد کرد بخصوص با ظهور نسل جوان، تازه‌نفس و پرانرژی که با فکرها و ایده‌های تازه و نو وارد حیطه سینما شدند. درست است که سینما هنر صنعت است ولی جنبه هنر که محصول خلاقیت و کار انسان است و نه ابزار، بر وجه صنعت چیره است. جوان‌هایی که وارد این حیطه شدند با استعداد و صاحب فکرهایی تازه بودند. ضمن اینکه با گسترش اینترنت، ارتباط با دنیا راحت‌تر شد و بیشتر توانستیم از ایده‌ها، فکرها و ساختارهای آن آگاه شویم. نسل نو خیلی خوب پیشرفت کرد.»


تحسین نسل جوان به عنوان خلف شایسته
این بازیگر که خود ترکیبی از هوش، جدیت در کار و دانش است، بر نوآوری، تفکر و اندیشه فراتر از ابزار و تکنولوژی در سینما تأکید دارد و در ادامه می‌گوید: «اندیشه و فکرهای تازه، سینما را ساخت. از داریوش مهرجویی تا همین احمدرضا معتمدی که در آیین بزرگداشتش در اختتامیه جشنواره فیلم فجر از تعالی سینمای ایران گفتم، فلسفه خوانده‌اند. بازهم می‌گویم ابزار، سرمایه‌گذاری و تکنیک مهم است اما انسان است که سینما را می‌سازد، اما خب یک مقدار گیر ممیزی برای این فعالیت‌ها ایجاد خلل و مانع می‌کند که اگر این موانع کمتر شود، فکر می‌کنم خلاقیت‌ها خیلی مؤثرتر بروز خواهند یافت.»
نصیریان به شخصیت‌ آبزورد کاظم خان در فیلم «مسخره باز» به‌عنوان یکی از نمونه‌های موفق کارنامه کاری‌اش در همکاری با فیلمسازان جوان اشاره می‌کند و در ادامه نسل نو را چه در زمینه فیلمسازی و چه بازیگری، خلف شایسته برای پیشکسوتان این حوزه می‌خواند: «نسل جوان امروز پرچمدارهای خوب این حوزه هستند. این جوان‌ها هستند که فکرهای تازه و انرژی‌های تازه را به سینما می‌آورند و یکی دو تا هم نیستند. در بازیگری، کارگردانی و در نویسندگی درخشان هستند. همیشه گفته‌ام هر دوره و نسلی استعدادهای خودش را به سینما می‌آورد. حضور همین جوان‌ها و توجه به پیشرفت تکنولوژی، ابزار و سرمایه‌گذاری باعث شده  کم کم سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد و از کن و ونیز تا اسکار جوایز درخشان کسب کند.»
عطر و طعم ایرانی و اخلاق انسانی
اما همان‌طور که خود نصیریان تأکید دارد متر و معیار موفقیت را صرفاً نمی‌شود در خارج از مرز ایران و دیده شدن در مجامع بین‌المللی جست‌وجو کرد. به‌عنوان نمونه مگر می‌شود در همین روز از سینمای ملی صحبت کرد و در جست‌وجوی آدرس آن به علی حاتمی، ایرانی‌ترین فیلمساز ایران نرسید. نصیریان به بهانه روز ملی سینما از علی حاتمی یاد کرده و می‌گوید: «آقای حاتمی از تئاتر آمد، بچه تئاتر بود. نمایشنامه می‌نوشت و اجرا می‌کرد و همین اندوخته‌ها را به سینما آورد. با او انس و الفتی داشتم. افکار بسیار ظریفی داشت. خیلی ایرانی بود. ایران‌دوست بود. داستان‌های ملی و فرهنگ ایرانی را وارد سینما کرد. برای فرهنگ ایران و تمام اشیای آن ارزش قائل بود. در چیدمان آنها با وسواس و دقت عجیبی کار می‌کرد. خیلی برای من جذاب بود. فارغ از تمام اینها و هنر فیلمسازی، رفتار حاتمی به‌عنوان یک انسان تحسین‌برانگیز بود؛ مهربان بود، نه با من بلکه با همه. نمونه‌اش کاری بود که در بخش بازی من در نقش ابوالفتح در «هزاردستان» کرد؛ تعدادی از مطرب‌ها و ساز‌زن‌های کافه‌های لاله‌زار که به خاطر شرایط مشاغل قبلی‌شان بیکار شده بودند را به‌عنوان هنرور و سیاهی لشکر سر کار آورد تا چند ماهی زندگی‌شان تأمین شود. حدود 6-5 ماه با اتوبوس از نقطه‌ای در تهران آنها را همراه زن و بچه‌‌هایشان سوار می‌کردند و به شهرک می‌آوردند تا به‌عنوان هنرور در بازارچه و... حضور داشته باشند. حاتمی با محبت، انسان‌دوست و محترم بود. فکر، قلم و زبان دیالوگ نویسی‌اش فوق‌العاده بود. کارهایش عطر و طعم ایران داشت ولی خب هیچ‌کدام راهی به جشنواره‌های جهانی پیدا نکرد.»
نصیریان که خود بازیگری با توانایی‌ها و قابلیت‌های بازیگری در حد استانداردهای جهانی است اما در همین جشنواره فیلم فجر هم تنها یک بار آن هم در ادوار اخیر جایزه این رویداد ملی را کسب کرده،  ادامه می‌دهد: «البته این اتفاق‌ها هم می‌افتد که علاوه‌ بر فیلمسازها، خیلی بازیگرهای درجه یک داشتیم که از مواهب جشنواره‌های دنیا بهره‌مند نشدند که چیزی از ارزش‌شان کم نمی‌شود ولی خب پاره‌ای هم که بهره‌مند شدند باعث افتخار و خشنودی ما هستند.»
پول و ابزار سینما نمی‌سازد، انسان سینما را می‌سازد
آرزوی نصیریان در روز ملی سینما برطرف شدن موانع برای بروز خلاقیت در نسل جوان است: «آرزویم این است که گرفت و گیرهای ممیزی کم شود تا بچه‌های ما بتوانند استعداد و خلاقیت درونی‌شان را ابراز کنند. سرمایه‌گذاری در سینما جدی‌تر شود و ابزارهای به روز و تکنیک‌های  نو وارد سینما شوند، البته گفتم که ابزار و پول و اینها سینما نمی‌سازد؛ سینما را انسان می‌سازد یعنی خلاقیت‌های انسانی، فکر و اندیشه.»
این بازیگر پیشکسوت در پاسخ به سؤالی مبنی بر توصیه‌اش به نسل‌های تازه با تأکید بر این موضع که اهل موعظه و پند نیست به‌عنوان تحفه‌ای از گنجینه‌ کارنامه چند دهه بازیگری‌اش می‌گوید: «برخی حرف‌ها و ضرب‌المثل‌ها در گذشته بود که وقتی پدر و مادرهای ما می‌گفتند ما که جوان بودیم و نمی‌فهمیدیم، می‌خندیدیم. حرف من به نسل جوان از همین دست حرف‌ها و یکی از همین ضرب‌المثل‌ها است؛ همان جمله معروف «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود.» باید زحمت کشید تا به جایی رسید. این جوان‌هایی که به واسطه اسم و رسم و امکانات مالی وارد سینما می‌شوند هرگز هنرمند نخواهند شد. کسی که با عشق و دلبستگی به هنر نمایش و سینما می‌آید یک آدم دیگر است؛ دلسپرده است. بچه‌های جوان ما باید بدانند هنر و خلاقیت به این سادگی نیست که با چند صباح کار در این حوزه به دست بیاید. باید زحمت کشید، مطالعه کرد، اندوخته تجربی و فکری و اندیشه داشت. پاسخ من به نسل جوان علاقه‌مند، تمرین و تمرین و تمرین است. هنرمند شدن سهل و ساده‌انگارانه نیست. زحمت و رنج دارد.»
لذت کار خلاقانه قابل قیاس با هیچ دستمزدی نیست
در کارنامه کاری نصیریان اگرچه نقاط درخشان کم نیست اما مثل هر بازیگری فیلم و سریال ضعیف هم دیده می‌شود با وجود این واضح است که کوشیده امتیاز گزیده‌کاری را حفظ کند و وسوسه دریافت دستمزد بیشتر یا موقعیت‌های خاص در بازیگری نشود. این بازیگر صحبت‌هایش را با این تکمله به پایان می‌رساند:«اگر می‌خواهی به آن گنج خلاقیت هنری برسی، باید رنج ببری. باید تلاش کنی و استمرار داشته باشی. کار گروهی کنی، در کار گروهی است که می‌توانید همدیگر را نقد کنید، با هم صحبت کنید و از همین صحبت‌ها ایده‌ها و تجربه‌های تازه خلق شود. اگر به خاطر هنر آمده باشی همین خلاقیت و آفرینش لذتی به هنرمند می‌دهد که دست‌نیافتنی است و با هیچ پولی کسب کردنی نیست. اولین کسی که از کار خلاقانه لذت می‌برد خود هنرمند است.»