نقش آفرینی رسانه‌ها در زمانه بروز بحران‌ها

سید محی الدین حسینی ارسنجانی
رسانه‌ها در ایران مجازند در چارچوب‌های قانونی و رعایت خط قرمز‌ها تا حدود معینی به انعکاس نقد، نظر‌ها و تحلیل‌های مردمی در زمینه‌های مختلف به‌ویژه در زمان بحران‌ها بپردازند یا انتقادات خود و مخاطبان‌شان در مواقع بروز بحران را بازتاب داده یا مطالبی مرتبط با بحران‌های پیش امده و پیش رو را مندرج و منعکس نمایند. به‌ویژه رسانه‌های مکتوب مثل روزنامه‌ها و مجلاتی که درج محتوا‌های گوناگون در آن‌ها به منزله سند رسمی و رسانه پر بیننده و پر مخاطب محسوب می‌گردد. به هر روی تحلیل‌ها و آینده نگری‌ها درباره آثار و تبعات بحران‌های اجتماعی بر عرصه‌های مختلف اجتماع ما محرز است و نا امنی‌های اخیر حتی بر زندگی و کار و معیشت و اقتصاد و سیاست ما آثاری خواه ناخواه منفی بر جای گذاشته و خواهد گذاشت که جبرانش سخت و گاه غیر ممکن است. یکی از انتقاداتی که عمدتاً در تحلیل‌های رسانه‌ای خارج و داخل به چشم می‌خورد، این بوده و هست که چرا پس از بروز هر باره بحران‌ها مجموعه مسئولان عالی کشور به فکر چاره‌ای در باره عدم تکرار اینگونه حوادث یا پیشگیری از بروز دوباره اتفاقاتی اینچنینی می‌افتند؟ جهانیان، مسأله ناآرامی‌های اخیر را بیشتر یک مسأله نارضایتی ملت از حاکمیت می‌دانند و صرفاً از منظر امنیتی به آن نگاه می‌کنند. اگرچه بحران اجتماعی در وهله اول موضوعی اجتماعی است و از این بابت باید کارشناسان موضوع آن را تحلیل و بررسی نمایند اما در عین حال نباید فراموش کرد که ناامنی‌ها یک مسأله صرفاً اجتماعی نیست و این بحران در میان تحلیل‌ها از منظر عموم اگر به مرحله واقعیت اجتماعی و کنترل اوضاع کشور منجر نگردد به فقدان امنیت یا ناامنی محض و مطلق تبدیل می‌گردد که بیشتر ین آثار آن روی انسان و مناسبات ملی و بین‌المللی و فردی و اجتماعی او نیز خواهد بود. برای چگونگی مواجهه با این بحران دولت و سایر قوا باید ستادی تشکیل دهند که فقط امنیتی‌ها و جامعه نظامیان در آن تصمیم گیرنده نباشند و جامعه‌شناسان، روانشناسان، متخصصان حوزه ارتباطات و تخصص‌های چند وجهی از جمله سربازان و فرماندهان جنگ نرم نیز در آنجا حضور داشته باشند تا در تعامل با هم بهترین راهکار‌ها را پیدا کنند و به این جمع‌بندی برسند که با چه زبان و با چه ادبیاتی باید مسائل تجمعات اخیر و نا امنی‌های خیابانی و اغتشاشات و هنجارشکنی‌ها برای مردم بازگو شود تا مشارکت اجتماعی در مواجهه و مقابله با بحران‌های پیش آمده به حداکثر برسد. در عرصه رسانه ژانر‌هایی تحت عنوان رسانه بحران و رسانه راه حل‌گرا داریم که هر دو شاخه‌هایی از ارتباطات و توسعه تلقی می‌شوند. متأسفانه به دلیل ساختار مدیریت و مالکیت رسانه‌ها در ایران و نیز تجربه تاریخی حضور و فعالیت دویست ساله روزنامه‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها، در ایران این امکان برای رسانه‌های ما وجود ندارد که بتوانند مهار‌کننده یا بازدارنده بحران‌های مهم سیاسی و اجتماعی باشند. این ساختار به دلایل مختلف از جمله فقدان قوانین مناسب و مدون که آزادی رسانه‌ها را تأمین و تضمین کند و حقوق رسانه‌ها را به رسمیت بشناسد، پاسخگوی نقش‌آفرینی مقتضی رسانه‌ها در شرایط بحران نیست. هر چند ذات رسانه‌ها با بیان حقیقت و آشکار‌سازی امور پیوند خورده اما نمی‌توانیم از رسانه توقع پنهان کاری داشته باشیم، اساساً ذات رسانه سرپوش برداشتن از واقعیتهاست. هر چند که به محض حرکت رسانه‌ها به این سمت با مشکلات متعددی رو به رو می‌شوند. زیرا ما هنوز یک قانون در حمایت از حقوق روزنامه نگاران و در حمایت از حقوق رسانه‌ها و فعالان رسانه‌ای به معنای اخص کلمه نداریم. به قول استاد «مهدی فرقانی» مدرس برجسته علوم ارتباطات، «رسانه‌ها ذاتاً متخلف و نافرمانند و ذاتاً باید گوش آن‌ها را کشید و مراقب بود دست از پا خطا نکنند!» روزنامه نگاران و فعالان رسانه‌ای ما در طول تاریخ فعالیتشان هیچ گاه فرصت نکرده‌اند شرایط روزنامه‌نگاری معتدل و مناسب و آزاد را تجربه کنند و یا با آزمون و خطا پخته شوند و راه و چاه را از هم تشخیص دهند، در همه بحران‌های اخیر از سیل سال گذشته تا گرانی بنزین و سقوط هواپیما، تا چالش کرونا و بحران اخیر، چهره رسانه‌ها را اینگونه نمایان کرد که مثلاً سایت‌های خبری و روزنامه نگاران از بیان برخی واقعیات برحذر باشند یا به وظیفه ذاتی خود عمل کنند و درصدد جست و جوی اخبار برآیند و به کشف حقیقت نایل شوند و این حقایق را با مردم درمیان بگذارند. نتیجه اینکه موضوع بی‌اعتمادی به رسانه‌ها از رادیو و تلویزیون گرفته تا دیگر رسانه‌های با ساختار کاملاً دولتی و باقی رسانه‌ها که یا دولتی یا وابسته به دولت هستند اینگونه وابسته خواهد بود.
از نگاه کارشناسان رسانه ما یک وزنه تعادل ترازو در حوزه ارتباطات و رسانه‌ها داریم که یک کفه آن حقوق رسانه بوده و کفه دیگر آن، مسئولیت اجتماعی رسانه و فعالان رسانه‌ای است که هر دو کفه باید در تعادل و توازن با یکدیگر باشند. تا زمانی که از اصحاب رسانه و بویژه روزنامه نگاران نخواهیم برابر شرع و سنت و قانون رسانه حرکت کنند نمی‌توان از فعالان این عرصه توقعات حمایت از مردم و حقوق قانونی انان را انتظار داشت.
روزنامهنگار و فعال رسانه