تئوری های شماطه دار بین المللی

سیدقائم موسوی
با تأسی به ویژگی های تخصصی تئوری های روابط بین الملل و به مدد نگاهی تاریخ گرا مبتنی بر تجربه رقابت های بین المللی؛ جهان اکنون در شرایط شکننده ای قرار دارد که استعداد برخوردهای قهرآمیز خشونت باری را با خود حمل می کند.
به عبارتی می توان این تئوری ها را به ساعت های شماطه داری تشبیه کرد که فعل و انفعالات کنونی بین المللی آن را به صدا درخواهند آورد. برای چندمین بار انگاره واقعیت گراییِ متکی به توازن قدرت، نارسایی سایر مکاتب را برجسته می کند و چراغ خطر را برای صلح و آرامش بین المللی روشن کرده است.
به صورت مشخص اگر چه در نظام چند قطبی نوعی توازن نسبی و تکثر قدرت موجب استمرار حیات بین المللی می شود اما نفس تقلای قدرت‌ها برای از دست ندادن جایگاه های خود و همچنین تلاش برای تبدیل شدن به بازیگر هژمون باعث تزلزل سیستم چند قطبی شده و خطر درگیری ها را افزایش می دهد.
مصادیقی که مستعد شکل دادن به فواره جنگی جدید در مقیاس بین المللی هستند عبارتند از تجاوز روسیه به اوکراین و امکان تسری آن به نبردِ اروپا روسیه که فارغ از مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم به زودی تبدیل به معادله روسیه در برابر اروپا آمریکا خواهد شد.


تحریم روسیه و قطع روند صادرات انرژی روسیه به اروپا سوهانِ روح خویشتن داری بین المللی سیاستمداران خواهد شد و در بسط دادن آن به حوزه های دیگر تأثیر مستقیم خواهد داشت. همان‌قدر که بحران انرژی اروپا را به کام زمستان سختی فرو خواهد برد، تحریم ها نیز روسیه را در دو جبهه مدیریت اقتصاد داخلی و همچنین میدان نبرد اوکراین زمین گیر خواهد کرد.
استمداد روسیه از ایران و کره شمالی سوای نیت پنهانی آن ها برای درگیر کردن این دو کشور در مناقشه در صورت فراگیر و فرسایشی شدن آن، نشان از بی سرانجامی تجاوز به اوکراین و اراده جدی غرب برای مهار پوتین دارد.
کم و کیف بحران اوکراین مقدمه ای بر جهت روند سایر اتفاقات بین المللی از جمله توهم حمله چین به تایوان و همچنین نتایج مذاکرات برجامی قدرت های جهانی و ایران است. تشدید تحریم‌های روسیه برای شکست قطعی پوتین و پاسخ سخت روسیه برای بستن شیر فلکه انرژی مقطعی از بیم و امیدهایی برای سایر کشورها ایجاد می کند.
احتمالا تا روشن نشدن سود و هزینه این تجاوز، چین بی گدار به آب نخواهد زد مگر این که آمریکا با کمک هم پیمانانش آن را در تله تایوان گرفتار کند.
نهادگرایی،سازه انگاری و همچنین آرمانگرایی ابراز خوش بینی می کنند که نهادهای بین الملل، همگرایی های اقتصادی، نیازهای متقابل و میل به دموکراسی قدرت‌ها را از تصادم سخت رهایی می بخشد و روند سیستم در یک رقابت منعطف با حداقل تلفات خشونت آمیز  ادامه می یابد.
اما تجارب تاریخی اعم از کنسرت اروپا، نظم آهنین بیسمارک و بویژه توازن سنتی محافظه کارانه مبتنی بر رسوم انگلیسی چرچیلکه ناکامی آن عملا دنیا را در شوک دو جنگ جهانی خانمان سوز فرو برد؛ نشان می دهند که شکنندگیِ نظام های چند قطبیِ دارای قدرت های تجدیدنظر طلب، چین و روسیه در ردیف اول و قدرت های منطقه‌ای مانند هند و اندونزی،برزیل و غیره به مراتب از سیستم های دو قطبی و حتی تک-چند قطبی افزون است.
این نکته ها به علاوه تفاوت زمین بازیِ رقابت میان قدرت‌ها با دست یافتن به تکنولوژی های ظریف و همچنین ویرانگریِ غیر قابل محاسبه درگیری تمام عیار چالش قدرت‌های بزرگ را در شرایط سهل و ممتنع قرار داده است.
آن ها تا جای ممکن سعی می کنند منازعات را کنترل شده جلو ببرند.از جمله عدم واگذاری سلاح های تهاجمی به اوکراین یا حتی در سطح پایین تری انجام اقدامات مهارشده برای جلوگیری از فروپاشی برجام ولی معلوم نیست فعل و انفعالات جهانی چقدر قابلیت مدیریت های کنترل شده را دارند. به نظر می رسد بیشتر از همیشه خطر بیخ گوش ماهاست. در چنین شرایطی هر گام اشتباه می تواند تبعاتی داشته باشد که تا سال ها گریبان یک کشور را گرفته و روزهای سختی را برای ملت ها رقم بزند. اشتباهاتی که تا به امروز نیز چندین مورد آن رخ داده و سبب شده تا معادلات بین المللی به صورت کلی تغییر کند و کشورها در شرایط سخت قرار گیرند.
تحلیلگر مسائل بین الملل