تجدیدنظر در روشهای امر به معروف و نهی از منکر

محمد زاهدی اصل
فلسفه وجودي گشت ارشاد‌، صرف نظر از نقدهاي بسياري که بر وجود و عملکرد آن وارد است‌، «ارشاد» کساني است که به نوعي حجاب مورد نظر نظام را رعايت نمي‌کنند که غالباً شامل دختران و زنان کشورمان مي‌شود ، غافل از اينکه موضوع «امر به معروف و نهي از منکر» به عنوان يکي از احکام دين‌، محدود به امور فرهنگي و به خصوص حجاب نبوده و ساير بخش ها را نيز به‌ويژه حوزه اقتصاد را (و البته با شدت بيشتري) شامل مي‌شود ولي به زعم اکثريت جامعه‌، منکرات اقتصادي مورد غفلت واقع شده که حاصل آن فساد‌، دزدي‌هاي سازمان يافته و کلان و رانت گسترده‌اي است که در بخش هاي مختلف شاهد بر آن هستيم .
مسئوليت نهاد گشت ارشاد در بخش کوچکي از عرصه فرهنگي يعني رعايت پوشش  مطرح مي‌شود که با توجه به معنا و مفهوم کلمه «ارشاد» مي بايست با صبوري و آستانه تحمل بالاي مأموران ذيربط و همراه با بيان کلمات سنجيده‌، مودبانه و اثرگذار انجام گيرد چنانچه وجود مفاهيمي همچون «يصنعون» و «قولهم الاثم» در آيه 63 سوره مائده مبين ظرافت و هنرمندانه بودن چنين اقدامي است. رفتار مامورين گشت ارشاد به روشني نشان مي‌دهد که اغلب آنها  حائز شرايط و ويژگي‌هاي مورد نظر نيستند و نمي‌توانند در استدلال منطقي رعايت حجاب موفق باشند ضمن اينکه از هيچ منظري مجوز شرعي و قانوني براي خشونت و ضرب و شتم به منظور تحميل يک امر فرهنگي وجود ندارد و تجربه 40 سال گذشته نيز نشان مي‌دهد که اين شيوه‌ها نتيجه مورد انتظار را نداشته است ،تاسف بارتر اينکه اخيراً برخي از نيروها و مسئولين تندرو ، مسئله حجاب را تعبير به سنگري کرده‌اند که اگر فرو ريزد ساير سنگر ها نيز تصرف خواهد شد که اين نوعي خودزني و نهايت بي بصيرتي است . در آستانه اربعين حسيني و به بهانه ارشاد‌، حادثه بسيار تاثر برانگيز اتفاق افتاد که وجدان عمومي را جريحه دار کرد و نه تنها خانواده‌، بلکه هر ايراني غيرتمندي را عزادار ساخت‌، قابل تامل است که امام حسين (ع) براي عمل به امر به معروف و نهي از منکر‌، خود و عزيزانش را فدا کرد و نقطه مقابل آن‌، ما با ادعاي پيروي از سيد شهدا و در عمل به نهي از منکر‌، دختري را در عنفوان جواني از حيات ساقط مي‌کنيم‌؟! اين حادثه تلخ در آستانه سفر رئيس دولت سيزدهم به اجلاس سازمان ملل‌، جاي تامل دارد نمي دانم که پاسخ ايشان به جامعه جهاني در رابطه با اين اتفاق چه خواهد بود ؟  نتايج تحقيقي که در خصوص حجاب در سال 1367 و به سفارش استانداري تهران انجام گرفت نشان داد که مبناي حجاب و رعايت آن بر اعتقاد و تمايل دروني افراد به اين موضوع مي باشد و نمي توان (ونبايد) آن را بازور و خشونت عملياتي کرد ولي متاسفانه طي سالهاي گذشته با عملکرد غيرحرفه‌اي و رفتارهاي غيرمنطقي و بعضاً غير انساني ، و با دست خودمان حجاب را به يک مسئله سياسي تبديل کرده‌ايم که نظير آن در هيچ يک از کشورهاي اسلامي غير از حکومت تحميلي و به اصطلاح اسلامي طالبان وجود ندارد و معدودي از کشورهاي اسلامي هم که نسبت به اين موضوع تعصب داشتند به تدريج در عکس العمل ها و اقدامات خود تجديد نظر کرده اند . حتي اگر بپذيريم که فوت دختر مظلوم سقزي ناشي از ضرب و شتم نبوده است، امابي ترديد فشارهاي روحي رواني وارد بر او ناشي از نحوه دستگيري و رفتار خشن مامورين ذيربط بوده است که نهايتاً در اصل ماجرا تفاوتي نخواهد کرد و لذا ضمن اظهار تاسف عميق از اين حادثه جانسوز و تسليت صميمانه به بازماندگان مهسا اميني و مردم نجيب کشورمان ، به عنوان يک معلم دانشگاهي در حوزه سلامت اجتماعي به صراحت اعلام ميکنم که وقت بازانديشي در فلسفه وجودي نهاد گشت ارشاد فرارسيده است ،  از دولت و نهادهاي مسئول انتظار مي رود از ملت ايران و به ويژه خانواده معزا به نحو شايسته عذرخواهي و دلجويي کنند و با بررسي فوري اسناد و مدارک ، مرتکبين اين فاجعه را در دادگاه صالح و بي‌طرف محاکمه کنند و نتايج را به افکار عمومي اعلام نمايند و نهايتا اينکه دولت و سازمان هاي ذيربط در روش هاي امر به معروف و نهي از منکر به ويژه در خصوص گشت ارشاد تجديدنظر کنند و بيش از اين ايران عزيز را در افکار عمومي جهانيان شرمنده نسازند .
استاد بازنشسته مددکاري اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي