آرین احمدی عدالت و فرصت برابر آموزشی برای همه

این روزها با اعلام نتایج نهایی کنکور و همچنین نزدیک شدن به بازگشایی مدارس و همچنین افزایش هزینه تحصیل در مدارس غیرانتفاعی و حتی مدارس دولتی و همچنین آگاهی از نحوه قبولی دانش آموزان در دانشگاه‌ها و… بیشتر با پرسش‌هایی درمورد وجود عدالت آموزشی مواجه می‌شویم و اینکه تا چه حد نهادهای فرهنگی و در راس آنها آموزش و پرورش توانسته‌اند در برقراری فرصت برابر و عدالت آموزشی موفق و موثر عمل کنند.
برای تفسیر عدالت آموزشی باید به ۶ عنصر کلیدی توجه ویژه داشت: ۱- دسترسی همگانی، ۲- توازن در تربیت، ۳- کیفیت آموزشی برابر، ۴- استعدادها و نیازهای متفاوت، ۵- قابلیت‌های متفاوت فردی در بهره‌گیری از فرصت‌ها، ۶- تلاش‌های متفاوت در بهره گیری از فرصت‌ها.
اگر بخواهیم به طور کلی به این عناصر کلیدی بپردازیم خواهیم دید تقریبا در همه آنها ضعف‌های اساسی و مشکلات جدی وجود دارد. به طور مثال در قسمت دسترسی همگانی مشاهده می‌کنیم که هنوز در خیلی از نقاط کشور دسترسی استاندارد و یکسان آموزشی وجود ندارد، در برخی از مناطق کلاس‌هایی به تعداد ۴۰ نفر و حتی بیشتر و در برخی مناطق دیگر کلاس‌های زیر ۲۰ نفر تشکیل می‌شود. در برخی از مناطق برای برخی از دروس معلم تخصصی وجود ندارد و در برخی مناطق دیگر برای هر درس چندین معلم تخصصی موجود است. هنوز هم برخی از دانش آموزان برای رسیدن به مدرسه مسیرهای طولانی را طی می‌کنند و ساعت‌های زیادی را در راه هستند و یا درمورد عنصر کلیدی کیفیت آموزشی برابر هم شرایط بسیار نامطلوبی برقرار است. به وضوح امکانات و کیفیت تدریس در مدارس غیرانتفاعی با مدارس دولتی عادی (نه استعدادهای درخشان که فقط برای تعداد محدودی از دانش آموزان است) متفاوت است و این عدم برابری را می‌توان به سادگی در نتایج کنکور سراسری امسال مشاهده کرد. شکافی عمیق بین دانش آموزان مرفه و برخوردار و دانش آموزانی که به دلیل مشکلات اقتصادی امکان استفاده از کیفیت آموزشی بالا را ندارند. نه می‌توانند در مدارس غیر انتفاعی ثبت نام کنند و نه قدرت خرید کتاب‌ها و آزمون‌های آزمایشی را دارند. کنکوری که قرار بود روزی نماد عدالت آموزشی باشد، اینک به کارزاری نابرابر بین دانش‌آموزان مرفه و دانش‌آموزانی که از حداقل‌های آموزشی نیز برخوردار نیستند بدل شده است و همین امر باعث ایجاد نوعی بی‌انگیزگی‌ و ناامیدی و نارضایتی در دانش‌آموزان کم‌برخوردار شده است. آنها که شاید قبولی در دانشگاه و رشته‌های خوب را تنها راه برای رسیدن به آرزوهای خود می‌پنداشتند! همین امر باعث شده دانشگاه‌ها نتوانند به طور مساوی و عادلانه دانش‌آموزان بسیار مستعد را جذب کنند، به دلیل اینکه اصلاً تعدادی از دانش آموزان بسیار مستعد، آموزش ندیده و وارد مدارس خوبی برای تحصیل نشده‌اند، برعکس خانواده‌های مرفه در طول سال با آموزش‌های دبیر خصوصی به هر نحوی فرزند را به سمت دانشگاه سوق می‌دهند. این اتفاق می‌تواند دانشگاه‌ها را که به عنوان مراکزی برای تربیت نخبه‌ها و برگزیده‌های کشوری هستند با افت کیفی و کاهش عملکرد آموزشی مواجه سازد. درمورد سایر عناصر کلیدی عدالت آموزشی نیز سخن بسیار است که باید به طور جداگانه و مفصل به آنها پرداخت.
به نظر می‌رسد با توجه به تحولات علمی و آموزشی در جهان امروز و برای پیشرفت علمی کشور و همچنین عقب نماندن از جریان علمی روز جهان؛ ایجاد کیفیت آموزشی استاندارد با محتوای جذاب، دسترسی برابر و استاندارد همه اقشار جامعه به خدمات آموزشی و همچنین تامین نیروی انسانی کارآمد و توانمندسازی آنها باید در اولویت‌ها و اقدامات فوری آموزش و پرورش قرار بگیرند.