شرم باد بر این ویدئوی صدثانیه‌ای حزب سازندگی

یک ویدئوی صدثانیه‌ای از دبیرکل حزب سازندگی کافی است تا با همه ماهیت این بخش از اصلاح‌طلبی آشنا شویم. ترکیبی مهوع از خلق‌و‌خوی انحصارطلبی و هرج‌و‌مرج و شخصیت‌پرستی و دشمنی با مردم!
اصلاح‌طلبی یکی از بهترین واژه‌های خلق‌شده در ادبیات انقلاب بود و می‌توانست یکی از بهترین ایده‌ها هم باشد. چه کسی از اصلاحات بدش می‌آید و چرا باید فکر کنیم که نیازی به اصلاحات نداریم. همه بحث بر سر این بود و هست که این لفافه‌ای بیش نیست. همین صد‌ثانیه مخاطب را متوجه عمق فاجعه مسلک و مرام اصلاح‌طلبی در ایران می‌کند. کتمان نمی‌کنم که این، همه اصلاح‌طلبی در ایران نیست، اما تقسیمات سال‌های اخیر این جبهه و کوچ برخی از روشنفکر‌ترین‌های این گروه به حزب سازندگی، فرصتی است تا ببینیم در سخنان دبیرکل سازندگی چه چیزی از اصلاحات و فلسفه سیاسی می‌توان دید.
حسین مرعشی در این ویدئوی صدثانیه‌ای می‌گوید: «تضعیف آقای هاشمی مال انتخابات دور دومش بود، یعنی آنجایی که احمد توکلی براساس یک برنامه از پیش طراحی‌شده آمد و ۵/۴ میلیون رأی آقای هاشمی را گرفت. نقطه تضعیف آقای هاشمی از آنجا شروع شد.»
مغز منجمد سیاسی را ببینید! چنان در مرحوم هاشمی همه هستی و وجود حزب و دار و دسته را متبلور می‌بیند که حضور یک نامزد دیگر به انتخابات را بدون هیچ تفسیر و توضیحی، توطئه تضعیف آقای هاشمی می‌داند و می‌گوید برنامه از پیش‌تعیین‌شده بوده است! ترجیح این شخص و حزبش در تاریخ انقلاب این بوده که کسی مقابل هاشمی قدعلم نکند و حتی یک چوب خشک هم به انتخابات وارد نشود و شخص هاشمی با خودش یا نهایتاً با کسی که خودش تعیین می‌کند (جاسبی یا امثال او) رقابت کند. ورود هرکس به انتخابات مقابل هاشمی از نظر ایشان یک دسیسه و توطئه بوده است باهدف تضعیف شخص شخیص هاشمی! آن ۵/۴‌میلیون نفر هم از نظر ایشان مردم نبودند، که مشتی توطئه‌گر و تضعیف‌گر آقای هاشمی بودند. این سخنان نیازی به توضیح ندارد. یک فاجعه تمام‌عیار است. وهن سیاست، وهن حکمرانی، و وهن اندیشه است.


مرعشی ادامه می‌دهد: «آقای هاشمی حتی در ۹۲ هم که کاندیدا شد، دنبال فرصتی بود که اگر یک‌بار دیگر رأی قابل‌توجهی از مردم بگیرد، در قامت خودش ظاهر شود و این فرصت پیش نیامد. در ۸۴ به خاطر شرایط سیاسی پیش نیامد و در ۹۲ هم که شرایط سیاسی و اجتماعی بعد از هشت‌سال ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد مهیا شده بود، شورای نگهبان براساس توصیه وزارت اطلاعات ورود کرد که البته آن‌ها (شورای نگهبان و وزارت اطلاعات) تصمیم درستی برای خودشان گرفتند، چون آقای هاشمی ۲۹ میلیون رأی داشت و اگرمی‌آمد، کار آن‌ها را [خراب می‌کرد]».
«شرایط سیاسی» از نظر دبیرکل حزب سازندگی چیست؟ شرایطی که در آن هاشمی رأی نیاورد! همین! برای انتخاباتی که وزارت کشور دولت اصلاحات برگزار کرده و بحثی بر سر تقلب و حتی تخلف هم در آن نبود، به‌این‌خاطر که هاشمی پیروز نشد، پرچم دشمنی با مردم رأی‌دهنده را در دست می‌گیرند و برای حزب خودشان مرثیه می‌خوانند. مرعشی در همین چند جمله مدعی است به‌خاطر اینکه احمدی‌نژاد هشت‌سال ریاست‌جمهور بوده (و لابد مردم بیزار شده بودند) شرایط رأی ۲۹ میلیونی آقای هاشمی فراهم بود، اما درباره رأی آوردن ۱۷ میلیونی احمدی‌نژاد در ۸۴ همین نتیجه را نمی‌گیرد و نمی‌گوید «به‌خاطر هشت‌سال ریاست‌جمهوری اصلاحات، شرایط سیاسی فراهم شد و مردم به احمدی‌نژاد رأی دادند.»
فضای انحصارطلبی و شخص‌پرستی در این چند جمله موج می‌زند. هاشمی از نظر این حزب حتی حیف است که به‌خاطر منع قانون اساسی یک دوره از ریاست‌جمهوری دور بوده باشد. باید پی‌در‌پی ریاست‌جمهور یا رئیس‌مجلس می‌بود و اگر در این ۳۸ سال حضور در قدرت در حکمرانی نظام جمهوری اسلامی، چند سالی را به ضرورت قانونی یا بی‌میلی رأی‌دهندگان، نتوانست ریاست کند، باید الان همه چیز را به گردن توطئه انداخت؛ و حتی همین حالا برای دوران فقدان او داستان بافت که اگر او می‌بود و می‌ماند، چه می‌شد.
مرعشی چند روز پیش نیز گفته بود «هرچه می‌کشیم از دست این انقلابی‌گری است» و پاسخ داده بودیم که «هرچه می‌کشید از ترک روحیه انقلابی است. روحیه انقلابی با انباشت ثروت و ترجیح جاه و مقام و آثام و روحیه دُردآشام است که از دست می‌رود.» حالا نیز به این مغز‌های منجمد سیاسی می‌گوییم اگر شراط امروز کشور گرفتار فشار تحریمی غرب و آشوب داخلی شده، از همین روحیه تمامیت‌خواهی و غیرانقلابی شماست که گناهان‌تان روی هم تلنبار شده و روحیه دُردآشام دارید که در رفاه و خوشی و آسایش باشید و مردم را اگر به شما رأی نداند، بخشی از یک سناریوی توطئه بخوانید. همه گرفتاری‌های مملکت را در همین مغز‌های پوسیده سیاسی باید جست‌و‌جو کرد. مغز‌هایی که شرم ندارد حزب و دار و دسته خود را بر همه مصالح کشور ترجیح دهد.