هنوز می‌توانیم با آژانس به توافق برسیم

آرمان ملی- احسان انصاری: قطعنامه شورای حکام علیه ایران چه تأثیری بر روند احیای برجام خواهد گذاشت؟ با توجه به تحریم‌های جدیدی که علیه ایران صورت گرفته رابطه ایران و غرب با چه چالش‌هایی در آینده مواجه خواهد بود؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات و بررسی چشم‌انداز پیش‌روی سیاست خارجی با حسن بهشتی‌پور، تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت وگو کرده است.بهشتی پور معتقد است:« ما باید با همه امکاناتی که داریم از پرونده سازی جلوگیری کنیم و راهش هم این است که با آژانس به نتیجه برسیم و توافق کنیم. ما با آنها خیلی راحت‌تر می‌توانیم توافق کنیم، همانطور که در سال ۱۳۸۶ توافق بین البرادعی و آقای لاریجانی اتفاق افتاد و به سوالات آژانس برای بسته شدن پرونده‌ها پاسخ دادیم. آژانس از ایران سه سوال دارد که می‌گوید طبق پادمان هسته‌ای به آن پاسخ دهد. چه مذاکرات ما با 1+5 به نتیجه برسد چه نرسد، باید پاسخ سوالات آژانس را بدهیم. ما باید سعی کنیم با مذاکرات دوجانبه با آژانس این موضوع را برای همیشه حل کنیم. بازگشت این قطعنامه‌ها در ظاهر وضعیت را از لحاظ اقتصادی بدتر از وضعیت فعلی نکند، اما از لحاظ حقوقی و بین‌المللی تاثیر بسیار منفی در موقعیت ایران و جایگاهش دارد». در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید. قطعنامه شوراي حکام عليه ايران چه پيامدهايي براي رابطه ايران و کشورهاي غربي دارد؟آيا اين قطعنامه روند احياي برجام را سخت‌تر نمي‌کند؟
در شوراي حکام، فقط غربي‌ها نيستند و اعضاي آن شامل 35 کشور هستند يعني کشورهاي مختلف دنيا در اين مجمع عضو هستند. زماني که اين قطعنامه صادر شود، در واقع به نوعي يک پرونده سازي براي ما مي‌شود و به تعبيري يک برگ به برگ‌هاي قبلي اضافه شده است و به نظر من اين موضوع خيلي مهم است و ما بايد به صورت جدي با آن برخورد کنيم.هرچند که ادعاهاي طرف غربي براي تصويب اين قطعنامه‌ غيرمشروع است، اما با اين‌ حال با تصويب اين قطعنامه پرونده سازي و به آن استناد مي‌شود و ما بايد پيگير اين موضوع باشيم. تصويب اين قطعنامه در مذاکرات لغو تحريم‌ها يا همان احياي برجام حتما تاثير منفي خواهد داشت. قبلاً تصور مي‌کردند که ما با افزايش درصد اورانيوم و افزايش ذخاير اورانيوم مي‌توانيم طرف مقابل را به تجديد نظر وادار کنيم اما عملاً طي دو سال گذشته ثابت شده است که اين سياست نتيجه‌ مطلوبي نداشته است.ما اقدامات لازم را انجام داده‌ايم و اين اقدامات نمي‌تواند موجب تجديدنظر طرف مقابل شود.بايد در داخل کشور اقداماتي را انجام دهيم براي اينکه اقتصاد قوي داشته باشيم و اثربخشي تحريم‌ها را کم کنيم و از آن طرف هم بايد ماجرا را از طريق مذاکره با آژانس حل کنيم. به دليل اين اينکه اين مساله، يک موضوع پادماني است، بايد آن را هم در چارچوب پادمان هسته‌اي حل و فصل کرد و به نظر من هنوز جا دارد که ما و آژانس به توافق برسيم.
آيا زمينه‌هاي توافق با آژانس وجود دارد؟
ما بايد با همه امکاناتي که داريم از پرونده‌سازي جلوگيري کنيم و راهش هم اين است که با آژانس به نتيجه برسيم و توافق کنيم. ما با آنها خيلي راحت تر مي توانيم توافق کنيم، همانطور که در سال 1386 توافق بين البرادعي و آقاي لاريجاني اتفاق افتاد و به سوالات آژانس براي بسته شدن پرونده‌ها پاسخ داديم. آژانس از ايران سه سوال دارد که مي گويد طبق پادمان هسته‌اي به آن پاسخ دهد. چه مذاکرات ما با 1+5 به نتيجه برسد چه نرسد، بايد پاسخ سوالات آژانس را بدهيم. ما بايد سعي کنيم با مذاکرات دوجانبه با آژانس اين موضوع را براي هميشه حل کنيم. بازگشت اين قطعنامه‌ها در ظاهر وضعيت را از لحاظ اقتصادي بدتر از وضعيت فعلي نکند، اما از لحاظ حقوقي و بين‌المللي تاثير بسيار منفي در موقعيت ايران و جايگاهش دارد و ما بايد نهايت تلاش را بکنيم که چنين قطعنامه‌هايي صادر نشوند و با آنها برخورد عادي نداشته باشيم و فکر نکنيم قطعنامه‌ها کاغذ پاره هستند و هيچ تفاوتي براي ايران ندارد. صدور قطعنامه نوعي پرونده سازي عليه ايران است و بند به بند اين قطعنامه‌ها زمينه حقوقي را فراهم مي‌کنند تا ايران متهم به تهديد صلح و امنيت دنيا شود. آنها زمينه را مهيا مي‌کنند تا پرونده ايران را به شوراي امنيت ارجاع دهند. در صورتي که پرونده ايران به شوراي امنيت برود، زمينه براي فعال کردن مکانيسم ماشه از سمت اتحاديه اروپا فراهم مي‌شود. چرا که اتحاديه اروپا از برجام خارج نشده و مي‌تواند با اتکا بر اين پرونده سازي که قطعنامه‌ها عليه ايران مي‌کند، شش قطعنامه فصل هفتم را عليه ايران فعال کنند.


آيا در شرايطي که گفتمان ضد غرب بر فضاي دولت سيزدهم حاکم است مي‌توان نسبت به تعامل با غرب اميدوار بود؟
وظيفه امروز ما ارائه يک گفتمان جديد است که بتوان براساس آن اکثريت جامعه را با خود همراه کنيم و مهم ترين نتيجه اين گفتمان که چهار شاخص اصلي قدرت ، امنيت ، هويت و آرمان را با خود دارد ، تغيير رويکردهاي ما از تقابلي به سمت رويکرد تعاملي همراه با مقاومت در برابر زورگويي قدرت‌هاي سلطه‌جو است. اينکه سياست تعاملي در دوران برجام به نتيجه نرسيد اولا به دليل اينکه برجام اسير بازي‌هاي جناحي و رقابت‌هاي سياسي شد . زيرا يک طرف آن را به عنوان برگ برنده در انتخابات استفاده کرد و طرف ديگر با برجسته کردن مشکلات متن برجام تلاش کرد و طرف مقابل را به خيانت به آرمان‌هاي انقلاب و سازش با دشمنان متهم کند. ثانيا برجام پيوست مقاومت در برابر فشارها نداشت. نکته ديگر اينکه برخي به غلط به مردم القا مي‌کنند اگر رابطه با غرب خوب شود مشکلات کشور حل مي‌شود . در حالي که مشکلات کشور ساختاري است و تنها با برقراري رابطه با غرب مسائل حل نمي‌شود بايد کمربندها را محکم بست و تلاش کرد مشکلات را از طريق ايجاد همبستگي ملي و مقاومت در برابر مشکلات و جذب حداکثري نخبگان و تغيير رويکردها حل کنيم. اينکه تصور کنيد صرفا با نگاه به داخل و انجام اصلاحات اقتصادي مي‌توان تحريم‌ها را لغو کرد يک اشتباه تحليلي است. بي خاصيت کردن تحريم‌ها و کم اثر کردن آنها از طريق افزايش توليد شرط لازم و واجب براي لغو تحريم‌هاست اما بايد بدانيد در نهايت بدون مذاکره تعامل با غرب تحريم‌ها برداشته نمي‌شود. ما برجام را تخفيف مي‌دهيم چون مي‌خواهيم از بعد اقتصادي آن که براي عموم مردم مهم است و از آن استفاده مي‌کنند را توجيه کنيم در حالي که برجام بعد فني و سياسي و اجتماعي و حقوقي و بين‌المللي نيز دارد که براي مردم کمتر گفته مي‌شود. اين مسئوليت صدا و سيماست که اهل نظر را دعوت کند تا درباره‌ ابعاد ديگر برجام نيز صحبت کنند.
آيا اراده‌اي در اين زمينه مشاهده مي‌کنيد؟
کاسبان تحريم‌ از وضعيت بانکي فعلي سود مي‌برند به همين خاطر وضعيت بانکداري اصلاح نمي‌شود. تا وضعيت بانک‌ها ، بيمه‌ها و نظام مالياتي کشور اصلاح نشود توليد ملي جهش پيدا نمي‌کند و تا زماني که توليدملي افزايش قابل توجه نداشته باشد تحريم‌ها بي‌اثر يا کم اثر نمي‌شوند. قدرت‌هاي سلطه جو زماني به خود اجازه مي‌دهند در سرنوشت کشورها مداخله کنند که مردم آن کشورها دچار تفرقه باشند. راه مقابله با قدرت‌هاي سلطه‌جو و افزايش توان دفاعي ايجاد همبستگي ملي از طريق به رسميت شناختن حقوق مردم و انجام اصلاحات ضروري براي تغيير در شيوه‌هاي مديريتي است. مديران دغدغه‌مند که فکر آنها افزايش رفاه و آسايش مردم از طريق امنيت هوشمند است.
با توجه به شرايط موجود چه چشم اندازي پيش روي برجام مشاهده مي‌کنيد؟
تحريم‌هاي جديدي که از سوي آمريکا و اتحاديه اروپا عليه ايران اعمال شد به بهانه  مسأله حقوق بشري است و اعتراضات ايران بهانه‌اي به دست آنان داده است که بگويند ما با معترضان همراهي مي‌کنيم و تحريم‌هايي را وضع کردند. اين تحريم‌ها ربطي به برجام ندارد، اما اثر آن بر روي برجام اين است که، خواسته ايران هميشه اين بوده که از مواهب برجام بهره‌مند شوند و نتايج مثبتي را به دنبال داشته باشد، تا تعهدات آن را اجرا کند. اين بهره‌مند شدن از برجام در نگاه ايران لغو تحريم‌هاست و تا زماني که تحريم‌ها برطرف نشوند، ايران نمي‌تواند تعهدات برجامي را بپذيرد. اگر قرار است توافقي بين ايران و آمريکا و اروپا به دست آيد، بايد قيد شود که اگر تحريمي لغو و يا به حالت تعليق درآمد، همان تحريم‌ها را دوباره به يک بهانه ديگر وضع نکنند. البته، چنين توافقي بعيد مي‌دانم به دست بيايد، اما اگر مي‌خواهند توافق جديدي به دست بياورند حتما بايد اين نکته را قيد کنند. پيش‌بيني من اين است که آنان نپذيرند. بنابراين، کار بهتر اين است که ما در داخل کشور، مجموعه اقداماتي انجام بدهيم که با اصلاحات اقتصادي، اثرات تحريم را کاهش بدهيم تا آنان نتوانند از آن به عنوان ابزار فشار عليه ايران استفاده کنند. همچنين يکسري اصلاحات سياسي و اقتصادي انجام بدهيم که اين نارضايتي‌هاي عمومي در کشور کاهش پيدا کند تا بهانه‌اي براي آنان نباشد که از اين بستر براي فشار آوردن به ايران استفاده کنند.برخي فکر مي‌کردند در دولت آقاي روحاني، ايران آن بهره‌مندي را که بايد از برجام مي برد، نبرده است.‌ حالا فکر مي‌کردند بايد يک دولت انقلابي و محکم روي کار بيايد. اما، ديدند که در عمل اينجور نيست و دنياي امروز آن دنيايي که با شعار کار خود را پيش ببرند نيست. امروز دنيايي است که شما قدرت تحليل مذاکرات داشته باشيد و با قدرت بتوانيد حرف بزنيد. درست است که برجام مطلوب نيست و خيلي ضعف‌ها دارد اما، حسن بيشتري بر اشکالات دارد. البته هنوز يکسري مخالفان دارد اما، بايد موضع حمايتي گرفت. آيا کسي فکر مي‌کرد جنگ اوکراين پيش بيايد و معادلات را بهم بزند، البته آقايان مي‌گويند آمريکا گفته محرمانه مذاکره کنيم اما، ما نپذيرفتيم. بارها گفته شده که اتحاديه اروپا کاري نمي‌تواند کند. اگر بخواهيم واقع بينانه مسائل را تحليل کنيم بايد بررسي کنيم که چه مشکلاتي در کشور باعث بروز اعتراض در داخل و خارج از کشور شده است.اينکه آمريکا،اسرائيل و قدرت‌هاي سلطه جو از شرايطي اعتراضي ايران سوء استفاده مي کنند شک و ترديدي وجود ندارد. آنها با استفاده از رسانه‌ها و دستگاه‌هاي امنيتي خود تلاش مي کنند که منافع خود را از دل اعتراضات استخراج کنند. علت مشکلات پيش آمده براي مردم بايد ديده شود.پرسش اين است که دو قطبي شدن جامعه ناشي از چيست؟ آيا توطئه خارجي است يا مشکلاتي درون کشور در اعتراضات موثر است؟ بنابراين بايد اين مسائل تفکيک شوند. براي جلوگيري سوء استفاده کشورهاي سلطه‌جو از اعتراضات داخلي بايد صداي معترضان را شنيد و دست به اصلاحاتي اساسي زد.توجه به مطالبات مردم مي‌تواند مانع سوء‌استفاده غرب از اعتراضات داخلي شود.