کسری «سرمایه اجتماعی» و برنامه‌های توسعه

هوشمند  سفیدی
«سرمایه اجتماعی» مفهومی اساسی و زیربنایی برای پیشبرد اهداف جامعه، سازمان، گروه یا فرد محسوب می شود و بود و نبود آن، می تواند تأثیرات وسیع و عمیقی را در کسب کامیابی یا ناکامی ایجاد کند، از این روزست که معمولاً باید پیوسته در پی سنجش و اندازه گیری آن بود و موجودی سرمایه اجتماعی را در سطحی نگهداشت که بتواند در نقش پیش برنده اهداف مورد نظر ایفای نقش کند.
امروزه، اگر جامعه ای دچار فرسایش سرمایه اجتماعی شده و کسری قابل ملاحظه ای در این زمینه داشته باشد، روند نیل به توسعه به ویژه در بعد اجتماعی با اختلال مواجه خواهد شد، لذا، با توجه به اینکه یکی از مباحث روز، بحث تدوین برنامه هفتم توسعه و نیز برنامه سالانه کشور است، توجه مسئولان به موضوع «سرمایه اجتماعی» - که طی سالهای اخیر به دلیل تضعیف اعتماد اجتماعی به فرسایش و کسری شدید مبتلا شده، - شایان توجه است؛ زیرا توسعه یافتگی در ساحت و سپهر سیاسی و جامعه ایران، یک دغدغه مهم است؛ چرا که رابطه معناداری بین آن و سرمایه اجتماعی وجود دارد. (جعفری نژاد، مسعود و همکاران، 1400 : 184)و به طور كلي، صاحبنظراني كه درخصوص سرمايه اجتماعي مطالعه كرده‌اند، آن را براي توسعه اجتماعي، يك ضرورت مسلم مي‌دانند و بر اين باورند كه برخلاف ديدگاه سنتي، سرمايه اقتصادي، انساني و فيزيكي، نمي‌توانند سرمايه كافي براي نيل به توسعه باشند.
از طرف دیگر، توليد سرمايه اجتماعي با نشر آگاهي، اعتماد به آگاهي‌ها، اثربخشي آن و ايجاد همبستگي اجتماعي و در نهايت بروز مشاركت يا همكاري اجتماعي به نتيجه مي‌رسد و انباشت و ذخيره كافي آن مي‌تواند منبع ارزشمند براي اثرگذارسازي سرمايه‌‌هاي فيزيكي مادي و انساني باشد.


اصطلاح "سرمايه اجتماعي" براي اولين بار در سال 1961 توسط «جين جاكوب» در كتاب «مرگ و زندگي شهرهاي بزرگ آمريكايي» به كار رفت و پس از آن به تدريج، توجه به آن در حوزه جامعه‌شناسي شدت و گسترش بيشتري پيدا كرد؛ "جامعه‌شناسان"، سرمايه اجتماعي را محصول منابع موجود در تعاملات اجتماعي و نظام هدفمند همكاري و همياري ميان اعضاي جامعه مي‌دانند كه به ايجاد شبكه‌هاي ارتباطي معقولانه، حسن اعتماد و مشاركت بين اعضاي يك جامعه منجر مي‌شود و هزينه‌هاي ارتباطات آن را كاهش مي‌دهد و ناظر به ارتباطات كمي و كيفي مناسب بين اعضاي يك جامعه است. اين منابع شامل مجموعه معيني از ارزش‌ها و هنجارهاي غيررسمي هستند كه اعضاي جامعه را به انجام امور معيني وامي‌دارند.
عنصر و سازه اصلی سرمایه اجتماعی، "اعتماد" بوده؛ "اعتماد" يك مفهوم چند بعدي بوده و در برگيرنده صداقت، اطمينان و صلاحيت است و زماني، فردي، گروه يا ملتي به فرد يا گروه يا ملت ديگر اعتماد پيدا مي‌كند كه عمل يا گفتار او را صادقانه دانسته و نسبت به توانايي او در انجام وعده اطمينان يابد، در اين صورت نسبت به او اعتماد پيدا مي‌كند و اگر اين اعتماد در بين گروهي ايجاد شود، در بين آنها انسجام حاصل شده و آماده همكاري يا مشاركت خواهند بود و اين براي كسي یا جامعه ای كه مورد اعتماد قرار گرفته، سرمايه اجتماعي ارزشمندي خواهد بود كه مي‌تواند اهرم توفيق نهایی تلقي شود. نکته دیگر آنکه اعتماد مي‌تواند "شناختي" يا "عاطفي" باشد، اما آنچه كه در سرمايه اجتماعي اهميت بيشتري دارد، اعتماد شناختي است. اعتماد عامل كاهش ترديد و زمينه ساز ايجاد روابط نزديك است و به قول معروف «اعتماد، اعتماد مي‌آفريند». عوامل موثر در ايجاد اعتماد شامل درك دو جانبه (فهم مشترك) توسعه شناخت، گسترش انتظارات و توسعه روابط هستند.
بنابراين به قول «براد. ال. راويننر» اعتماد را بايد سطحي از اطمينان يك گروه به ديگران و تمايل به در ميان گذاشتن حرف ها و راز خود با آنان تعريف كرد. بايد توجه داشت براي تبيين اعتماد، به بحث گسترده‌اي نياز است كه در اين یادداشت نمي‌گنجد. براي مثال "شفافيت" كه يكي از معرف‌هاي اعتماد است، خود به انواع مختلف تقسيم مي‌شود كه شفافيت اطلاعاتي، شفافيت مشاركتي و شفافيت پاسخگويي ازجمله آنها به حساب مي‌آيند. نكته مهم دیگر در اين بحث، توجه به «شبكه اعتماد» است، شبكه اعتماد زماني ايجاد مي‌شود كه گروهي براساس اعتماد متقابل به يكديگر، از هنجارها و ارزش‌هاي يكساني در تعاملات فيمابين خود استفاده ‌كنند. «شبكه اعتماد» مي‌تواند به توسعه «شعاع اعتماد» كمك كند و هرچه شعاع اعتماد بيشتر باشد، گستره سرمايه اجتماعي بيشتر خواهد شد.
صرفنظر از این توضیحات که در راستای آشنایی نسبی با مفهوم سرمایه اجتماعی بیان شد، موضوع پیامدهای منفی فرسایش، کاهش و ایجاد کسری سرمایه اجتماعی است؛ از جمله این پیامدها، می توان انسداد کنشگری اجتماعی اشاره کرد که در این صورت تنها راه ترمیم وضعیت آن، اعاده کنشگری است که از راه هایی مانند ارائه تضمین های نهادی برای دفاع از آزادی های بنیادین و کاهش نقش نهادهای حاکمیتی در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است. (صادقی، سلمان، 1400 : 5)
همچنین عامل دیگری که اهمیت سرمایه اجتماعی را دوچندان می سازد، این است که در غیاب آن، سایر سرمایه ها، اثربخشی خود را از دست می دهند بنابراین، این گمان که با داشتن سایر منابع از جمله مالی و اقتصادی، فیزیکی، فناوری، انسانی و...، بدون سرمایه اجتماعی، می توان به پیشرفت دست یافت، سرابی بیش نیست. مضاف بر آن، عاملی که سرمایه اجتماعی را در ایران امروز،  مهمتر می سازد، این است که روند دموکراسی خواهی از چرخه فراز و فرود سرمایه اجتماعی پیروی می کند و بدون سرمایه اجتماعی، پویایی سیاسی و اجتماعی حاصل‌نمی‌شود.
در پایان این یادداشت، طرح این سئوال خالی از لطف نیست که در حال حاضر، پس انداز صندوق اجتماعی ایران چقدر است؟ آیا مطالعه دقیقی در این زمینه صورت گرفته است؟ کسری ناشی از سیاستگذاری های ناصواب در طی سالهای دور و دراز پسامشروطه تاکنون چقدر است؟ و چگونه می توان برای ترمیم و افزایش آن اقدام کرد؟
پی نوشت ها:
1-صادقی،سلمان، "عوامل کاهش سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر و پیامدهای آن برای اثبات سیاسی"، فصلنامه ماه نگار راهبردی دیده امنیت ملی، شماره 126، مهر 1401
2-جعفری نژاد،مسعود و همکاران، "نقش سرمایه اجتماعی در توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی"، فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای، اردیبهشت 1400، صص 196 - 183