باید مرگ برجام را اعلام کرد

آرمان ملی- احسان انصاری: آیا برجام به پایان راه رسیده و باید مرگ برجام را اعلام کرد؟ چه عوامل داخلی و خارجی باعث شد برجام به پایان راه خود برسد؟ مهم‌ترین پیامدهای پایان برجام برای ایران چه خواهد بود؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر محسن جلیلوند، تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. جلیلوند معتقد است:« در چشم‌انداز امنیت ملی آمریکا که منتشر شده موضوعی به نام برجام مشاهده نمی‌شود. در این چشم‌انداز ایران نیز در کنار روسیه و چین جز تهدیدها و چالش‌هایی است که آمریکا در آینده با آنها مواجه خواهد شد. به همین دلیل آمریکا فعالیت‌های خود را به شکل‌های مختلف علیه جمهوری اسلامی آغاز کرده است. مسائلی که به‌تازگی در سازمان ملل متحد علیه ایران صورت گرفته یا موضوعاتی که در دستور کار کشورهای اروپایی قرار گرفته نشان می‌دهد که موج جدیدی از اقدامات علیه جمهوری اسلامی در حال شکل گیری است که در آینده چشم انداز روشنی را پیش روی ما قرار نمی‌دهد». در ادامه ماحصل این گفت و گو را می‌خوانید. بايدن رئيس جمهور آمريکا در ويدئويي منتشر شده عنوان مي‌کند برجام مرده اما ما اعلام نمي‌کنيم. اين در حالي است که مقامات آمريکايي نيز عنوان مي‌کنند موضوع برجام در شرايط کنوني در دستور کار اين کشور قرار ندارد. آيا ما به مرگ برجام نزديک شده‌ايم؟
اگر واقع‌بينانه به اين موضوع نگاه کنيم بايد عنوان کنيم که امروز که ما با هم صحبت مي‌کنيم چيزي به نام برجام وجود ندارد و بايد مرگ برجام را اعلام کرد. اينکه آقاي بايدن عنوان کرده برجام مرده است کشف جديدي نيست و شواهد و قرائن نشان مي‌دهد که برجام به پايان راه خود رسيده است.در شرايط کنوني برجام وجود خارجي ندارد که ما بخواهيم درباره آن صحبت کنيم.در ماه‌هاي گذشته مذاکراتي بين ايران و کشورهاي غربي وجود داشته که اين مذاکرات با فراز و نشيب‌هايي همراه بوده اما هيچ دستاوردي نداشته است. طرفين در برخي مقاطع به سمت نزديک شدن مواضع حرکت کردند اما در اغلب موارد مواضعي متفاوت از يکديگر داشتند و به همين دليل در عمل برجام به نتيجه قابل توجهي دست پيدا نکرد. آنچه در مذاکرات رخ داد بيان مواضع دوطرف بود که به مرور زمان اين مواضع از هم دورتر شد. به همين دليل امکان دسترسي به توافق روز به روز از بين رفت.امروز دوطرف حتي درباره اينکه درباره چه موضوعي با هم صحبت کنند نيز توافق ندارند و مشخص نيست در آينده مي‌خواهند درباره چه چيزي با هم  مذاکره کنند. به همين دليل عنوان مي‌کنم که بايدن کشف جديدي نکرده و برجام مدت ها بود که در محاق قرار گرفته بود. در شرايط کنوني مقامات آمريکا عنوان مي کنند تا زماني که وضعيت داخلي ايران مشخص نشود نمي‌توان درباره موضوع ديگري مانند برجام صحبت کرد و به همين دليل نيز عنوان مي‌کنند برجام در اولويت ما قرار ندارد. نکته ديگري که در اين زمينه وجود دارد همکاري ايران و روسيه است که هنوز داراي ابهاماتي براي کشورهاي غربي است. به همين دليل نيز مقامات آمريکا عنوان مي‌کنند تا زماني که اين مسائل حل نشود نمي‌توان درباره آينده و احياي برجام مذاکره و گفت وگو کرد.
اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه در ديدار با مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا از احتمال برگزاري مذاکره بين ايران و کشورهاي غربي صحبت کرده و نسبت به آينده ابراز اميدواري کرده است.اين اميدواري به چه معناست؟
 ديدار وزير خارجه ايران با جوزف بورل در راستاي ديپلماسي و مراودات معمول ديپلماتيک است. در چنين ديدارهايي هر صحبتي مي‌تواند مطرح شود و هر گمانه‌زني وجود دارد. البته هر احتمالي نسبت به آينده مذاکرات وجود دارد و به همان صورت که اعتراضات در ايران شرايط را تغيير داد اين احتمال وجود دارد که با اتفاق ديگري دوباره شرايط تغيير کند.با اين وجود اگر واقع‌بينانه به موضوع نگاه کنيم بايد عنوان کرد که در آينده مذاکره‌اي در کار نيست و اين صحبت‌ها بيشتر گمانه‌زني‌هاي معمول ديپلماتيک است. به هر حال در شرايط کنوني شواهد و قرائني وجود دارد که نشان مي‌دهد بازگشت به ميز مذاکره براي احياي برجام به‌راحتي امکان‌پذير نيست و دوطرف مواضع و دغدغه‌هايي دارند که با يکديگر فاصله معناداري دارد.


در چنين شرايطي تحريم‌هاي ايران چه وضعيتي پيدا مي‌کند؟
در اين شرايط تحريم‌ها به همين صورت ادامه پيدا مي‌کند و تغييري در آن ايجاد نخواهد شد. اين در حالي است که ميزان تحريم‌ها در هفته‌هاي اخير بيشتر نيز شده است. تحريم‌هايي که اتحاديه اروپا براي شرايط داخلي ايران وضع کرده نيز به تحريم‌هاي گذشته اضافه شده و به همين دليل شرايط تحريم‌هاي ايران در آينده پيچيده‌تر خواهد شد. در شرايط کنوني نشانه‌هايي مبني بر لغو تحريم‌ها يا روزنه‌هايي که تحريم‌هاي ايران کاهش پيدا کند وجود ندارد و آنچه مشخص است اين است که تحريم‌هاي ايران حداقل در کوتاه مدت لغو نخواهد شد. شايد در قبل از اعتراضات اخير در ايران احتمالاتي درباره کاهش يا لغو تحريم‌ها وجود داشت اما در شرايط کنوني اين احتمالات نيز از بين رفته است.
پايان برجام از نظر سياسي و ديپلماتيک چه پيامدهايي خواهد داشت؟
در چنين شرايطي هر احتمالي درباره ايران و برجام وجود دارد. نکته مهم در اين زمينه اين است که در چشم‌انداز امنيت ملي آمريکا که منتشر شده موضوعي به نام برجام مشاهده نمي‌شود. در اين چشم‌انداز ايران نيز در کنار روسيه و چين جز تهديدها و چالش‌هايي است که آمريکا در آينده با آنها مواجه خواهد شد.به همين دليل آمريکا فعاليت‌هاي خود را به شکل‌هاي مختلف عليه جمهوري اسلامي آغاز کرده است. مسائلي که به تازگي در سازمان ملل متحد عليه ايران صورت گرفته و يا موضوعاتي که در دستور کار کشورهاي اروپايي قرار گرفته نشان مي‌دهد که موج جديدي از اقدامات عليه جمهوري اسلامي در حال شکل‌گيري است که در آينده چشم‌انداز روشني را پيش‌روي ما قرار نمي‌دهد.کشورهاي غربي در حال فشار به ايران هستند تا در نهايت به نقطه‌اي که به دنبال آن هستند  دست پيدا کنند. اقداماتي که آمريکا و کشورهاي اروپايي طراحي کرده‌اند در آينده نيز ادامه خواهد داشت. با اين وجود ما هرگز به احياي برجام باز نخواهيم گشت و بايد  مرگ برجام را اعلام کنيم.
مهم‌ترين دلايلي که به مرگ برجام رسيديم چه بوده است؟
دلايل مختلفي در اين زمينه تأثيرگذار بودند که بخشي از آنها داخلي بود و بخشي نيز خارجي. از نظر خارجي اقدام ترامپ براي خروج از برجام مانند نخستين تيري بود که به پيکر برجام اصابت کرد و برجام را به محاق برد.ترامپ آمريکا را از مذاکرات برجام خارج کرد. اقدامي که در نهايت باعث شد برجام به پايان خود برسد. اين در حالي است که در داخل ايران نيز چالش‌هايي وجود داشت که به مرگ برجام کمک کرد. اين چالش‌ها و موانع به قبل از اعتراضات و مرگ مهسا اميني ارتباط دارد. در داخل ايران برخي مخالف برجام بودند و از ابزارهايي که در اختيار داشتند عليه برجام استفاده مي‌کردند. برخي از آنها به صراحت برجام را در صحن مجلس شوراي اسلامي آتش زدند و برخي نيز دستاوردهاي آن را منفي  و عليه منافع ملي قلمداد مي‌کردند. اين وضعيت نشان مي‌دهد که برجام در داخل و خارج از کشور مخالف داشت و اين مخالفت‌ها زمينه پايان برجام را به وجود آورد. در عرصه بين‌المللي نيز ترامپ و متحدانش تلاش زيادي کردند که برجام به نتيجه نرسد. ترامپ پس از به قدرت رسيدن در آمريکا از برجام خارج شد. اين در حالي است که در طول مذاکرات هسته‌اي بين دولت رئيسي و بايدن نيز اسرائيل و عربستان سعودي تلاش زيادي انجام دادند تا برجام به نتيجه نرسد.در نتيجه اين فشارهاي داخلي و خارجي بود که ما امروز چيزي به نام برجام نداريم و بايد پايان آن را اعلام کنيم.
رويکردي که دولت رئيسي در مقابل برجام در پيش گرفت به چه ميزان در سرنوشت برجام تأثيرگذار بود؟
واقعيت اين است که دولت‌ها سياست‌گذار و تصميم‌گير در زمينه برجام نيستند و تصميم درباره پذيرش يا عدم پذيرش برجام به نظام سياسي ارتباط دارد. دولت‌ها تنها مجري تصميماتي هستند که نظام درباره برجام مي گيرد. اين سخن به معناي اين نيست که ديدگاه‌ها و رويکردهايي که دولت‌ها در پيش مي‌گيرند بر سرنوشت برجام تأثير ندارد و بلکه از جهات مختلف در اين زمينه تأثيرگذار است.در اين زمينه دولت‌ها در اتخاذ تاکتيک‌هايي که در مقابل برجام در پيش مي‌گيرند با هم متفاوت هستند. به هر حال دولت حسن روحاني رويکرد ديگري درباره برجام در پيش گرفت و موفق شد در دولت نخست خود برجام را امضا کند. اين در حالي است که در دولت دوم روحاني شرايط تغيير کرد با به قدرت رسيدن ترامپ وي از برجام خارج شد و برجام با چالش‌هاي جديدي مواجه شد که تا امروز نيز ادامه داشته است. رويکردي که دولت رئيسي درباره برجام در پيش گرفت با دولت روحاني متفاوت بود. دولت رئيسي از ابتدا عنوان کرد که اقتصاد کشور را به نتيجه مذاکرات گره نمي‌زند و همين رويکرد را در پيش گرفت. به هر حال در دولت سيزدهم مذاکرات برجامي با فراز و نشيب‌هايي نيز همراه بود اما در نهايت به نقطه‌اي رسيد که ديگر اميدي به احياي برجام وجود ندارد. هر چند من معتقدم در دولت فرصت‌هايي وجود داشت که مي‌شد از اين فرصت‌ها در راستاي احياي برجام استفاده کرد.
چه چيزي جايگزين برجام خواهد شد؟
هنوز مشخص نيست چه چيزي جايگزين برجام خواهد شد اما به نظر مي‌رسد هر چيزي که جايگزين برجام شود مثبت نخواهد بود. در چنين شرايطي هر احتمالي وجود دارد. يکي از اين احتمالات اين است که قطعنامه‌هاي سازمان ملل عليه ايران بازگردد. اگر شرايط به سمتي جلو برود که کشورهاي عضو برجام مکانيسم ماشه را فعال کنند به صورت خودکار قطعنامه‌هايي که در گذشته عليه ايران از سوي شوراي امنيت صادر شده بود فعال مي‌شود و تحريم‌هاي گذشته ايران دوباره شکل مي‌گيرد. به همين دليل نيازي وجود ندارد که شوراي امنيت عليه ايران قطعنامه صادر کند و تنها با فعال شدن مکانيسم ماشه قطعنامه‌ها برمي‌گردد. اتفاقاتي که در ماه‌هاي گذشته رخ داده سبب شده ارتباط ايران با کشورهاي اروپايي به بدترين وضعيت خود در قرن اخير رسيده است. امروز موضعي که آلمان عليه ايران مي‌گيرد تندتر از آمريکاست. اين وضعيت درباره ديگر کشورهاي اروپايي نيز وجود دارد و رهبران کشورهاي اروپايي مواضعي عليه ايران مي‌گيرند که در گذشته کمتر سابقه داشته است. امروز ديگر کشورهاي اروپايي خطاب به ايران از مذاکره حرف نمي‌زنند و رويکردي عليه ايران در پيش گرفته‌اند که از آمريکا نيز سبقت گرفته‌اند. کشورهاي اروپايي به اين نتيجه رسيده‌اند که ديگر شرايط مانند گذشته نيست و به همين دليل بايد تصميمات ديگري بگيرند.