جنگ اراده ها در اروپا

وضعیت جنگ در اوکراین از حالت تهاجمی روسیه به شرایط تدافعی برای این کشور تبدیل شده است. گرچه به نظر نمی‌رسد طرف اوکراینی نیز توان چندانی برای عقب راندن واقعی روسیه داشته باشد اما مهم این است که روسیه دیگر پیشروی جدی در خاک اوکراین ندارد. برخلاف وضعیت میدانی که در نوعی رکود است، نزاع سیاسی و اقتصادی به ویژه در عرصه انرژی با شدت ادامه دارد. اروپا که روزبه‌روز با مشکلات بیشتری در زمینه سوخت و به تبع آن تورم فزاینده مواجهه است، قصد دارد به سیاست شدید تحریمی خود علیه روسیه ادامه دهد. در این میان روسیه نیز به مرور با مشکلات جدیدی مواجه شده یا خواهد شد. برخلاف اروپا که امکان تامین سوخت -حداقل نفت- از غیر از روسیه را دارد، روسیه بازار چندانی برای فروش نخواهد داشت. روس‌ها میلیاردها دلار خرج خط لوله‌هایی کرده‌اند که باید به مرور بی‌استفاده شود. از طرف دیگر اروپایی‌ها نیز مشکل تامین گاز خود را نمی‌توانند به راحتی حل کنند. ظرفیت‌های جهانی برای تولید گاز مایع کفایت نیاز اروپا را نمی‌کند و برای به تعادل رسیدن در این زمینه نیاز به حداقل دو سال زمان است. گرچه همین زمان برای پیدا کردن بازار جدید برای گاز روسیه بسیار بیشتر خواهد بود. پس می‌توان گفت که اروپا برای سمت تقاضا و روسیه برای سمت عرضه با مشکل جدی مواجه هستند و دورنمای روشنی در این زمینه ندارند. این وضعیت در موضوع تورم هم صادق است. تورم اروپا و کاهش ارزش پول این اتحادیه در حال درنوردیدن رکوردهای چند دهه اخیر است. وضعیتی که احتمالا بدتر هم می‌شود. این شرایط در روسیه هنوز به صورت کامل نمایان نشده اما باتوجه به گستردگی تحریم‌ها، نیاز اقتصاد روسیه به دلارها و یوروهای نفتی و گازی و خروج کشورها و شرکت‌های مختلف از روسیه به زودی نمایان خواهد شد. شرایط نظامی و تسلیحاتی نیز همین وضعیت را دارد. زرادخانه های روسیه و اروپا با مشکل کمبود مواجه شده‌اند و اثر این موضوع خود را در سکون نظامی روی زمین جنگ نمایان ساخته است. مهم آن است که هیچ کدام از طرف ها نمی‌توانند از آن چه اعلام کردند، عقب نشینی کنند. اگر اروپا کوتاه بیاید، عملا همین جایگاه متزلزل خود در عرصه جهانی را باخته و مهری بر سقوط تمدنی خود زده است. در طرف دیگر روسیه نیز نه می‌تواند در همین جایی که هست بماند، نه می‌تواند پیشروی کند و نه می‌تواند عقب بکشد. اگر عقب بکشد، حداقل برای یک دهه آینده جایگاهی در مناسبات بین‌المللی نخواهد داشت و فرصت جهان چندقطبی را از دست خواهد داد. از طرف دیگر اگر در همین جا بماند، اوکراین احتمالا پیشروی را آغاز خواهد کرد. پیشروی نیز دیگر غیرممکن می‌نماید چراکه روحیه سربازان روس از دست رفته و تسلیحات جدید غربی، حرکتی جدید را برای اوکراین به وجود آورده است. همه این ها نشان از آن دارد که روسیه و اروپا در جنگ اراده‌ها قرار دارند. هر طرف تلاش می کند با افزایش فشار، طرف مقابل را مجبور به عقب نشینی کند در حالی که طرف مقابل ایستادگی بیشتری از خود نشان می‌دهد. این فرایند به یک خود تخریبی بزرگ انجامیده که هر روز عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود. بدون شک  بزرگ ترین بازنده این میدان اوکراین است که در میانه جنگ بزرگان، خود را به زمین سوخته تبدیل کرد، اما روسیه و سپس اروپا شکست خوردگان بعدی این نبرد اراده‌ها هستند، اگرچه آمریکا با توجه به دور بودن از میدان نبرد، خود را برنده این نزاع می داند؛ بازیگری موثر در وضعیت بازار جدید نفت و گاز، تضعیف همزمان روسیه و اتحادیه اروپا، نزدیک ساختن اروپا و ناتو به خود و... نفع‌هایی است که آمریکا از این نبرد به دست می‌آورد. اگرچه  این ریسک را هم باید بپذیرد که این میزان از مداخله قطعا قدرت های شرقی به ویژه چین را  که منافع حداقلی از این منازعه را دارد به این صرافت خواهد انداخت که نفر بعدی او خواهد بود، بنابراین به احتمال قوی شاهد بروز جدی تر اتحادهای شرقی علیه توسعه طلبی آمریکا خواهیم بود. باید صبر کرد و دید در این جنگ اراده‌ها کدام طرف امکان ایستادگی بیشتر را خواهد داشت؟