زن‌های ما، زن‌های آن‌ها

بخش قابل‌توجهی از سینمای ایران همه امکانات فکری و مادی خود را به ویژه در دو دهه اخیر پای کار پروژه‌هایی آورده که در اتاق فکر‌های غربی برای ایجاد به اصطلاح تغییر در ایران ساخته و پرداخته شده‌اند. محوری‌ترین پروژه ضد ایرانی از سالیان دور تا حالا حول موضوع زنان کلید زده شده‌است، اما آن همه فیلم و سریالی که بی‌پرده یا در لفافه با پول‌های کثیف و تمیز ساخته شدند و آن همه ژست‌ها، حرف‌ها، رفتار‌ها و مصاحبه‌هایی که قصد داشت زن ایرانی را پای کار یک جنبش اعتراضی گسترده و پرحجم بیاورد، نتیجه‌اش شد ترقه‌بازی عده‌ای اراذل و اوباش اجاره‌ای در تهران و چند شهر برای آتش زدن چند سطل آشغال و در نهایت بوق زدن چند خودرو در زمان پیک ترافیک شهری، اما از آنجا که خدا جای حق نشسته این اتفاقا زنان غربی بودند که نسبت به یک ظلم تاریخی ناگهان در قالب جنبش موسوم به «می‌تو» به خیابان‌ها ریختند و علیه تبعیض، نابرابری و سوء‌استفاده‌های گسترده جنسی دست به اعتراض زدند. اعتراضات ابتدا از بزرگ‌ترین مرکز فرهنگی و هنری غرب یعنی هالیوود نضج گرفت، زنان بازیگر هالیوودی ابتدا به نابرابری نهادینه شده دستمزد‌ها اعتراض کردند، آن هم زمانی که تازه متوجه شده‌بودند نزدیک به یک قرن دستمزد آن‌ها از مردان فاصله‌ای بعید داشته‌است و البته جالب است که آن اعتراضات هنوز به جایی نرسیده و مردان در قانونی نانوشته در هالیوود از زنان دستمزد‌های بالاتری می‌گیرند، اما ناعدالتی اصلی این نبود، اعتراض به دستمزد‌ها در برابر اصل ماجرایی که به شکلی نهادینه برای زنان در هالیوود رقم می‌خورد، موضوعی حاشیه‌ای بود. موضوع اصلی که چند سال بعد به شکلی گسترده خود را نشان داد، سوء‌استفاده‌های جنسی از زنان بود، سوء‌استفاده‌هایی که دامنه‌ای از یک قشر خاص را دربرنمی‌گرفت و همه اقشار زنان شاغل در مراکز غربی از بالاترین رده‌های شغلی تا رده‌های پایین‌تر را شامل می‌شد. سؤال واضحی که هر بیننده منصفی پس از این اعتراضات در ذهنش نقش می‌بست، این بود که اگر تا به حال زنان سرشناس و با نفوذ و چهره در غرب جرئت بیان واقعیت‌هایی را که بر آن‌ها رفته نداشتند و یک اتفاق مانند رسوایی مدیر آکادمی اسکار باعث بیان دومینووار سوء‌استفاده‌ها شد، پس وضعیت اقشار و مشاغل پایین‌دست جوامع غربی تا چه اندازه می‌تواند بحرانی باشد. حقیقت ماجرا این است که هیچ سازمان و دیده‌بان حقوق بشری تا به حال نه‌تن‌ها روی عمق شرایط زنان در غرب نورافکن نینداخته‌است، بلکه حتی یک موشکافی سطحی نیز درباره شرایط زندگی میلیون‌ها زن در کشور‌های غربی انجام نشده‌است. خبر استخدام زنان پناهنده اوکراینی در فاحشه‌خانه‌های کشور‌های غربی و پذیرایی به سبک و سیاق دوره برده‌داری خود گویای گوشه‌ای از حقیقت است، اما اینکه غربی‌ها با این سابقه و کارنامه برای زنان ایران پروژه تعریف می‌کنند و بخش خودفروخته از سینماگران ایرانی نیز دقیقاً در زمین آن‌ها بازی می‌کنند و دست به تولید آثاری می‌زنند که زنان ایرانی را در آن‌ها تحت ستم و نابرابری و سلطه مردان نشان بدهند، خود طنز تلخی از تاریخ این سرزمین است. آن‌ها که خود تا سر در گنداب به ابتذال کشاندن زن در جوامع‌شان گیر کرده‌اند و سبک زندگی شیطانی‌شان میلیون‌ها کودک بی‌پدر و مادر روی دستشان گذاشته می‌خواهند برای زن ایرانی که تاریخی پرآوازه از دلاوری و پاکدامنی و منش انسانی را با خود حمل می‌کند، نسخه تغییر بپیچند و یک مشت به اصطلاح سینماگر و سلبریتی تن داده به بازی آن‌ها نیز برای به بار نشستن این نسخه از هر خیانتی فروگذار نمی‌کنند، این قلم بار‌ها به این مسئله اشاره کرده‌است که هیچ کشوری در طول تاریخ هنرش به اندازه ایران زن فیلمساز مطرح نداشته‌است، حتی هالیوود، هیچ کشوری به اندازه ایران در پشت دوربین از تخصص‌ها و رشته‌ها و شاخه‌های مختلف زنان سود نبرده‌است، هالیوود هنوز و همچنان از سوی خود زنانش متهم به این است که بیشتر از این قشر در مقابل دوربین بهره برده‌است تا در مشاغل تخصصی پشت دوربین، در واقع آنچه سینمای پیش از انقلاب ایران از آن رنج می‌برد که همانا سوء‌استفاده از زنان مقابل دوربین و رواج فحشا بود، هنوز طبق اعتراف زنان هالیوودی در سینمای غرب به شدت جاری و ساری است. تحرکات مشکوکی که در چند ماه گذشته با عنوان جنبش «می‌تو»‌ی ایرانی از سوی چند سینماگر زن با طرح اتهام‌زنی به مردان در سینما رقم خورد، در راستای همان پروژه‌ها و نسخه‌های غربی برای زنان ایرانی قابل‌بررسی است. همه این تحرکات مذبوحانه تا به حال به غائله مرگ مشکوک مهسا امینی ختم شده که همه توان تمدن زن‌ستیز غرب و پادو‌های داخلی‌شان را به میدان کشید، اما زن ایرانی ثابت کرده که بی‌اعتنا به این خیمه شب‌بازی‌های تکراری پرچم عزت، شرف، غیرت و پاکدامنی را با قوت در دست داشته و زینب‌وار خود را وقف علمداری این پرچم می‌کند.