نقدی بر سیاست‌های اقتصادی دولت

علی قنبری اقتصاددان دولت سيزدهم به منظور کنترل قيمت ارزهاي خارجي خصوصا دلار سياست ارزي جديدي را در دستور کار خود قرار داده است. در گذشته نيز در همين دولت ارز 4200 توماني حذف شد. اتفاقي که باعث افزايش چند برابري قيمت کالاهاي اساسي شد. حال بايد ديد اين سياست ارزي جديد دولت چه آثاري را در آينده به‌همراه خواهد داشت. سياست‌هاي اقتصادي دولت در شرايط کنوني نمي‌تواند بر اقتصاد کشور تاثير بگذارد. دولت هر تصميم بگيرد، بازار تصميم ديگري مي‌گيرد. باوري به موفقيت تصميمات تيم اقتصادي از سوي بازار وجود ندارد. شرايط اقتصادي امروز به علت تحريم‌هاي اقتصادي و عدم به نتيجه نرسيدن برجام مناسب نيست و بازار ارز نيز به مسيري که با توجه به اين پالس‌ها دريافت مي‌کند، مي‌رود. رئيس کل بانک مرکزي اعلام کرده است که بانک مرکزي به بازار اعتقاد و اعتمادي ندارد و مسير خود را مي‌رود و نرخ‌هاي بازار مورد تاييد بانک مرکزي نيست. در برابر نيز آن نرخ‌ها نرخ‌گذاري بانک مرکزي را برنمي‌تابند و به راه خود مي‌روند. به علت تصميماتي که بدون توجه به سياست‌هاي دقيق گرفته مي‌شود دولت تاکنون نتوانسته اثر مثبتي بر بازار بگذارد چرا که بدون در نظر گرفتن ميزان عرضه و تقاضا نمي‌توان تصميم دقيق و درستي گرفت و نرخ ارز همچنان بالا خواهد رفت کما اينکه از زمان به روي کار آمدن دولت ابراهيم رئيسي نرخ رشد دلار و کاهش ارزش ريال از سرعت قابل توجهي برخوردار بوده است. نرخ دلار، خودرو، مسکن در ابتداي در قدرت قرار گرفتن دولت سيزدهم چند بود و اکنون به چند رسيده است؟ به رغم اينکه دولت مدعي است تورم مهار شده، نرخ برخي اقلام مانند گوشت از چنان وضعيتي برخوردار شده که باور کردني نيست و... در اين بين تنها قشر آسيب‌پذير جامعه است که آسيب مي‌بيند. امروز نرخ تورم در ايران يکي از نرخ بالاي تورم است و ارزش ريال نيز هر روز در حال نزول است. تا زماني که فضاي مثبتي بين ايران و ساير کشورها حتي کشورهاي منطقه وجود ندارد، نمي‌توان باور کرد که شرايط بهبود خواهد يافت. البته دولت مي‌تواند در کوتاه مدت نرخ‌ها را کنترل کند اما در بلندمدت نرخ‌ها از افزايش برخوردار مي‌شود و راهي نيست جز اينکه تغييرات اساسي در کشور به وجود‌ آيد. اگر به تاريخ معاصر کشورمان بنگريم آن هم نه خيلي دور بلکه در دوران اصلاحات مشاهده خواهيم کرد که در آن دوران که شکاف بين مردم و دولت به حداقل خود رسيده بود و دولتي مردمي در قدرت قرار داشت و همه ارکان قدرت از لزوم تعامل با جهان سخن به ميان مي‌آوردند. در آن زمان همين اروپايي‌ها که اکنون در برابر ايران قرار گرفته‌اند در برابر آمريکا قرار گرفتند و حتي اين در برابر آمريکا قرار گرفتن در زمان خروج ترامپ از برجام نيز تکرار شد. از اين رو بايد حل مسائل داخلي را در اولويت قرار دهيم تا خارجي‌ها هم به سمت بهبود روابط خود و کاهش فشارهاي خود بر دولت ايران حرکت کنند راهي جز تعامل با داخل و خارج وجود ندارد. از اين رو به دنبال تغيير ريل اقتصادي نباشيم بلکه ريل سياست‌گذاري را تغيير دهيم.