تحلیل تراشی اصلاح‌طلبان برای رفتن چریک پیر

دوره دو ساله بهزاد نبوی در مقام ریاست جبهه اصلاحات به پایان رسید و او از این سمت کنار رفت. او می‌توانست تا انتخاب فرد جدید، همچنان عهده‌دار این مسئولیت باقی بماند، اما شواهد می‌گوید که او خسته از ادامه مسیر است. چنانکه در گفتگو با ایلنا پس از آنکه درباره کناره‌گیری‌اش می‌گوید: «مدت دو ساله من در ریاست جبهه اصلاحات به پایان رسید و دیگر سمتی در جبهه ندارم»، درباره تمایل به ادامه همکاری در جبهه اصلاحات، تصریح می‌کند: «به دلیل مشکلات جسمی و همچنین بالا بودن سن دیگر امکان حضور در جبهه را ندارم.»
علاوه بر این، تندروی‌های برخی اصلاح‌طلبان، انتظارات نابجا از او و انتقاد به نحوه عملکرد او باعث شده تا او انگیزه‌ای برای ادامه مسیر به عنوان رئیس جبهه اصلاحات نداشته باشد. روزنامه اعتماد در این زمینه می‌نویسد: «برخی منابع در گفتگو با اعتماد پشت پرده استعفای بهزاد از جبهه اصلاحات را به شکل دیگری گزارش می‌کنند. این منابع می‌گویند برخی رفتار‌های رادیکال در منتها‌الیه چپ طیف‌های اصلاح‌طلب ریشه اصلی این استعفا بوده است، گروهی دیگر هم به مطالبات فراتر از قانون برخی افراد و جریانات اشاره می‌کنند که باعث شد بهزاد عطای حضور در جبهه اصلاحات را به لقای آن ببخشد».
اظهارات او در رد شعار‌های براندازانه در کف خیابان پس از مرگ مهسا امینی باعث شد تا موج تخریب و تخطئه تندرو‌ها به سمت او بیاید. با این حال او بر اصلاح ذیل قانون اساسی تأکید ورزید.
علاوه بر این، پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری و شکست نامزد اصلاح‌طلبان (همتی) با آرایی که کمتر از آرای باطله بود، موج انتقادات اصلاح‌طلبان به سمت او سرازیر شد و حتی حزب اتحاد ملت بهزاد نبوی و حزب کارگزاران را متهم به نظرسازی درباره میزان رأی عبدالناصر همتی در انتخابات کرد. تاج‌زاده، حجاریان و علوی‌تبار از جمله افرادی بودند که با اعلام خبر مرگ اصلاحات، بهزاد نبوی را ژنرالی پیر خواندند که توانایی‌های سیاسی خود را از دست داده است!


با وجود این نکات روشن، فاطمه راکعی نایب‌رئیس جبهه اصلاحات تلاش می‌کند بار خداحافظی نبوی از جبهه اصلاحات را هم بر دوش نظام بیندازد: «بهزاد نبوی احساس کرده روش‌های اتخاذ شده از سوی جبهه اصلاحات که در کمال حسن‌نیت صورت گرفته است از بازدهی لازم برخوردار نبوده است. این درحالی است که مطالبات مردم مشخص است و این مطالبات به حاکمیت منتقل شدند، اما از سوی مقابل پالس‌های مثبت ارسال نشد.» البته معلوم نیست مطالبات مردم چه ربطی به خواسته‌های سیاسی و جناحی اصلاح‌طلبان دارد و چرا راکعی همه چیز را به هم گره می‌زند! از طرفی، نبوی که در اوج آشوب و اغتشاشات پاییز امسال علیه نظام، بر اصلاحات ذیل قانون اساسی تأکید می‌کند، چطور ناگاه به قول راکعی به خاطر بی اعتنایی مسئولان به مطالبات مردم استعفا می‌دهد. آیا تازه متوجه این بی اعتنایی شده است؟
با این حال، حتی فاطمه راکعی هم نمی‌تواند از اختلافات درون‌گروهی اصلاح‌طلبان که باعث خداحافظی نبوی شده است، بگذرد و آن‌ها را بیان نکند: «از سوی دیگر برخی افراد و جریانات هم در طیف اصلاح‌طلبان وجود داشتند که راهبردی متفاوت با رویکرد‌های ایشان را خواستار بودند و معتقد بودند این روش‌های فعلی نتیجه‌بخش نیست. ممکن است این موارد هم دلیلی بر تصمیم بهزاد نبوی باشد.» راکعی حتی می‌گوید: «به نظر می‌رسد فضای سیاسی برای شنیدن اظهار نظر‌های چهره‌هایی از جنس بهزاد نبوی فراهم نباشد. برای حضور سازنده در عرصه سیاسی باید فضای لازم مهیا و زمینه مشارکت فراهم باشد. یک چنین فضایی وجود نداشت».
به نظر می‌رسد راکعی همه تلاشش را کرده که خداحافظی نبوی را مصیبتی بزرگ قلمداد کند و نظام مقصر این خداحافظی تلقی شود، اما دم خروس‌ها هم بیرون است. چه آنکه خودش از اختلافات داخلی اصلاح‌طلبان گفته و روزنامه اعتماد هم از این اختلافات نوشته است. جالب آنکه حرف‌های الویری هم مخالف نظر راکعی است: «آقای نبوی از مدت‌ها قبل خواستار خروج از مسئولیت‌های‌شان در جبهه اصلاحات بودند...» و بعد تأکید می‌کند او احساس کرده در این تشکل خاص نمی‌تواند نقش خود را ایفا کند و در واقع، الویری ایراد را مربوط به جبهه اصلاحات دانسته است: «یک کنشگر سیاسی ممکن است در یک مقطع خاص احساس کند در یک مجموعه و تشکل خاص نتواند نقش مدنظر خود را ایفا کند. طبیعی است که این فرد از یک جایگاه به جایگاه دیگری نقل مکان و مطالبات مردم را دنبال کند. من شرایط کشور را به گونه‌ای نمی‌بینم که چهره‌هایی مانند نبوی از عرصه کنشگری سیاسی دور بماند.»
اصلاح‌طلبان دچار بن‌بست سیاسی شده‌اند، حرف‌هایشان چه در میان توده‌های حامی آنان و چه در حاکمیت، طرفداری ندارد؛ دولتی که بر سر کار آوردند با ناکارآمدی به شکست رسید؛ مجلس و شورایشان هم کاری پیش نبرد و شعارهایشان برای اصلاحات شکست خورد و حالا می‌خواهند این سرخوردگی ناشی از شکست‌های متوالی را به پای ملت و نظام بنویسند.
اما اختلافات داخلی‌شان آن‌قدری است که صحبت از رایزنی‌ها برای کنار زدن نبوی و تعیین جانشین برای اوست. چنانکه سایت مشرق با اشاره به عدم اقبال برخی اعضای جبهه اصلاحات نسبت به نبوی، از شکوری‌راد و حسین مرعشی به عنوان جانشینان احتمالی نام برده و نوشته: «علی شکوری راد دبیر کل سابق حزب اتحاد (شعبه سیاسی حزب منحله مشارکت) در روز‌های اخیر رایزنی‌های ویژه‌ای را آغاز کرده و تمایل دارد رئیس اصلاح‌طلبان شود. گفته شده است بخشی از مواضع رادیکال شکوری‌راد در ماه‌های اخیر به دلیل جلب توجه اعضا بوده است.»