تاملی بر آمارهای متناقض اشتغال زایی

روز گذشته وزیر کار از ایجاد یک میلیون شغل طی یک سال اخیر خبر داد و گفت: وعده داده شده درباره ایجاد یک میلیون فرصت شغلی محقق شده است و ما از یک میلیون فرصت شغلی عبور کردیم.
مرتضوی همچنین درباره شیوه‌های صحت‌سنجی تحقق وعده یک میلیون شغل در یک سال به گزارش‌های فصلی مرکز آمار اشاره کرد و گفت که گزارش روز گذشته این مرکز، مؤید این ادعاست.
تردیدی نیست که ایجاد اشتغال یکی از مهم ترین مطالبات جامعه در سال های اخیر بوده است. ایجاد اشتغال علاوه بر این که نشانه رونق اقتصادی و تحرک در بخش های مولد اقتصاد است، نتایج اجتماعی مثبتی را نیز به دنبال دارد و مقدمه ورود جوانان به عرصه تشکیل خانواده، فرزندآوری و فاصله گرفتن از معضلات اجتماعی و روانی است. بنابراین ایجاد اشتغال فراتر از هدف اقتصادی، نتایج اجتماعی مشخصی را نیز به دنبال دارد.
طی دهه های گذشته مجموعه گسترده ای از سیاست ها برای اشتغال آفرینی اعمال شده است. این سیاست ها هر کدام حاوی نقاط قوت و ضعف بوده اند، اما آن چه فارغ از سیاست های خاص ناظر به اشتغال بر بازار کار اثر داشته است، متغیرهای اقتصاد کلان است. به عنوان مثال، رشد اقتصادی با اتکای نفت یا رشد اقتصادی متوازن خروجی متفاوتی را در بازار کار ایجاد می‌کند.


جهش نرخ ارز، بر اشتغال در صنایع متکی به واردات مواد اولیه و صنایع بهره مند از درآمد صادراتی اثر متفاوتی دارد. در چنین شرایطی مهم تر از سیاست های خاص اشتغال زایی، پول پاشی برای شکل گیری یک شغل مشخص و مانع زدایی از سر راه مجوزهای کسب و کار، ایجاد رونق اقتصادی و مهار تورم به عنوان دو متغیر اصلی اقتصاد کشور است. بر این اساس آن چه از وعده اشتغال زایی و به طور مشخص اعدادی نظیر ایجاد یک میلیون شغل در سال مهم تر است، ثبات بخشی همراه با رونق به اقتصاد است. هرچند در کنار بهبود شاخص های اصلی اقتصاد کشور می توان وارد این بحث و تدوین سیاست های مرتبط با آن شد که با مقتضیات جامعه و اقتصاد ایران باید سراغ اشتغال در چه بخش هایی رفت. یکی از پیش نیازهای مهم در این بخش، سیاست توسعه صنعتی است که مشخص می کند برای ایجاد رشد متوازن و متناسب با منابع بانکی و ارزی و دیگر الزامات موجود در کشور، باید سراغ چه صنایع و فعالیت هایی رفت.
از این منظر اصرار بر ایجاد اشتغال در شرایطی که برنامه توسعه صنعتی کشور مشخص نیست، می تواند مسیر ما را به سمت نامشخصی سوق دهد و اشتغالی را ایجاد کند که ناپایدار باشد. این مسئله اگر با آمارزدگی همراه و قرار باشد عدد خاصی هدف تحقق قرار گیرد و مرجع آماری آن نیز به جای مرکز تخصصی مثل مرکز آمار ایران، وزارت کار باشد، مسیر نادرستی را پیش روی سیاست گذاران قرار می دهد. در نتیجه آمار اشتغال زایی ملاک قرار می گیرد، در حالی که مهم خالص اشتغال است و نتیجه این می شود که وزارت کار از ایجاد یک میلیون شغل در یک سال اخیر خبر می دهد، اما گزارش اخیر مرکز آمار از وضعیت اشتغال و بیکاری نشان می دهد که در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته 535 هزار نفر به تعداد شاغلان کشور اضافه شده است. این تفاوت نشان می دهد که در صورت درست بودن آمار ایجاد یک میلیون شغل در یک سال اخیر، 465 هزار شغل از مشاغل موجود نیز از چرخه بازار کار خارج شده اند.
به نظر می رسد باید تجدیدنظر جدی در موضوع اشتغال زایی، برنامه و وعده های مرتبط با آن و مرجع تهیه آمار آن صورت گیرد. باید از نگاه اشتغال زایی به سبک پول پاشی و راه اندازی پروژه های اقتصادی با هدف اشتغال زایی فاصله گرفت و قطار وعده های کمّی در زمینه اشتغال زایی را متوقف کرد و با هدف گذاری رسیدن به نرخ بیکاری و نرخ مشارکت مشخص که فراتر از اشتغال ایجاد شده، خالص اشتغال را نشان می دهد، مرکز آمار را به جای وزارت کار، مرجع رصد بازار کار و وضعیت اشتغال قرار داد تا از این آشفته بازار آماردهی برای اشتغال فاصله بگیریم.