باید نسل جدید را به رسمیت شناخت

علی دارابی
نسل جدیدی که فرزندان و نوادگان ما محسوب می شوند در جهان جدیدی زندگی می کنند که مختصات آن با زمانه و روزگار ما بس متفاوت، متنوع و متکثر است.
نسل دهه هفتاد، هشتاد و نود در دنیایی رنگارنگ با جهانی پر از معنا، آرمان، تخیل و ایده و آرزوهای پایان ناپذیر زندگی می کنند. عصر کنونی، با کثرت رسانه ها و رشد حیرت انگیز تکنولوژی و پیشرفت معجزه آسای علم و دانش و تسخیر بیشتر و بیشتر انسان بر سایر کرات و سیارات و کوچک شدن جهان به اندازه یک «دهکده» و گسترش مناسبات و آمد و شدها، طبیعی است در چنین فضای زیستی و تنفسی آموزه ها، یادگیریها، مطالبات، خواسته ها تفاوت معناداری با گذشته دارد. حتی در معنا و مفهوم ارزش ها و خداباوری و دینداری تغییرات نوینی را شاهد هستیم. سکولاریسم که در بارزترین نشانه آن تقلیل اعتقادات و باورهای دینی به باور و رفتار فردی (حداقلی) جهان را در نوردیده است گفتمان غالب جهانی شده است. بر این اساس عقاید، باورها، سبک زندگی، اعمال، رفتارها، تغییرات مشهودی با گذشته پیدا کرده است و این هنر بزرگ حکمرانان و مدیران عالی هر جامعه ای است که این تغییرات را درک کنند و مدار حکمرانی را به گونه ای امروزین و مردم سالار به معنای حقیقی کلمه قرار دهند. بیان این مطالب هرگز به معنای شک در عقاید و باورهای خودمان نیست. اگر چه شک به اندازه ایمان، طبیعی و انسانی است چرا که داروی ظهور علم و ایمان است. اما قصد اصلی از نوشتن این مطلب بیان این دگرگونی و تغییرات در جهان معنا و معنای جهان است. نسلی که هر یک رسانه شخصی دارند (تلفن همراه با تنوع کاربری‌ها ) دنیای بزرگ در دستان کوچک آنها قرار دارد(موبایل)باید مطالبات، خواسته ها، تقاضاهای این نسل را به خوبی فهم و درک کرده و این نسل را به رسمیت شناخت زبان آنها اقناع و گفت و گو، مدارا، صبوری، تسامح و تحمل است. با تحکم و دستور نباید با این نسل سخن گفت. شکل ظاهری، لباس پوشیدن، نوع ورزش، دیالوگ ها و گفت و گوها، دوستی و دشمنی ها، قهر و آشتی ها با گذشته خیلی تفاوت کرده است. باید سخن های نو را شنید و پاسخ های جدید و امروزی به آنها داد. صد البته خانواده ها، رسانه ها، گروه های مرجع و مورد قبول، نهادهای تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش، دانشگاه ها، حوزه های علمیه) و مساجد و ... همه در جامعه پذیری و رشد این جوانان تأثیر گذارند. اما مقدمه واجب همه این کارها شناخت جهان کنونی جوانان و مطالبات آنهاست. پاسخ های کلیشه ای جواب نمی دهد. با مخاطبان جديد بايد با زبان آنها و متناسب با عصر و زمانه زيست آنها سخن‌گفت.