همچنان كوبا؟ همچنان نيكاراگوئه؟ همچنان ونزوئلا؟!

همچنان ناگزير از تكرار سفرهايي  نه‌چندان ثمربخش
سفر جناب امير عبداللهيان، وزير محترم امور خارجه به چند كشور امريكاي لاتين ياد ايام جواني‌ام در وزارت امور خارجه، ابتدا معاون اقتصادي و بين‌المللي و سپس قائم‌مقام وزير، را در خاطرم زنده كرد. سفرهاي پرتكرارم به كوبا و نيكاراگوئه با همان محورهاي جاري در سفر همكار عزيز قديم در وزارت امورخارجه - خوشنودي از امضاي اسناد، تشكيل كميسيون‌هاي مشترك، آرزوي گسترش بيش از پيش مناسبات و تعميق هرچه بيشتر آن.... سفرهاي من كه در جمع‌بندي نهايي داروي شفابخشي از آب در نيامدند! به شوخي بگويم شايد ارزش هزينه پروازمان را هم نداشت! اگر اغراق نباشد. تازه يار قديم كه با هواپيماي اختصاصي پريده‌اند و لابد با شمار همراهاني جفت و جور! آن زمان البته چهل‌سال پيش بود و اوان انقلاب اصل رابطه‌سازي در اولويت و دارو و درمان در رتبه بعد. تبديل ظرفيت‌هاي بالقوه به بالفعل البته كه از اهداف سفر بودند. احتمال تحقق آن اما صفر يا اندك. يادمان نرود كه آن زمان درگير كوران انقلاب و تحولات توفاني نظام تازه بوديم و شعارهاي انقلابي. جنگ هم كه شوربختانه از راه رسيد. راه‌هاي سفر و رابطه‌سازي با كشورهايي تاثيرگذار مسدود يا ناهموار بود و به تبع آن دل بستن به تكرر مناسبات با كشورهايي نه چندان تاثيرگذار نيز گريز ناپذير. چوب لاي چرخ مناسبات‌مان با كشورهاي تأثيرگذار شعارهاي‌مان بود، تندي‌ها و تلخي‌هاي‌مان بود و شايد افقي نه چندان روش پيش رويمان .خامي‌هاي‌مان هم كه جاي والاي خود داشتند! 
چه شده كه همچنان در مسير مناسباتي كارساز صرف‌نظر از همه پست و بلندها، تجربه‌ها، ميوه‌هاي رسيده و نا‌رسيده و مهم‌تر پشت به بازيگران اصلي جامعه جهاني و حتي بازيگران منطقه‌اي به همان نقطه صفر آغازين رسيده‌ايم و همچنان ناگزير از تكرار سفرهايي نه چندان ثمربخش و دلگرم‌كننده؛ همچنان اختراع دوباره چرخ؟!