برجام و پرسش بزرگ

ماجراي مذاكرات ايران و كشورهاي غربي جنبه‌هاي اسرارآميزي به خود گرفته است. دو طرف از زمستان سال گذشته تا امروز، دو بار به لب چشمه امضاي توافقنامه برجام رسيده‌اند و هر دو بار نيز تشنه باز گذشته‌اند. در اسفند سال گذشته، همه شواهد رسمي و رسانه‌اي از امضاي قطعي توافقنامه احياي برجام حكايت داشت اما با آغاز تجاوز نظامي روسيه به خاك اوكراين، ناگهان ورق برگشت و مذاكرات وارد روندي تازه و پردردسر شد. دو هفته پيش نيز بار ديگر تمامي علايم رسمي و مطبوعاتي به سمت امضاي قريب‌الوقوع توافقنامه نشانه رفته بود، با اين حال پس از آخرين پاسخ ايران به پيشنهادهاي طرف غربي، نه فقط خبري از امضاي توافقنامه نشد، بلكه اين‌بار مذاكرات وارد روندي بحراني شد. در برخي محافل سياسي داخلي، برخورد پي در پي مذاكرات به صخره‌هاي سخت، معمولا به نقش مخرب روس‌ها نسبت داده مي‌شود، اما به نظر من تقصير بزرگي در اين زمينه متوجه روس‌ها نيست. آنها البته پس از مواجه شدن با تحريم امريكا و اروپا به دليل تجاوزشان به خاك اوكراين، نسبت به عواقب امضاي برجام نگران شدند و در مسير آن وقفه ايجاد كردند، اما پس از دريافت تضمين از متحدان غربي در مورد مستثني شدن مبادلات برجامي با ايران از شمول تحريم‌ها، به كارشكني خود پايان دادند و از آن پس نيز از نقش روس‌ها در گرفتار شدن كشتي مذاكرات در گرداب‌هاي پي در پي، شواهدي در دست نيست. بنابراين در توضيح دلايل بروز بحران و بن‌بست در روند مذاكرات احياي برجام مي‌توان از نقش روسيه چشم پوشيد و علل اصلي را در حوزه‌هاي ديگر جست‌وجو كرد. اينكه در داخل اصولگرايان، برجام دشمنان قسم خورده‌اي دارد، مطلقا راز سر به مهري به حساب نمي‌آيد. آنها علاوه بر فضاي علني، قاعدتا در پشت پرده نيز مشغول تقلا براي جلوگيري از نهايي شدن توافقنامه‌اند. مخالفت اين افراد با احياي برجام بالطبع از سرِ نگراني براي آينده حكومت نيست گرچه تمام نگراني‌هاي خود را تحت اين عنوان مطرح مي‌كنند. در حقيقت، آنها نگران تضعيف موقعيت خود در فرداي امضاي برجامند و دقيقا از بيم برملا شدن اين موضوع است كه به هيچ بحث و گفت‌وگو و مناظره‌اي علني در اين باره تن نمي‌دهند. با اين حال، فشار اين قشر صرفا متوجه تصميم‌گيران داخلي است و قاعدتا نبايد اثري بر طرف غربي داشته باشد؛ اما اين در حالي است كه مقام‌هاي ارشد امريكايي و اروپايي نيز در هفته اخير لحن خود را به صورت دراماتيكي در برابر احياي برجام عوض كرده‌اند. آنها پيش از اين به‌طور مرتب بر لزوم امضاي فوري و سريع توافقنامه و از دست رفتن وقت و فرصت اصرار مي‌كردند، اما اكنون چنان با خونسردي و بي‌تفاوتي از نامشخص بودن زمان توافق احتمالي و عدم امضاي آن در آينده‌اي نزديك سخن مي‌گويند كه پنداري هيچ‌گاه نگران از دست رفتن وقت و فرصت در اين زمينه نبوده‌اند! در واقع، چرايي تبديل آن شتاب و حرارت و فوريت به صبر و انتظار و بي‌تفاوتي، پرسش بزرگي پيش پاي ما مي‌گذارد كه پاسخ آن را احيانا بايد در فعاليت‌هاي ديپلماتيك اسراييلي‌ها جست‌وجو كرد. اسراييلي‌ها در دو هفته اخير، توفاني از فعاليت‌هاي ديپلماتيك و تبليغاتي عليه احياي برجام به پا كرده‌اند و اكثر مقام‌هاي ارشدشان راهي پايتخت‌هاي اروپايي و امريكا شده‌اند تا طرف غربي را نسبت به ادامه مذاكرات سرد و از امضاي توافق منصرف كنند. به نظر مي‌رسد آنها در اين زمينه به موفقيت‌هايي دست يافته‌اند. از ظاهر اوضاع چنين برمي‌آيد كه آنها توانسته‌اند حداقل در مورد دو نكته نظر دولت‌هاي اروپايي و امريكا را به خود جلب كنند. نكته نخست اينكه به خلاف فضاسازي‌هاي سياسي و تبليغاتي، جمهوري اسلامي تا نقطه «گريز هسته‌اي» همچنان فاصله‌اي دراز دارد و صرف انباشت اورانيوم غني ‌شده با غلظت بالا، خطري فوري و حياتي در اين زمينه ايجاد نمي‌كند. احتمالا طرف‌هاي غربي با اطمينان نسبي از اين موضوع، جوش و حرارت و تعجيل خود را براي امضاي سريع توافق تا اندازه‌اي از دست داده‌اند. نكته دوم هم مي‌تواند به شرايط پس از امضاي احتمالي برجام مربوط باشد. از نظر امريكا و اروپا، امضاي برجام مي‌تواند راه تعامل با جمهوري اسلامي را براي حل تمامي اختلافات فيمابين به تدريج هموار كند و رابطه دوجانبه را به مرحله عادي برساند. از نگاه اسراييل اما موضوع كاملا معكوس است. اسراييلي‌ها به صراحت اعلام مي‌كنند كه اگر جمهوري اسلامي از تحريم‌هاي كنوني خلاصي يابد و سالانه ده‌ها ميليارد دلار سرازير خزانه‌اش شود، بدون ترديد بر دامنه فعاليت‌هاي منطقه‌اي و حمايت از نيروهاي نيابتي‌اش مي‌افزايد و به‌زعم آنان اوضاع را براي اسراييل و متحدان غربي و عربش از هر جهت «وخيم‌تر» از وضعيت كنوني مي‌كند. از اين‌رو آنان بسيار مصرند كه رفتار آينده ايران در منطقه بايد به عنوان بخشي از سندِ يك توافقنامه كاملا جديد مورد اشاره و تاكيد قرار گيرد تا راه تشديد فعاليت جمهوري اسلامي در خاورميانه پيشاپيش سد شود. ظاهرا طرف‌هاي غربي با سطحي از اطمينان‌خاطر نسبت به فاصله ايران از نقطه گريز هسته‌اي، به طرح‌هاي اسراييل در اين مورد تمايل پيدا كرده‌اند هر چند كه هنوز تسليم نظرات آنها نشده‌اند. تا نقطه تسليم شدنِ آنان فرصتي كوتاه در اختيار جمهوري اسلامي است كه به ماجرا جهت ديگري دهد.