نجات یک اعدامی با جام آقای قاضی!

ساعت 10 شب منتشر شود لطفااا

در این میان قاضی جنایی و ملی‌پوش کشتی کشورمان، دست به کار شدند. قاضی جنایی، جام اهدایی که از یک برنامه تلویزیونی به او رسیده بود و حمید سوریان نیز دو پیراهن تیم ملی کشتی با امضای چند پیشکسوت را برای آزادی این زندانی به فروش گذاشتند. اینجا بود که مرد کارخانه‌دار با خرید این جام و پیراهن‌ها، مقدمات آزادی این مرد اعدامی را فراهم کرد. کارخانه‌داری که چند سال قبل هم توانست یک اعدامی دیگر را نیز از مرگ نجات دهد. او حالا همچنان این راه را ادامه می‌دهد و به زودی نیز قرار است که مقدمات آزادی یک زن زندانی را فراهم کند. این خیر در گفت‌وگو با «شهروند» از اقداماتش در این سال‌ها می‌گوید:

شغل شما چیست؟

کارخانه پارچه دارم. در کار ساخت‌وساز هم فعالیت دارم.

چی شد که تصمیم گرفتید این زندانی اعدامی را آزاد کنید؟

من در واتس‌آپ عضو یک گروه هستم. در آنجا خبری ارسال شد که نشان می‌داد پسری، 11 سال به جرم قتل در زندان به سر می‌‎برد. این پسر بر سر 6 هزار تومان پول دست به قتل زده و خانمی را کشته بود. او گفته بود که خیلی پشیمان است. گویا بخشی از دیه جور شده و بخش دیگری از آن به مبلغ 200 میلیون تومان باقی مانده بود. چند ساعت بعد خبر دیگری در همان گروه ارسال شد که انگار در روزنامه‌ها منتشر شده بود. قاضی جنایی یک جام را برای فروش گذاشته بود. از طرفی تیم ملی کشتی نیز دو پیراهن را برای آزادی زندانیان به فروش گذاشته بودند. من هم تصمیم گرفتم آنها را بخرم تا این زندانی آزاد شود.

ماجرای فروش این جام چه بود؟

قاضی حسین‌پور، در شعبه چهارم به‌عنوان بازپرس به پرونده‌های جنایی رسیدگی می‌کند. او چند سال قبل خودنویسش که با آن فقط حکم آزادی می‌نوشت را فروخت. حسین‌پور 6 سال بود که از این خودنویس فقط برای نوشتن حکم آزادی زندانیان یا صدور قرار منع تعقیب متهمان استفاده می‌کرد. تااینکه در اقدامی جالب آن را فروخت و با پولش بیش از یکصد زندانی را از زندان آزاد کرد. قاضی حسین‌پور چند سال قبل، بعد از ماجرای فروش خودنویس‌اش، در یکی از برنامه‌های تلویزیونی به‌عنوان چهره مردمی انتخاب و به‌عنوان قدردانی و یادبود جامی به او هدیه شد. بعد از ماجرای این پرونده قتل، قاضی حسین‌پور تصمیم گرفت این جام را بفروشد تا شاید با پول آن بخشی از دیه 200میلیون تومانی فراهم شود. در این شرایط بود که او هدیه‌اش را به فروش گذاشت. من هم آن را 250 میلیون تومان به همراه پیراهن‌های تیم ملی کشتی خریداری کردم.

تمام این مبلغ را برای یک زندانی هزینه کردید؟

من در کل مبلغ 250 ميليون تومان براي انجام كار خير، كنار گذاشته بودم. 200 ميليون تومان را خرج نجات اين زنداني کردیم. 50 ميليون ديگر هم را کنار گذاشتیم تا مقدمات آزادی یک زندانی دیگر را فراهم کنیم.

جزئیات پرونده این مرد اعدامی چه بود؟

این پرونده مربوط به قتل زنی به‌دست مردی جوان بود. این قتل 11سال قبل اتفاق افتاده بود. 6 نفر از اولیای‌دم رضایت داده بودند. اما همچنان دو نفر دیگر از آنها خواسته‌شان دریافت دیه یا قصاص قاتل بود. با توجه به اینکه جوان محکوم توانایی پرداخت دیه را نداشت چهار بار پای چوبه دار رفته و هر بار با تلاش مسئولان قضائی توانست مهلت بگیرد. اولیای‌دم حاضر به دریافت دیه بودند اما مرد زندانی توانایی پرداخت 200 میلیون تومان را نداشت. در این شرایط بود که قاضی جوان تصمیم گرفت از سرمایه اجتماعی‌اش استفاده کند. او هدیه‌اش را برای فروش گذاشت و من هم آن را خریدم تا بتوانم در این کار خیر سهیم باشم.

قبلا هم زندانی آزاد کرده بودید؟

من قبلا هم زندانیان زیادی را آزاد کردم. ولی اکثر آنها جرائم غیرعمد بوده که به خاطر پول در زندان مانده بودند. من هم مبلغ آزادی را به ستاد دیه پرداخت کردم و آنها آزاد شدند، اما در بحث قتل، این دومین قاتل است که مقدمات آزادی‌اش را فراهم کردم. قبلا هم در سال 99 یک پسر نوجوان در تهران در یک درگیری دست به قتل زده بود. او پنج سال در زندان ماند. اظهار پشیمانی می‌کرد و توبه کرده و رفتارهایش تغییر کرده بود. برای همین من یک بخش از دیه را پرداخت و اسباب آزادی او را فراهم کردم. این دومین قاتلی است که آزاد می‌شود. البته خانم دیگری هم قرار است به زودی آزاد شود.

ماجرای این خانم زندانی چیست؟

او در تهران در دفاع از خودش دست به قتل زده بود. 15 سال است که در زندان به‌سر می‌برد. مردی که قصد تجاوز به او داشت را کشته بود. اول به قصاص محکوم شد. نسبت به این حکم اعتراض کرد و در نهایت حکم او در دیوان عالی کشور شکست. دوباره محاکمه شد. به خاطر دفاع مشروع از قصاص رهایی پیدا کرد ولی باید دیه را پرداخت می‌کرد تا از زندان آزاد شود.

شما به جز آزادی زندانیان در تاسیس مرکز ترک اعتیاد و ساخت مدرسه هم فعالیت دارید؟

بله. یک روز که هوا سرد و زمستانی بود، از خیابان رد می‌شدم و کارتن خوابی را دیدم. خیلی دلم برایش سوخت. برای همین تصمیم گرفتم مکانی براي معتادان بسازم. می‌خواستم شرایط ترک را برای آنها فراهم کنم. يك مركز ترك اعتياد در كهريزك وجود دارد كه هزينه احداث سالن بزرگ آن را من پرداخت کردم. در کل آنجا را توسعه دادم و گسترده کردم. در فرصتي كوتاه چندين معتاد در آن مركز نگهداري شده و موفق به ترك موادمخدر شدند. كار احداث  مدرسه 12 كلاسه را هم در قرچك به عهده گرفته‌ام. قرار است از پاييز كار ساخت آن شروع شود. علاوه بر اين هزينه بازسازي بخشي از مدرسه‌اي در اسلامشهر را پرداخت كرده‌ام.

از انجام این کارهای خیر چه احساس دارید؟

خیر و برکت این کارها برای من همیشه بسیار زیاد بوده است. وقتی کار خیر را انجام می‌دهم بازخوردش بلافاصله در زندگی‌ام برمی‌گردد. بارها معجزه خدا را در زندگی‌ام احساس کردم. همیشه دست خدا را در شرایط سخت زندگی‌ام می‌بینم. بارها دیدم که خدا برایم معجزه کرده و فهمیدم به خاطر کارهای خیری است که انجام داده‌ام. همین که سلامت هستیم یعنی خدا این کارهای خیر را دیده است. اين كار به من احساس خوبي می‌دهد. مثلا همین مرکز ترک اعتیاد را وقتی توسعه دادم، احساس خوبی داشتم. اینکه حتی  يك نفر را هم از تباهي نجات دهم و امنيت را به جامعه خودم برگردانم لذت بسیار زیادی دارد. من همه اين كارها را براي رضاي خدا انجام داده‌ام و تا زماني كه زنده هستم باز هم به این کارها ادامه می‌دهم.