جبهه اصلاحات «تجزیه‌طلبی بولتون» را انکار کرد!

یک روز پس از آنکه جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت ترامپ در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی، اذعان کرد «که مخالفان (اغتشاشگران) ایران با سلاح‌هایی که از پایگاه‌های نظامی و از نقاطی در کردستان عراق وارد می‌شود، مسلح شده‌اند»، جبهه اصلاحات ایران در بیانیه‌ای ضمن تغییر ماهیت اغتشاشات به «اعتراضات» ریشه آن را ناشی از تحقیر شهروندان متکثر و سرکوب زندگی توصیف کرده است!
در این بیانیه به اصطلاح تحلیلی پس از سکوتی ۵۰ روزه در نفی هرگونه خشونت و مرزبندی با اغتشاشگران، طبق عادت شناخته شده این جریان سیاسی فرصت طلب، بار دیگر با موج سواری روی مطالبات بخشی از جامعه آمده است: «تحلیل آنچه در پنجاه روز گذشته در فضای مجازی، اعتراضات خیابانی و دانشگاهی و واکنش نهاد‌های مدنی و چهره‌ها و گروه‌ها و اقشار مختلف رخ داده نشان می‌دهد که اعتراضات، فرانسلی، فراجنسیتی، فرامنطقه‌ای، فراطبقاتی و فراقومی برای بازپس گرفتن "‌زندگی‌" است.»
نویسندگان بیانیه بدون اشاره به سه دهه حضور در مناصب اجرایی و تقنینی، درباره نقش خود در «میزان نارضایتی‌های انباشته و اعتراضات» ترجیح داده‌اند سکوت کنند. آن‌ها در این بیانیه در حالی بخشی از ریشه‌های «اعتراضات» کنونی را به عدم مشارکت اکثریتِ جامعه در انتخاباتِ سا‌ل‌های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ ارتباط داده‌اند که این جریان در هر دو دوره انتخابات پیش گفته نماینده و نمایندگان رسمی داشت و با عدم اقبال مردمی مواجه شد که البته ریشه این بی اقبالی به عملکرد دولت برآمده از اصلاحات و همچنین بی عملی اصلاح طلبان در مجلس دهم باز می‌گردد که اوج نبوغ آن‌ها به عکس یادگاری با فدریکاموگرینی مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا باز می‌گردد!
بخش دیگری از این بیانیه به این نکته پرداخته که «بحران کنونی نمی‌تواند به نقشِ زمینه‌ساز‌ها و ریشه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بی‌توجه باشد؛ حاکمیت پدرسالار و مداخله‌گر، به رسمیت نشناختن سلایق و سبک‌های مختلف زندگی شهروندان، تهی بودن عرصه سیاست از احزابی که اقشار مختلف اجتماعی را نمایندگی کنند، تبعیض‌های انباشته علیه زنان، یک دهه میانگین رشد اقتصادی «صفر»، دو برابر شدن فقر در پنج سال، تحریم‌های اقتصادی شدید و افزایشِ محاصره و انزوای ایران، تورم حدوداً ۴۰ درصدیِ چندساله، و... از جمله عوامل و زمینه‌هایی است که برای تحلیلی همه‌جانبه از وضعیتِ تأسف‌بار و اعتراضاتِ کنونی باید مورد توجه قرار گیرند.»


اکنون سؤال اساسی این است که بر فرض صحت این ادعاها، آیا همه این زمینه‌ها طی دو سال گذشته که بخش اجرایی از سوی مردم به دولتی غیرهمسو با این جریان واگذار شده، ایجاد شده و رشد کرده است؟ این جریان سیاسی تندخو و غوغا زیست از یاد برده است که طی هشت سال دولت روحانی چه رفتار‌های حذفی و بعضاً توهین آمیز با منتقدان خود داشتند؟ به گونه‌ای که برخی تا ۵۴ صفت تحقیر آمیز رئیس‌جمهور برآمده از اصلاحات را برای منتقدان فهرست کردند؟ آیا فراموش کرده‌اند که نرخ تورم در این دولت در تاریخ انقلاب اسلامی رکورد زد؟
جبهه اصلاحات ایران در جای جای بیانیه خود کوشیده است که بر این ادعای خود تأکید و پافشاری کند که آنچه طی ۵۰ روز گذشته در کشور اتفاق افتاده، صرفاً ناشی از اعتراضات انباشته شده شهروندان از اقشار مختلف است که دلایلی برای آن فهرست کرده، اما هرگز باور ندارد که طراحی و اجرای آنچه در کشور اتفاق افتاده ریشه خارجی دارد، از این رو هنگامی که به بیانیه تحلیلی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه می‌رسد، از اینکه ردپای تروریسم رسانه‌ای خارج از کشور و همکاری برخی رسانه‌های داخلی با آن‌ها در این بیانیه افشا شده، برآشفته می‌شود و حاکمیت را به اعمال محدودیت‌های تحمیلی رسانه‌های مستقل داخلی (بخوانید همکاران داخلی اینترنشنال و بی‌بی‌سی) متهم می‌کند.
جبهه اصلاحات همچنان که همواره و در بزنگاه‌های تاریخ خود را قیم بخش بزرگی از جامعه ایرانی جا زده در این بیانیه هم ضمن دفاع از اعتراضات (اغتشاشات) خیابانی ادعا کرده: «بخش بزرگی از گروه‌های اجتماعی و سیاسی به علت نداشتن نمایندگانی در نهاد‌های حکمرانی، احساس تحقیر و دیده نشدن می‌کنند و برای انتقال و تحقق مسالمت‌آمیز خواسته‌های خود راهی جز اعتراض در کف خیابان نمی‌بینند». حال آنکه این جریان سیاسی در انتخابات سال ۸۸ با وجود مشارکت بیش از ۸۵ درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، فقط به این بهانه که خروجی این مشارکت بالا، نماینده آن‌ها نبود، بیش از هشت ماه کشور را به صحنه اغتشاشات خیابانی تبدیل کرد که حاصل آن تحمیل خسارات گسترده جانی، مالی و معنوی به مردم و کشور بود و البته پس از این فتنه همه‌جانبه بود که با اشاره برخی مدعیان اصلاح طلبی که اکنون بسیاری از آن‌ها به دامن غرب پناهنده شده‌اند، تحریم‌های همه‌جانبه علیه ملت اعمال شد، اکنون، اما این جریان سیاسی مدافع ملت، زنان و دهه هشتادی‌ها شده است!
گویی از یاد برده‌اند که نماینده آن‌ها در فتنه ۸۸ هتاکان به امام حسین (ع) در ۶ دی ماه ۸۸ را «خداجو» نامید! بنابراین بدیهی است که اکنون هم اغتشاشگران تسلیح شده در برخی کشور‌های همسایه را معترض بنامند و صف آرایی گروهک‌های تروریستی کومله، دموکرات، نفاق و پسمانده‌های سلطنت طلبی را نبینند.
بخش دیگری از بیانیه اصلاح طلبان ناظر به طرح مطالبات یک‌طرفه از حاکمیت است، بی آنکه برای حاکمیت حقی قائل باشد: «حاکمیت می‌بایست حق اعتراض و بیان خواسته‌های مسالمت‌آمیز گروه‌های مطالبه‌گر مردم را، "در عمل‌" به رسمیت بشناسد و با نهایت رواداری با آنان مواجه شود و برای تأمین امنیت، از اعمال خشونت پرهیز کند....»، اما درباره وظایف شهروندان در قبال حاکمیت و قانون سکوت می‌کند. اگرچه تصریح می‌کند: «مخالف صریحِ اعمال هر نوع خشونت از جانب تمامی طرف‌ها» ست، اما می‌کوشد در دایره این خشونت پا را فراتر از مرز‌ها نگذارد و همچنان آن را در بستر یک اعتراض اجتماعی و سیاسی توصیف کند. همین عینک سیاسی است که باعث می‌شود آن‌ها انگاره‌های ذهنی خود را به عنوان تحلیل به مخاطب عرضه کنند. درباره درگذشت مهسا امینی بدون هیچ تحقیق و مستندی انگشت اتهام را به سوی مأموران انتظامی نشانه می‌روند، اما در حادثه تروریستی شاهچراغ درباره منشأ تروریستی بودن آن و اینکه اقدام عناصر گروهک تکفیری داعش بوده، تردید می‌کنند. آن‌ها در این تحلیل حتی از جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دولت ترامپ هم جا ماندند!