10 اپيزود از وقايع حجاب

مساله گشت ارشاد و نارضايتي گسترده‌اي كه اين‌گونه برخوردها به وجود آورده است، بحث تازه‌اي نيست، اما اينك يك بار ديگر با فاجعه‌اي كه روز 22 شهريور رقم خورد، به سرخط خبرها آمده و غم ازدست دادن دختري جوان از دختران آرزومند سرزمين‌مان را بر ديگر غصه‌ها سر بار كرده است. دختري از دختران ما؛ همان‌ها كه سردار شهيد سليماني درباره‌شان گفت اينها همه دختران ما هستند. يك پدر خوب با دخترش چگونه رفتار مي‌كند؟ اين‌چنين؟ در اربعين حسيني و اينك كه عزادار هستيم و در خشم و بهت فرو رفته‌ايم، لازم ديدم چند واقعه را در اپيزودهايي از مقاطع زماني دهه‌هاي اخير بيان كنم. باشد تا سهم خود را در قبال تاريخ كشورم و آرمان‌هايي مغفول انقلاب اسلامي بيان كنم.
اپيزود اول: 
سال‌هاي منتهي به انقلاب اسلامي و مبارزات عليه استبداد شاهنشاهي، زنان در كنار مردان در همه مراحل مبارزه شركت داشتند. به شخصه در دانشگاه شاهد بودم كه دختران بي‌حجاب در كنار دختران محجبه با طيف وسيعي از اعتقادات زير پرچم ظلم‌ستيزي امام خميني جمع شده بودند؛ حقيقتي كه اكنون هم در تصاوير راهپيمايي‌ها و تظاهرات پيش از انقلاب ثبت است. آن روزها و تا مدت كوتاهي بعد از پيروزي انقلاب هيچ فشار و اصراري بر تغيير اين رويه نبود، اگرچه شايد به ‌طور پنهان از سوي آنان كه در جريان مبارزات سال 57 هم از امام خواستند كه زنان را از شركت در تظاهرات منع كنند و امام قبول نكردند، دنبال مي‌شده!
اپيزود دوم: 
البته كه جنگ تحميلي به اراده صدام جنايتكار و پشتيباني قدرت‌هاي بزرگ در ايجاد فضاي راديكال در كشور بسيار موثر بود، با اين حال وقتي تعدادي از رزمندگان طي تجمعي در 
 خيابان وليعصر عليه بي‌حجابي رفتارهاي تندي نشان دادند، امام خميني در توقف رفتارها حكم و دستور رسيدگي دادند. بعد هم هر چه گروهي تلاش و وساطت كردند تا جلوي احكام آنها گرفته شود، امام با قاطعيت ممانعت كردند.


اپيزود سوم: 
در همان سال‌هاي دهه 60، تلاشي جهت ديواركشي و ايجاد محدوديت براي خانم‌ها در دانشگاه‌ها صورت گرفت كه باز امام خميني بلافاصله و با صراحت دستور تخريب ديوار و عدم ممانعت حضور خانم‌ها كنار آقايان در دانشگاه‌ها را صادر كردند.
اپيزود چهارم: 
سال 1374 به عنوان نماينده سازمان‌هاي غيردولتي در اجلاس حقوق بشر در ژنو با موضوع خشونت عليه زنان شركت و صحبت كردم. از آنجا كه هيچ سندي از خشونت‌هاي اجتماعي نداشتم، آن رفتارها را با قيد «مطلقا» در ايران خشونت نداريم تكذيب كردم. اما بعد... هفته بعد از اجلاس ايام عيد قربان بود و من همراه خانواده با تعدادي از ايتام تحت سرپرستي مادر به پارك چيتگر رفته بودم. آنجا بود كه با كمال تاسف ضرب و شتم دختراني به جرم دوچرخه‌سواري را ديدم. حتي همسرم كه براي وساطت و ممانعت از آسيب به دختران وارد دعوا شد مورد ضرب و شتم شديد عناصر خودسري قرار گرفت كه آن سال‌ها آزادانه فعاليت مي‌كردند؛ آن‌هم بسيار خشن كه موضوع را همان وقت به مسوولان اطلاع دادم. اين ماجرا را به‌طور مفصل در كتابم به نام «خوشه‌هاي شهريور» كه سال 88 توسط انتشارات روزنامه اطلاعات به چاپ رسيد، شرح داده‌ام.
اپيزود پنجم: 
سال 1375 دبير اجرايي كنفرانس بين‌المللي نقش زنان در خانواده بودم كه در تهران برگزار شد. اين كنفرانس با حمايت مرحوم خانم شهلا حبيبي مشاور امور زنان مرحوم آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و همكاري سازمان‌هاي غيردولتي زنان برگزار شد. سخنران مراسم افتتاحيه خانم دكتر زهرا مصطفوي بود كه در سخنراني خود به برخوردها با زنان و دختران بر سر مساله حجاب اعتراض كردند و گفتند اگر اين برخوردها با آقايان صورت مي‌گرفت مشكل كمتري داشتيم. البته آن زمان گشت ارشاد نبود، چراكه اين گشت در دوره رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد به‌طور كامل شكل گرفت، ولي به هر حال بعد از اين سخنراني، برخي افراد به من به عنوان دبير اجرايي كنفرانس تذكر دادند كه چرا دختر امام جسورانه از زنان دفاع كرد!
اپيزود ششم: 
سال 1376 گاهي توفيق حضور در جلسات مرحوم آقاي دولابي داشتم. يك بار ايشان تعريف كرد: «چند نفري به عنوان آمران به معروف اينجا آمدند و گفتند چرا تذكرات ما تاثير ندارد و نتيجه نمي‌گيريم؟ پرسيدم: روش شما چگونه است؟ مثلا اول سلام مي‌كنيد؟ گفتند: نه، اينها آدم‌هايي نيستند كه بخواهيد سلام و احترام كنيم. گفتم: مشكل شما همين است كه اصلا طرف خود را همتاي خود نمي‌بينيد، پس موفق نمي‌شويد. برويد اول اخلاق و رفتارتان را درست كنيد.» (نقل به مضمون) 
اپيزود هفتم: 
برخوردهاي مورد بحث در دوران رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد دوباره شدت گرفت. سال 1387 به عنوان نماينده مردم تهران در شوراي شهر تهران طي يك نطق پيش از دستور درباره خشونت گشت ارشاد و آسيبي كه به روح و روان مردم و زنان و دختران ما وارد مي‌كند صحبت و اعتراض كردم. بلافاصله هم مورد مواخذه و برخوردهاي طيف حاكم آن دوران در داخل شوراي شهر قرار گرفتم. البته كه كوتاه نيامدم و در هر فرصتي تكرار كردم. بالاخره با حربه ردصلاحيت از ورود به شوراي چهارم جلوگيري شد ولي من حتي در هيات دولت يازدهم هم كه مسووليت محيط‌زيست را داشتم، اشكالات اين طرح را مطرح كردم.
اپيزود هشتم: 
در دولت دوازدهم به خاطر آنكه معاون رييس‌جمهور در امور زنان و خانواده عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي است، شاهد بودم كه مشخصا طيف منتسب به خانم كبري خزعلي و خانم زهرا آيت‌اللهي از طريق شوراي فرهنگي اجتماعي زنان اين موضوع را دنبال مي‌كردند، آيين‌نامه انضباطي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي آمد كه تاكيد بر سخت‌گيري‌ها داشت و از سوي آن طيف حمايت مي‌شد. آنجا نيز اعتراض و سوال كردم كه چرا بر اين رويكرد نادرست و تجربه ناموفقي كه 4 دهه است در اين زمينه داريم پافشاري مي‌كنيد، اين نه به صلاح كشور است، نه به صلاح انقلاب و نه ارزش‌ها را تعميق مي‌دهد، بلكه اين برخوردهاي تحقيرآميز از دلايل ابراز تمايل دختران به مهاجرت است. اما به جاي گوش شنوا شاهد اتهام‌زني از سوي طيف خانم كبري خزعلي بودم كه با اتهام اجراي سند 2030 آدرس غلط مي‌دادند تا پافشاري‌هاي‌شان بر رفتارهايي مانند گشت ارشاد پنهان بماند.
اپيزود نهم: 
گزارش‌هاي پژوهشي سال‌هاي اخير درباره روند وضعيت حجاب نشان از آثار نامطلوب سياست‌هاي سلبي داشت، بنابراين پيشنهاد ايجابي رفع اجبار حجاب در مدارس دخترانه (مانند مدارس دكتر حداد عادل) را مطرح كرديم كه به صورت كارشناسي به دستگاه‌هاي مربوطه ارايه شد، ولي متاسفانه آن هم با مخالفت طيف تنگ‌نظر مواجه شد، حتي شوراي شهر براساس اين پيشنهاد و پيگيري‌ها بودجه‌اي را براي اصلاح وضعيت اشراف بر مدارس دخترانه تهران تصويب كرد.
اپيزود دهم: 
اگر‌چه گشت ارشاد زيرنظر مستقيم دولت نبود، ولي به دليل عدم همراهي دولت يازدهم و دوازدهم با سياست‌هاي جبري و سختگيرانه و به‌رغم اصرار افراطيون، تا حدودي از فشارها در آن دولت كاسته شد. اين اپيزودها هر يك سر‌نخي از سير تكوين رويكردهاي خشن و دستوري در مورد حجاب است. هر چه پيش رفتند البته ناكارآمدي شيوه‌هايي را كه جز ايجاد ترس و تحقير و نفرت فايده‌اي ندارد، بيشتر ديده‌اند. پس مي‌گويند دوره آموزشي و توجيهي داريم. در حالي كه آموزش با جبر و ترس و ارعاب سازگاري ندارد و هرگز موثر نخواهد بود. اگر بخواهيم فرهنگي را اصلاح كنيم و آموزشي را ارايه دهيم، اول بايد از خودمان شروع كنيم. چگونه؟ بايد متخلق به اخلاق اسلامي باشيم و از تضاد‌ها و تناقض‌ها دوري جوييم. متاسفانه جرياني كه امروز مدعي اين ارزش‌هاست، خود بيشترين نقش را در تخريب و تهمت و ايجاد و القاي بدبيني در جامعه دارد و چون اكنون در قدرت كامل قرار گرفته محك مي‌خورد و تناقض‌ها رو مي‌شود. امر به معروف و نهي از منكر شرايطي دارد كه اگر محقق نشود، اين دستور اجتماعي موثر نيز موفق نمي‌شود، به‌علاوه اينكه مهم‌ترين بخش امر به معروف و نهي از منكر جهت آن از سوي مردم به مسوولان است. پس امروز به عنوان يك شهروند و آحادي از مردم به مسوولان مي‌گويم كه دست از اين روش‌ها و شيوه‌ها بردارند و به اخلاق توام با احترام به انسان كه ميراث پيامبر اكرم(ص) است، بازگردند.