مرثیه ای برای ابرقدرت ها

علی اصغر زرگر
در مقطعی از زمان که چین و آمریکا به عنوان دو ابرقدرت امروز جهان شناخته می شوند، اما و اگرهایی در عرصه رقابت آن ها نیز متصور است. برای مثال اگر چین بخواهد از نظر اقتصادی به همین روش ادامه دهد، نیاز به بازار دارد و برای عرضه تولیداتش در آمریکا و اروپا و کشورهای دیگری مثل ایران و پاکستان و هند بازار هایی دارد. ولی در مقایسه، حجم تجارتی چین با غرب و آمریکا بالاتر است و این روابط اقتصادی موتور محرکه اقتصاد پیشرفته چین است.
 بنابراین چین آسیب پذیر است. چینی ها این را خوب می دانند و محافظه کاری در سیاست خارجی چین در طی این ۵۰ سال وجود داشته و هنوز هم تداوم
دارد.
ولی آن قدر قدرت را انباشته کرده اند که از نظر نظامی و اقتصادی بتوانند تهدید کنند و اقداماتی داشته باشند ولی این اقدام به گونه‌ ای نیست که چین را در جنگی منطقه ای درگیر کند.
چینی ها این نکته را خوب می دانند و به نظر می‌ آید که صبرشان زیاد است. در ایبن بستر ایجاد شده بندر معروف انگلیسی ها، بعد از ۱۰۰ سال (هنگ کنگ) به چین پیوست و اینگونه نبود که بعد از انقلاب چین، چینی ها بریزند و هنگ گنک را بگیرند و انگلیسی ‌ها آن را پس بگیرند و باز دوباره خرابه ای تحویل بگیرند.


چینی ها اجازه دادند تا هنگ کنگ به عنوان دروازه ورود کالا و تکنولوژی شناخته شود که از قِبَل هنگ کنگ، شانگهای ساخته شود. صبر هم داشتند تا اینکه این مدت تمام شد و قراردادی که بین چین با انگلیسی ها بود به اتمام رسید و یک بندر مدرن ساخته شده را تحویل
گرفتند.
این است که چینی ها از نظر کلی محافظه کاری و صبر دارند. برعکس ایرانی ها که اگر بندرعباس در اجاره انگلیسی ها بود، بعد از انقلاب اسلامی ایران به دنبال پس گرفتن بودیم و دوباره انگلیسی ها آن را پس می گرفتند و در نهایت یک بندر مخروبه تحویل ما داده می شد. ولی چینی ها اجازه دادند خرابه ساخته شود.
همین طور درباره تایوان هم به همین صورت عمل خواهند کرد ولی در عین حال چین اکنون بن مایه قدرتی را دارد که می تواند آمریکا را تهدید کند و سیاست خارجی آمریکا را محدود کند. خصوصاً این اجازه را به آمریکایی ها و سایر کشورهای غربی ندهد که تایوان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسند.
در این میان مولفه تاثیرگذار بازار انرژی است که تابع عرضه و تقاضا است. این بحران تاثیر آنی ندارد و به عنوان بحرانی که بتواند جهانی و تاثیر گذار باشد نخواهد بود و بر قیمت انرژی جهانی تاثیر گذار نیست. انرژی راه خود را طی می کند و تابع عرضه و تقاضا است. البته تابع برخی از بحران های بین المللی است مثلا اگر در منطقه شورش به پا شود.
تابع رشد اقتصادی و زمستان و دلال بازی و منابع استراتژیکی کشورها است که از نظر میزان نفتی که در کشور ها وجود دارد تاثیر گذار است.
لذا به این عوامل بیشتر بستگی دارد تا به بحران احتمالی بین آمریکا و چین. باید توجه داشت که چینی ها علی رغم رزمایش و محاصره تایوان، بیشتر پیش روی نمی کنند و بعید است تا آنجا پیش بروند که بخواهد تایوان را با نیروی نظامی به خاک چین ملحق کنند و شاید هم اوکراین درسی برای چینی ها شده که اگر نتواند با ضربات اولی کادر رهبری تایوان را نابود کند، امکان این وجود دارد که مقاومت هایی به وجود آید و پیرو آن آمریکایی ها وارد معرکه می شوند و بنابراین یک جنگ فرسایشی ایجاد خواهد
شد.
بنابراین چین با این تهدید ها و رزمایش ها تاییدیه سازمان ملل متحد را گرفت که ما از چین واحد حمایت می ‌کنیم ولی در عین حال راضی نیستیم که از نظر نظامی این الحاق انجام شود. این مساله برای آمریکا وجود دارد و مشخصا آن ها نمی توانند برای خود یکی پس از دیگری چالش ایجاد کنند و ترجیح می دهند تا در زمین اقتصادی رقابت با چین داشته باشند و هر از گاهی نیز در عرصه میدانی گوش آن ها را
بکشند.
تحلیلگر مسائل بین الملل