زنده باد «زندگی»

علی ملک پور
در باب اعتراضات سه ماه اخیر از هر دری سخنی گفته شد. شاید فصل مشترک این تحلیل‌ها یکی هم این باشد که آنچه اکنون در دسترس بسیاری از مردم قرار دارد، فقط «نازندگی» است. در نازندگی حیات برقرار است بی‌آنکه شاخصه‌های یک زندگی در خور انسان را با خود داشته باشد. نازندگی مردن نیست تا انسان از تلاش و تکاپو برای زیستن دست بردارد و در عین حال زندگی هم نیست تا آدمی‌زادگان ایمنی و آرامشی را تجربه کنند که نیاز به اعتراض و مخاطره برای رهایی نباشد. نازندگی چیزی‌ست مابین زندگی و مرگ، پس نه این است و نه آن. فرد و جامعه در میانه این ابهام تاب آوری خود را از دست می دهند، آنها به طور طبیعی برای زندگی تلاش و تقلا می کنند و خطر می پذیرند تا حتی الامکان از نازندگی خلاصی یابند. شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و روندهای ناخوشایند تورم و گرانی و فاصله طبقاتی و اخیرا خشونت روزمره موجب شده که از سال‌ها پیش نازندگی در ایران غلبه یابد. زندگی در ذات خود امید و اعتماد و امنیت و آینده را تولید و بازتولید می کند، شاخص‌های زیست و محیط زیست را تضعیف کرده و مسایل و مطالبات انباشته، گویی قلمرو آینده را نیز در تصرف خود گرفته است. دولت‌ها طی دو چند دهه اخیر طرح و برنامه مشخصی برای برون رفت از بحران مزمن نازندگی ارائه نکردند و مثلا در همین دو سال اخیر نیز بی سر و صدا دو طرح تولید انبوه مسکن و اشتعال را وعده‌هایی فراموش شده تلقی کرده‌اند. در اعتراضات سه ماه اخیر نیز ایده روشن و امید بخشی از نحوه مدیریت و کنترل شرایط و اقناع معترضان نشنیده ایم و دائم بر ضرورت پایان اعتراض ها و اعتصاب‌ها اصرار شده است بی آنکه طرحی از گفت و گو و اقناع متقابل در میان باشد.
حاصل این همه، اعتراض به نازندگی است تا شاید در پی آن بتوان با مطالبه گری از نظام و نیز به همت و هزینه شهروندان زندگی به روال عادی برگردد و حیات ملی به مصلحت عامه مردم تحول یابد و نازندگی پایان پذیرد. این پویش و جوشش بی انقطاع را پایانی نخواهد بود تا زندگی جمعی دوباره به تعادل و توازنی در خور کرامت انسان بازگردد، طبیعت زندگی بر حسب غریزه جمعی بقا، با نازندگی نمی سازد و هر صبح و شام در جست و جوی امید و اعتمادی دوباره در تکاپوی دایمی است.