آیا شکستِ مذاکرات هسته ای قطعی شده است

سید جلال ساداتیان
با توجه به اینکه اطلاع رسانیِ دقیقی از روند مذاکرات و رایزنی‌های اتمی صورت نمی‌گیرد، ما نیز نمی‌توانیم به نحوی دقیق و اصولی اقدام به اظهار نظر و طرح تحلیل و تفسیر کنیم. با این حال، حسبِ دریافت‌هایی که به صورت پراکنده از مواضع دیپلمات‌ها داریم و گزارش‌ها و مصاحبه‌هایی که جریان‌های رسانه‌ای ارائه می‌کنند، می‌توان به طور خلاصه اینطور گفت که اروپایی‌ها در ابتدا متنی را جهت تسهیل روند مذاکرات اتمی و دستیابی به یک توافق ارائه کرده اند. آمریکایی‌ها نظر خود را در مورد این متن داده اند، اما ایران تردیدی جدی دارد که اروپا و آمریکا در متن مذکور عباراتی را به کار برده اند که عملا زمینه را جهت دبه کردن هایِ آتی به ویژه از سوی آمریکا فراهم می‌کند و جای مغالطه واشینگتن را باز می‌گذارد و آن‌ها می‌توانند با استناد به همین عبارات، از تعهدات خود شانی خالی کنند. حال شاید این پرسش پیش آید که خوب این تعهدات چه بوده اند؟ در این راستا می‌توان گفت که ظاهرا بنا بوده طی چهار مرحله توافقی حاصل شود و آمریکایی‌ها به برجام بازگردند. در طی دو مرحله از این چهار مرحله، ایران و آمریکا باید اقدام به ارائه بیانیه مشترک کنند. در مرحله اول آمریکایی‌ها باید اعلام کنند که کلیتِ توافق را پذیرفته اند و توافق را به تایید کنگره نیز خواهند رساند و در مرحله بعد نیز بیانیه تاکید خواهد داشت که آمریکایی‌ها به برجام بازگشته اند. در میانه این‌ها نیز بایدن باید سخنرانی انجام دهد و برخی از تعهدات آمریکا را بپذیرد و به آن‌ها تصریح کند و وزیر خارجه آمریکا آنتونی بلینکن نیز بیانیه‌ای را صادر کند و طبق آن اعلام کند که آمریکا بخش دیگری از تعهدات را نیز پذیرفته است. در عین حال ایران نیز طی چهار مرحله باید به تعهدات برجامی خود بازگردد. در واقع طی این چهار مرحله بده بستان‌هایی صورت خواهد گرفت و طی گام‌هایی مثلا ایران می‌تواند ۵۰ میلیون بشکه نفت خود را بفروشد و یا ۱۷ بانک ایرانی از تحریم خارج می‌شوند. در عین حال، تمامی این مراحل مستلزم جملاتی است که در قالب متن توافق گنجانده می‌شود و، چون همانطور که در ابتدای صحبت هایم گفتم، اطلاع رسانی در مورد آن‌ها انجام نمی‌شود، متعاقبا ما نیز نمی‌توانیم تحلیل درستی روی آن‌ها داشته باشیم. با این همه، روند تحولات با توجه به دریافت‌ها و مواضع دیپلمات‌ها و جریان‌های رسانه‌ای این گزاره را تایید می‌کنند که ظاهرا ایران تردید‌های جدی نسبت به انجام تعهدات از سوی آمریکا دارد و البته آمریکایی‌ها نیز در این زمینه قوی عمل نکرده اند و به نوعی سعی داشته اند تا فضای مبهمِ کنشگری را برای خود حفظ کنند. از این منظر، اینطور به نظر می‌رسد که معادله اتمی ایران اکنون به نقطه‌ای رسیده که حداقل در چهارچوب مذاکرات وین امیدی به دستیابی به یک توافق نیست مگر اینکه واسطه‌هایی که در قالب این معادله فعال هستند، بتوانند کمک کنند و تا حدی مواضع تهران و واشینگتن را به یکدیگر نزدیک کنند. با این همه، با روند فعلی، همانطور که پیشتر عرض کردم، امیدی به دستیابی به یک توافق و احیای برجام وجود ندارد . همچنین در مورد تبعات این ماجرا باید بگویم که در روز‌های اخیر شاهد بوده ایم که آمریکایی‌ها بر شدتِ تهدیدات خود علیه ایران افزوده اند. در این چهارچوب اگر ایران به توافق تن در ندهد، احتمال همراهی اروپا با آمریکا علیه ایران افزایش قابل ملاحظه‌ای پیدا می‌کند. دلیل اصلی این مساله نیز این است که اروپایی‌ها به ویژه در ماه‌های اخیر و با توجه به تحریم انرژی روسیه و استفاده مسکو از ابزار انرژی علیه اروپا، به دنبال آن بودند تا توافقی در قالب مساله هسته‌ای ایران حاصل شود و آن‌ها بتوانند تا حدی با تبعات وقوع یک زمستانِ سرد و ناآرامی‌های اجتماعی که شاید این مساله با خود به همراه داشته باشد، با استفاده از منابع انرژی ایران مقابله کنند. اگر توافقی حاصل نشود، انگیزه‌های آن‌ها جهت همراهیِ بیشتر با آمریکا نیز تقویت می‌شود و بعید نیست که مکانیسم ماشه یا «اسنپ بک» را علیه ایران فعال کنند. در یکچنین شرایطی، من چندان گزینه جنگ را جدی نمی‌بینم. با این حال، باید انتظار فشار‌های اقتصادیِ به مراتب گسترده تری را علیه کشورمان داشت. روندی که در قالب آن انتظار می‌رود اجماعی گسترده علیه ایران ایجاد شود و تحریم‌های اقتصادی نیز ماهیتی عمیق‌تر علیه تهران پیدا کنند. نکته اساسی در این میان این است که در قالب این معادله، طرف حساب اصلی معادله اتمی ایران که همگان آن را مقصر نیز بدانند، دیگر آمریکا نیست و جریان اجماع به جای اینکه علیه آمریکا باشد (شبیه به آن چیزی که در دوران ترامپ دیدیم)، علیه ایران معطوف خواهد شد.