اصول مقايسه منطقي كشور خودمان با ديگران

علي ميرزامحمدي
هر روز بر حجم و تعداد محتواهاي رسانه‌اي كه وضعيت ايران را با ديگر كشورها مقايسه مي‌كنند، افزوده مي‌شود. اين مطالب مقايسه‌اي با گسترش شبكه‌هاي فضاي مجازي و برگزاري رويدادهاي جهاني در كشورهاي همسايه همانند جام جهاني فوتبال در قطر چندين برابر شده است.  پنجره تحليلي و جهت‌گيري مقايسه ايران با ديگر كشورها در رسانه‌هاي رسمي و غيررسمي نه تنها يكسان نيست، بلكه حتي در تضاد با يكديگر قرار دارد. به اين معنا كه رسانه‌هاي رسمي به ويژه رسانه‌هاي حامي دولت و صداوسيما تلاش دارند تا وضعيت ايران را در پلكان مقايسه با ديگر كشورها در رده‌هاي بالا و برتر جلوه دهند. از طرف ديگر بيشتر رسانه‌هاي غيررسمي، با تصويري متفاوت و متضاد با رسانه‌هاي رسمي، به سطح پايين وضعيت كشور در بسياري از شاخص‌هاي توسعه اشاره دارند. اين دوگانگي مقايسه نه تنها در مقايسه ايران با ديگر كشورها، بلكه حتي در مقايسه زماني ايران در قبل و پس از انقلاب اسلامي نيز به چشم مي‌خورد. اما پرسش مهم درباره «چالش‌هاي مقايسه با ديگر كشورها»، نوع واكنش حاكميت به آنهاست. بهترين واكنش آن است كه حاكميت اين نوع محتواها را بپذيرد و با اذعان به ضعف‌ها در پي اصلاح امور باشد تا فاصله با ديگر كشورها كاهش يابد. اما حاكميت ممكن است ضمن پذيرش، در توجيه ضعف‌ها، به تفاوت در ظرفيت مالي، منابع انساني، ذخاير معدني و تفاوت‌هاي اقليمي بين دو كشور اشاره كند. اما بدترين شكل برخورد، زير سوال بردن شاخص‌هاي مقايسه‌ است؛ با اين توجيه كه شاخص‌هاي ارايه شده اشاعه‌دهنده فرهنگ غربي هستند! در اين ميان واكنش‌هاي غيرمعقول اما زيركانه ديگري هم وجود دارد كه رسانه‌ها مي‌توانند بر آنها تاكيد كنند. براي مثال آنها مي‌توانند مدعي شوند كه با وجود آنكه ما در برخي حوزه‌ها از ديگر كشورها عقب هستيم، در برخي حوزه‌ها در رده‌هاي برتر دنيا هستيم. اما اينكه برتري اين حوزه‌ها در بهبود كيفيت زندگي مردم چقدر موثر است در گيومه تحليلي گذاشته شود. شيوه ديگر رسانه‌اي براي كمرنگ كردن تاثيرگذاري مقايسه‌ها آن است كه به جاي پاسخگويي به محتواي مقايسه‌اي، روي كيفيت زندگي فعلي و گذشته افراد انگشت بگذاريم و با ادبيات منت به آنها يادآور شويم كه گذشته خود را به ياد بياورند. حاكميت در اين حالت، با مقايسه زماني صرف، بدون در نظر گرفتن مقياس، مخاطبان را با خطاي تحليلي به سكوت مي‌كشاند. اين ادبيات منت گذاشتن و خطاي تحليلي از آنجا منشا مي‌گيرد كه از نظر زماني هر چه جلوتر مي‌رويم شاهد پيشرفت‌هاي چشمگيري در عرصه‌هاي مختلف هستيم. مظاهر اين پيشرفت در تكنولوژي، حتي به عقب‌مانده‌ترين كشورهاي جهان نيز رسيده است. بر اين اساس هر كشوري مي‌تواند با مقايسه وضعيت كنوني خود با ۵۰ سال پيش مدعي شود پيشرفت‌هاي چشمگيري در كشور روي داده است و به مردم خود منت بگذارد كه آيا وضعيت شما نسبت به 50 سال گذشته بهتر نشده است؟! البته اين شيوه مقايسه خام بدون در نظر گرفتن بستر زماني و نقطه شروع و همچنين داشته‌هاي اوليه و موانع پيش‌رو توسط منتقدان و مخالفان حاكميت نيز مي‌تواند به كار گرفته شود كه نتيجه آن القاي حس نااميدي و خشونت كوري است كه با نفرت به كارگزاراني كه آنها را باني اين وضعيت تلقي مي‌كند، همراه است. اما در طيف مخالف آن، دل بستن به مقايسه‌هاي غلط كه وضعيت گل و بلبل از كشور ترسيم مي‌كند، توهم‌برانگيز است و ما را از لزوم انجام اقدامات اصلاحي دور خواهد ساخت.  پرسش كليدي اين است در تقابل مقايسه‌ها چگونه بايد عمل كرد؟ بهترين مقايسه براي اطلاع از ميزان پيشرفت كشورها، مقايسه كشورهاي همسنگ با همديگر است. كشورهايي كه توسعه را همزمان با يكديگر آغاز كرده‌اند و منابع تقريبا يكساني را در اختيار داشته‌اند. هرچند اين وضعيت درباره هيچ دو كشوري به صورت كامل تطبيق نمي‌كند با اين‌ همه در اين شرايط، مقايسه وضعيت ايران با كشورهايي چون تركيه، كره جنوبي، مالزي و نظاير آنها مي‌تواند نمايي بهتر از ميزان پيشرفت‌ها در اختيار ما قرار بدهد. مقايسه در واقع ابزاري ارزشمند است كه با تحليل معايب و محاسن مسير طي شده در گذشته، مسيري بهينه و مطمئن براي آينده فرا روي ما مي‌گذارد. ادبيات مقايسه، ادبيات منت گذاشتن و يادآوري لطف به مردم، عقده‌گشايي سياسي و جناحي، انكار واقعيت‌ها، توجيه عيب‌ها، بزرگنمايي يا كوچك‌نمايي محاسن يا معايب نيست. واقعيت اين است كه مقايسه كشور ايران با ديگر كشورها به محتواي مهم تاثيرگذار در معادلات جنگ رسانه‌اي تبديل شده است. اين محتواي مهم در ايجاد تمايل مردم به مهاجرت يا به عكس، ماندن در وطن و نگرشي كه به شيوه حكمراني دارند، بسيار تاثيرگذار است. در اين ميان، علاوه بر نقش اقدامات اصلاحي در بهبود وضعيت كشور كه بايد در زندگي و معيشت مردم بازتاب عيني داشته باشد، از مقايسه‌هاي غلط كه بوي منت گذاشتن و لطف تلقي كردن خدمات به مردم از آنها به مشام مي‌رسد، پرهيز كرد. از نظر روانشناسي اجتماعي اين سبك ناشيانه مقايسه، نه تنها نگرش مردم را تعديل نمي‌كند، بلكه به افزايش شكاف بين مردم و حاكميت منتهي مي‌شود. نكته بسيار مهم انتهايي آنكه، حاكميت نبايد از افزايش روحيه مقايسه در ميان عامه مردم هراس داشته باشد، بلكه اين روحيه نشان‌دهنده عطش سيري‌ناپذير مردم به پيشرفت كشور و سبقت از ديگر كشورهاست. حاكميت با تقويت اين روحيه و قرار دادن آن در مسيري مناسب مي‌تواند به پيشرفت كشور خيز بردارد.