عقاید غلط گروه‌های تندور

محمدقلی یوسفی
مناسبات اقتصادی نباید از سیاست و مباحث اجتماعی جدا دانست. باید توجه داشته باشیم که این برداشت غلطی که در سیستم مدیریتی ایران به آن اصرار دارند. که این سرمنشاء بسیاری از تصمیم‌سازی‌های اشتباه و در نتیجه عدم کارآمدی است. آنها نمی‌دانند اقتصاد از سیاست و مسایل اجتماعی و سیاست و مسایل اجتماعی از اقتصاد جدا نیستند. این «ندانستن» منجر به رفتارهای غلط مدیریتی و در نتیجه بروز بحران و باطبع نارضایتی عمومی می‌شود. کافی است مسئولان ایران بنا را بر واقع‌بینی بگذارند و بدون اینکه تعلقات سیاسی را در مدیریت‌شان لحاظ کنند، مشکلات را به‌طور دقیق بررسی کنند تا از این طریق راه‌های گذر از دوره بحرانی را پیدا کنند. متاسفانه نه تنها به این مهم عمل نمی‌شود، بلکه اقتصاددان‌هایی که نگاهی نئوکلاسیکی به اقتصاد دارند، وقتی در دولت قرار می‌گیرند ،آگاهانه یا ناآگاهانه دانش‌شان را به دولت‌سیاسی می‌فروشند و به مردم آدرس غلط می‌دهند. نتیجه کارهای‌شان هم این است که ایران این‌روزها شرایط بسیار سختی را تجربه می‌کند. اگر توسعه در ایران کند است، دلیلی جز این ندارد که گروه‌های تندرو سعی‌ می‌کنند عقاید غلط خود را به جامعه و افکار عمومی تحمیل کنند. گروهی مجدانه اصرار به این دارند، مردم را به‌اجبار به همراهی با نظرات‌شان ترغیب کنند. در چنین فضایی مردم می‌پرسند،‌ چرا گروهی که وعده آرامش و پیشرفت داده بودند، نتوانستد کاری کنند تا گرفتاری‌ها زیاد نشود. این‌روزها مردم در رفتار و گفتارها  تناقض‌های زیادی می‌بیند و به‌همین دلیل از مسئولین فاصله گرفته‌اند و همچنین اعتمادشان به اصلاح کمرنگ‌ شده است. با این توضیح که بی‌اعتمادی عمومی در هر شرایطی به‌مثابه سمی مهلک می‌ماند که می‌تواند همه‌چیز را خراب کند. اینکه تندروها چطور باید به درک درستی از شرایط برسند، یک بحث است و اینکه اساسا گوش‌شنوایی برای شنیدن نقدها و اعتراض‌ها داشته باشند، بحثی دیگر است. واقعیت تلخ این است  مسئولان فعلی به‌هیچ‌وجه حاضر به جدی گرفتن انتقادها و منتقدان نیستند و دقیقا بر همین اساس نمی‌خواهند واقعیت تجمع‌های اعتراضی مردم را ببینند و بپذیرند. آنها حتی صدای مردم را نمی‌شوند که باید گفت، چنین رفتاری منجر به گسترش خشم عمومی خواهد شد. آنهم در حالیکه دغدغه مردم فقط معیشت نیست و چون جامعه به بلوغ فکری رسیده است، مطالبه‌های مدنی را پیگیری می‌کنند. این بی‌توجهی‌هایی که به مردم می‌شود،‌ نشانه‌ای از آشکار از مسئولیت‌داری مسئولانی است که هیچ‌کدام از الزام‌های مسئولیت را نمی‌شناسند و در  نتیجه،  جامعه هر روز به سمت پررنگ‌ترشدن مشکلات و نگران‌تر شدن عامه مردم می‌رود. با این توضیح که تداوم فضای کدر فعلی می‌تواند هم در داخل و هم در مناسبات بین‌المللی تبعات سهمگینی در پی داشته باشد.