اسکوچیچ غیرمنصفانه قضاوت شد

آرمان ملی- احسان انصاری: مدیریت ورزش و رویکرد فدراسیون فوتبال به چه میزان در عدم نتیجه گیری تیم‌ملی در جام‌جهانی نقش داشت؟ آیا تصمیمات و انتخاب‌هایی که قبل از جام‌جهانی صورت گرفت صحیح و در زمان مناسب صورت گرفت؟ اگر چنین بود چرا تجربه شکست در جام‌های گذشته تکرار شد؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با امیررضا واعظ آشتیانی، کاندیدای آخرین دوره انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال گفت‌وگو کرده است. واعظ آشتیانی معتقد است: «اگر آقایان برنامه‌ای برای پیشرفت و توسعه فوتبال داشتند در13 سالی که در فدراسیون حضور داشتند باید این برنامه‌ها را اجرایی می‌کردند. این در حالی است که فوتبال ما نه تنها در طول این سال‌ها پیشرفت نداشته و بلکه با چالش‌های مهمی مواجه بوده است. من از ابتدا می‌دانستم که حضور مجدد آقایان در فدراسیون فوتبال دستاوردی برای فوتبال کشور نخواهد داشت. سوالی که بنده امروز از افکار عمومی و مدیران ورزش دارم این است که آیا اگر آقای اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم‌ملی در جام‌جهانی حضور داشت از این بدتر نتیجه می‌گرفتیم؟ اگر آقایان بلد نبودند تیم را مدیریت کنند کی‌روش باید پاسخگوی سوالات فرعی پیرامون تیم‌ملی باشد؟ در چنین لحظاتی مدیران فوتبال ما کجا بودند؟ آیا پاسخی برای این سوال دارند؟ آیا تیمی که می‌تواند با یک مساوی مقابل آمریکا از گروه خود صعود کند باید از دقیقه اول در لاک دفاعی فرو رود؟ کی‌روش و تفکر کی‌روش روزی که از ایران رفت تمام شد.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.   تحلیل و ارزیابی شما از نحوه مدیریت فدراسیون و تیم‌ملی در جام‌جهانی چیست؟آیا تصمیماتی که مدیریت ورزش در آستانه جام‌جهانی گرفت را صحیح می‌دانید؟
نقدی که به وزارت ورزش درباره اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی وارد است این است که در زمان تدوین باید به نکاتی توجه کنند پویایی، تحول و تفکرات جدید به فدراسیون‌های ورزشی تزریق شود. اگر اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی به شکلی باشد که یک چرخه معیوب مرتب تکرار شود ما در زمینه‌های مختلف ورزشی با چالش مواجه خواهیم شد. در بند اساسنامه فدراسیون فوتبال ذکر شده که مدیری که قرار است در رأس فدراسیون قرار بگیرد باید حداقل چهار سال سابقه مدیریتی در این زمینه داشته باشد. این بند بازدارنده است و اجازه نمی‌دهد مدیران خلاق و مدبر وارد چرخه تصمیم گیری در ورزش شوند. امروز ورزش به صورت حرفه‌ای مدیریت می‌شود و با حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ارتباط دارد. در سال‌های اخیر همواره عنوان می‌شود که مدیریت ورزش را باید به دست ورزشی‌ها بسپارید. این یک آدرس غلط است. در دهه‌های گذشته همواره ورزش در اختیار مدیران ورزشی قرار داشته و شرایط به شکلی نبوده که در اختیار کسانی باشد که ورزشی نباشند. رئیس فدراسیون باید نقش راهبردی در مجموعه داشته باشد. به هر حال دبیران فدراسیون‌ها کارهای اجرایی و فنی را رصد می‌کنند. این رویکرد نشان می‌دهد که ما در رأس فدراسیون‌های ورزشی به کسانی نیاز داریم که استراتژیست باشند و از قابلیت‌های مدیریتی بالایی برخوردار باشند. اینکه عنوان می‌شود مدیریت ورزش را به ورزشی‌ها بسپارید در جهان امروز منسوخ شده است. دلیل اصلی اینکه ورزش امروز در حوزه‌های مختلف و به خصوص اقتصادی توسعه و پیشرفت داشته است به همین دلیل بوده که این نوع تفکر کنار گذاشته شده است. امروز باشگاه ورزشی در دنیا مدیران اقتصادی که دارای استراتژی و برنامه هستند استفاده می‌کنند. جهان در حال حرکت به سمتی است که از صنعت ورزش بهره‌وری‌های لازم را انجام بدهد. 
  آیا در ایران نیز این رویکرد وجود دارد؟ چه چالش‌هایی در این زمینه در مدیریت ورزش کشور می‌بینید؟
از زمانی که انتخاب روسای فدراسیون‌ها در اختیار مجامع و وزارت ورزش هم نظارتی نداشت این مجامع به باند و گروه تبدیل شدند. نکته مهم در این زمینه این است که متأسفانه گویا وزارت ورزش تفاوت بین نظارت و دخالت را نمی‌داند. این وضعیت باعث می‌شود انتخاب‌هایی در مدیریت ورزش کشور رخ بدهد که منجر به توسعه و پیشرفت کشور نمی‌شود. اگر ما به انتخابات فدراسیون فوتبال در ماه‌های اخیر دقت کنیم متوجه می‌شویم که این انتخابات مقررات را مخدوش کرده بود. دبیر فدراسیون فوتبال براساس آنچه در اساسنامه و آیین‌نامه انتخابات است مجری برگزاری انتخابات است. این در حالی است که دبیرکل قبل از برگزاری انتخابات عنوان می‌کند این انتخابات قابلیت اجرا ندارد. این در حالی است که هیات رئیسه که براساس مقررات وجهه قانونی ندارد عنوان می‌کند که انتخابات باید برگزار شود و در نهایت نیز انتخابات برگزار می‌شود. نکته مهم این است که مافیای فیفا به قاره‌ها و کشورهای مختلف سرایت کرده است. این مافیا نیز به روسای فدراسیون‌ها اعلام کرده که با واژه فیفا هراسی مسئولان کشورهای خود را بترسانید. به همین دلیل نیز در اغلب کشورهای جهان مهندسی انتخابات فدراسیون‌ها در پشت پرده انجام می‌شود. این وضعیت حتی در کشورهای توسعه یافته نیز وجود دارد. مهندسی انتخابات از نظر شکلی به اندازه‌ای مرتب و دقیق صورت می‌گیرد که فیفا نیز آن را تایید می‌کند. کسی نمی‌تواند مدعی شود در کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و انگلیس نیز باند و قبلیه گرایی نیست و بلکه در این کشورها نیز این وضعیت وجود دارد. این در حالی است که این کشورها شرایط را مهندسی می‌کنند و سرنوشت یک پرچم و کشور را به دست یک باند و مافیا نمی‌سپارند. در ایران برخی مسئولان ورزشی به اندازه‌ای از فیفا هراسی واهمه دارند که جنبه نظارتی خود را فراموش کرده‌اند. این وضعیت باعث می‌شود فردی که13 سال در فدراسیون فوتبال حضور داشته و چالش‌های موجود فوتبال کشور ماحصل مدیریت این افراد دوباره در آستانه جام‌جهانی به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب می‌شود. 


  این انتخاب به چه میزان در عدم نتیجه گیری تیم‌ملی در جام‌جهانی نقش داشت؟
سوال مهم این است که کسی که به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب شد چه نوآوری و خلاقیت و برنامه‌ای برای آینده داشته که انتخاب شده است؟آیا برنامه‌ای بوده که این افراد در گذشته انجام نداده باشند؟ایران شش دوره در جام‌جهانی حضور داشته و هر بار نیز عنوان می‌شود ما قرار است در جام‌جهانی تجربه کسب کنیم. چنین اتفاقی در کدام کشور جهان رخ می‌دهد که یک کشور بیست و چهار سال به دنبال این باشد که در جام‌جهانی تجربه کسب کند؟اگر قرار بوده تجربه‌ای کسب شود این تجربه در چه زمینه‌ای مورد استفاده قرار گرفته است؟آیا ما در شش دوره جام‌جهانی از نظر مدیریتی تجربه کسب کرده‌ایم؟ اگر این اتفاق رخ داده چرا در برگزاری لیگ تا به این اندازه ناتوان عمل می‌کنیم و برای هر بازی دغدغه داریم که چگونه آن را برگزار کنیم. چرا لیگ ایران از لیگ کشورهای آمریکای جنوبی مانند برزیل، آرژانتین و شیلی و... گران‌تر اداره می‌شود؟این مسائل نشان می‌دهد که مدیریت ورزش در کشور ناتوان بوده است. این وضعیت نشان می‌دهد که ما در مدیریت ورزشی نوآوری و خلاقیت نداشته‌ایم و از کسانی در مدیریت ورزش استفاده کرده‌ایم که از توانایی و تخصص کافی در این زمینه برخوردار نبوده‌اند. چرا باید دولت سالانه در حدود5هزار میلیارد تومان در فوتبال هزینه کند و هیچ بازخوردی نیز نداشته باشد؟ نتیجه این وضعیت این است که سرمربی را برای تیم‌ملی در جام‌جهانی انتخاب می‌کنند که قبل از آن در کلمبیا و مصر مربیگری کرده و در هر دو کشور نیز عملکرد ضعیفی داشته و اخراج شده است. سوال این است که با به کار گیری کی‌روش در جام‌جهانی قرار بود چه اتفاقی در فوتبال ملی ما رخ بدهد؟
  انتخاب کی‌روش برای مربیگری در جام‌جهانی براساس چه مکانیسمی صورت گرفت؟آیا این انتخاب همراه با آینده نگری بود؟
زمانی که کی‌روش از تیم‌ملی ایران جدا شد به عنوان یک مربی جدا شد که کارآیی خود را برای تیم‌ملی از دست داده بود و دیگر خلاقیت و برنامه‌ای برای پیشرفت فوتبال ایران نداشت. پس از آن کی‌روش به کلمبیا و مصر رفت و در این دو کشور نیز نتوانست عملکرد قابل قبولی داشته باشد و به همین دلیل هدایت تیم‌ملی این دو کشور اخراج شد. به همین دلیل این سوال مطرح می‌شود که چرا چنین سرمربی که کارنامه‌اش را به خوبی می‌شناسیم باید در جام‌جهانی هدایت تیم‌ملی را برعهده بگیرد؟ما تنها در مقابل ولز برنده شده‌ایم. این در حالی است که آنچه باعث پیروزی تیم‌ملی در مقابل ولز شد خلاقیت و توانایی‌های فردی بازیکنان تیم‌ملی بوده است. اگر بازی با ولز را ما با تفکرات مربی پیروز می‌شدیم باید این تفکرات در مقابل آمریکا و انگلیس نیز جواب می‌داد. این در حالی است که این اتفاق رخ نداده و ما این دو بازی را واگذار کردیم. رئیس فدراسیون فوتبال عنوان می‌کند من حس خوبی به کادر فعلی تیم‌ملی ندارم و به همین دلیل باید آقای کی‌روش را به عنوان سرمربی در جام‌جهانی انتخاب کنیم. سوال این است که مگر قرار است حس شما برای فوتبال کشور تصمیم گیری کند که شما حس خوبی نسبت به آقای اسکوچیچ دارید یا خیر؟آیا شما در13 سالی که در فدراسیون فوتبال حضور داشتید نیز با همین حس تصمیم گیری می‌کردید که وضعیت فوتبال امروز کشور این چنین شده است؟اسکوچیچ نتایج خوبی با تیم‌ملی گرفته بود و برای اولین بار تیم‌ملی را بدون دغدغه به جام‌جهانی برده بود. آیا حسن شما باید درباره یک مربی موفق تصمیم گیری کند و به جای آن از مربی استفاده کنید که در سال‌های اخیر در هر جایی کار کرده نتیجه نگرفته است؟ اتفاقی که رخ داد و باید در تاریخ فوتبال جهان ثبت شود این است که یک تیم‌ملی یک مربی را به جام‌جهانی برد. این در حالی است که در همه کشورهای جهان مرسوم است که یک مربی یک تیم را به جام‌جهانی می‌برد. این وضعیت نشان می‌دهد که به چه میزان غیرمنصفانه قضاوت کردند و براساس احساسات و حس شخصی که داشتند تصمیم گیری کردند. 
  شما کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال بودید و در همان زمان نیز نسبت به انتخاب آقای تاج به عنوان رئیس فدراسیون و نتیجه گیری در جام‌جهانی خوش‌بین نبودید. آیا اگر آقای اسکوچیچ سرمربی تیم‌ملی بود ما نتیجه بهتری در جام‌جهانی می‌گرفتیم؟
اگر آقایان برنامه‌ای برای پیشرفت و توسعه فوتبال داشتند در13 سالی که در فدراسیون حضور داشتند باید این برنامه‌ها را اجرایی می‌کردند. این در حالی است که فوتبال ما نه تنها در طول این سال‌ها پیشرفت نداشته و بلکه با چالش‌های مهمی مواجه بوده است. من از ابتدا می‌دانستم که حضور مجدد آقایان در فدراسیون فوتبال دستاوردی برای فوتبال کشور نخواهد داشت. سوالی که بنده امروز از افکار عمومی و مدیران ورزش دارم این است که آیا اگر آقای اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم‌ملی در جام‌جهانی حضور داشت از این بدتر نتیجه می‌گرفتیم؟اگر آقایان بلد نبودند تیم را مدیریت کنند کی‌روش باید پاسخگوی سوالات فرعی پیرامون تیم‌ملی باشد؟در چنین لحظاتی مدیران فوتبال ما کجا بودند؟ آیا پاسخی برای این سوال دارند؟ آیا تیمی که می‌تواند با یک مساوی مقابل آمریکا از گروه خود صعود کند باید از دقیقه اول در لاک دفاعی فرو رود؟ کی‌روش و تفکر کی‌روش روزی که از ایران رفت تمام شد. اگر تمام نشده بود وی باید در کلمبیا و مصر موفق می‌شد که این اتفاق رخ نداد. این موضوع نشان می‌دهد که کی‌روش تمام شده است. من برای وزیر ورزش متأسف هستم که قبل از جام‌جهانی عنوان می‌کند کی‌روش تا جام ملت‌های آسیا مربی تیم‌ملی خواهد بود. این در حالی است که فدراسیون فوتبال براساس حس و تصمیمات لحظه‌ای و دفعی مدیریت می‌شود. تا زمانی که این وضعیت بر فوتبال کشور وجود داشته باشد ما نمی‌توانیم نسبت به آینده و موفقیت در جام ملت‌های آسیا خوش‌بین باشیم.