به‌سوی «آرامش طبیعت» فرار کنید!

نزدیک عید نوروز هستیم و یکی از سنت‌های زمان عید، رفتن به طـبـیـعــت و طبیعت‌گردی است. این سفر کردن و طبیعت‌گردی، به کوه، کنار دریا وصحرا رفتن چه مقدار از نظر روانشناسی اهمیت دارد و چه تأثیری می‌تواند بر روح و روان افراد داشته‌باشد؟ همیشه این گردشگردی و طبیعت‌گردی از نظر روانشناسی مدنظر بوده‌است، حتی کسانی که راجع به استرس کار کرده و تحقیقات زیادی در این خصوص داشته اند به این مسئله توجه و توصیه کرده اند که رفتن به طبیعت و انرژی گرفتن از طبیعت می‌تواند به عنوان یکی از اهداف آنی و فوری برای هر فرد باشد.  انرژی گرفتن از طبیعت، رود، دشت و صحرا مدنظر است و طبیعت با زیبایی‌هایی که دارد می‌تواند خیلی در روحیه انسان تأثیر بگذارد، حتی توصیه کرده‌اند به طبیعت بروید و فقط به طبیعت چشم بدوزید، حتی می‌توان از طبیعت درس بگیرند؛ مثلاً می‌توان از کوه استقامت، از رود جاری بودن زندگی و از خیلی دیگر از بخش‌های آن درس گرفت. آن آرامشی که انسان در طبیعت می‌گیرد، موجب می‌شود خیلی از هورمون‌های نشاط آور تولید بیشتری در بدن داشته باشند و به یک خلق بهتر کمک می‌کند.  این آرامش‌بخشی طبیعت موجب‌شده به محض اینکه تعطیلاتی پیش می‌آید، مردم خیلی به طبیعت‌گردی توجه کنند و می‌خواهند از شهر، هیاهو، سروصدا، آلودگی و همه این مسائل دور باشند، فوراً به سوی خارج از شهر می‌روند و می‌خواهند از آنجا انرژی کسب و آرامش پیدا کنند.    همین موضوعی را که اشاره کردید، در بسیاری از شهر‌ها مخصوصاً تهران شاهد هستیم. وقتی تعطیلاتی اتفاق می‌افتد، مردم به سمت شمال و سبزی آن می‌روند. برخی معتقدند این میل به سبزی در ژنتیک انسان نیز وجود دارد، آیا این آرامش فقط در سبزی کنار جنگل و دریا ایجاد می‌شود یا می‌توان از دیگر جا‌ها نیز آرامش گرفت؟  بله می‌شود جا‌های دیگر نیز رفت، ولی، چون طبیعت با سبزی و رویش مجدد برگ‌های درختان همراه است و این رنگ سبز یادآور طبیعت جوان برای انسان است، انرژی بیشتری از آن می‌گیرد، چون وقتی که به طبیعت نگاه می‌کنید، بیشتر رنگ سبز می‌بینید، البته می‌شود به جا‌های دیگر رفت، خیلی‌ها حتی به کویر می‌روند و از کویر لذت می‌برند، منتها در کشور ما مخصوصاً برای کسانی که در تهران زندگی می‌کنند در دسترس‌ترین جایی که خوش آب وهوا باشد و مناظر زیبا داشته‌باشد، شمال است؛ آنجا جنگل، دریا، رود، کوه، دشت و همه این‌ها را با هم دارد و طبیعت بسیار زیبایی هم دارد، مخصوصاً در فصل بهار که زیبایی دو چندان می‌شود و افراد از آن لذت می‌برند.  رنگ سبز و سبزه یک نشاط خاصی را به افراد می‌دهد و به این دلیل این مقدار مورد استقبال است و حتی افرادی که در جا‌های دیگر کشورمان نیز زندگی می‌کنند، وقتی به طبیعت گردی می‌روند، می‌بینید باز هم به دنبال جایی هستند که آب، سبزه و درخت باشد، بیشتر به این گونه مناطق تمایل دارند و از آن انرژی بیشتری کسب می‌کنند.    برخی می‌گویند اگر قرار باشد آرامشی از طبیعت بگیرند، باید تنها باشند و جدا از همه به کوه یا دشتی بروند؛ حالا این تنهایی برای افراد آرامش بخش‌تر است یا با جمع‌بودن؟ بستگی دارد به روحیه طرف و اینکه چه مقدار تحت استرس بوده‌است، بعضی از مواقع آنقدر مسائل زندگی به انسان فشار وارد می‌کند و آنقدر در تعامل با دیگران ممکن است فشار ایجاد شود که فرد تمایل پیدا می‌کند به تنهایی سفر کند و دیگر دوست ندارد هیچ حرف و حدیثی بشنود، دلش می‌خواهد تنها با طبیعت باشد و آرامش بگیرد. در یک مقطعی ممکن است فرد اینگونه آرامش پیدا کند، ولی موارد دیگر هم هست که در جمع بودن می‌تواند انرژی بیشتری به فرد بدهد، این بستگی به روحیات، خلقیات و شرایطی دارد که فرد در آن قرار گرفته‌است. مهم این است که شرایط چگونه بوده و استرس‌ها چطور به او فشار آورده که می‌خواهد تنها باشد.    خب این تنهایی برای یک مدتی خوب است یا مثلاً اشکال ندارد افراد بخواهند حتی برای طبیعت‌گردی هم همیشه تنها باشند؟ مشکلی نیست، ولی زیاد هم جالب نیست که ما توصیه کنیم، افراد همیشه تنها باشند. یک جمع صمیمی به انسان خیلی آرامش می‌دهد، جمعی که همه با هم همفکر و هم‌رأی باشند، پشتیبان هم باشند و از هم حمایت کنند، ساز مخالف در این جمع زده نشود. این جمع به شما انرژی می‌دهد، ولی اگر جمعی باشد که قرار است در آن مخالفت باشد، آدم‌ها سر به سر هم بگذارند، افرادی که شخصیت‌های ناجور دارند به هم انرژی منفی بدهند، چنین جمعی خوب نیست. جمع صمیمی که انرژی مثبت به انسان بدهد، خیلی عالی است.    اینکه گفته می‌شود طبیعت گرایی و میل به سبزی در ژنتیک انسان نهادینه است، چقدر واقعی است؟  در ژنتیک انسان تمایل به آرامش وجود دارد. تمایل و گرایش به طبیعتی که به انسان آرامش بدهد، وجود دارد و اصولاً می‌بینید که قریب به اتفاق انسان‌ها تمایل به طبیعت دارند، پس این باید یک چیز ذاتی در انسان باشد، مگر کسانی که مشکل داشته و انزواطلب باشند نخواهند از طبیعت استفاده کنند.    یعنی اگر کسی احساس می‌کند دوست دارد تعطیلات عید را فقط در خانه بماند و فقط در چار دیواری باشد، باید نسبت به شرایط روحی خود نگران باشد؟ بله همینطور است، ولی باز اینجا هم یک استثنا وجود دارد که باید در نظر بگیرید، مثلاً گاهی مواقع می‌بینید یک فردی است که آنقدر در طول سال از نظر کاری و فشار تحت استرس بوده‌است که دوست دارد در این تعطیلات عید آرامشی به خودش بدهد و در خانه بماند و از هیاهو دور باشد. به همین دلیل باید استثنائات را در نظر بگیریم و نمی‌توانیم بگوییم هر کسی که تمایل به خانه ماندن داشته‌باشد، حتماً یک اختلالی دارد، ولی به هر حال اگر جنبه کلی را در نظر بگیریم، انسان‌ها باید گرایش به بیرون رفتن، تعامل داشتن و طبیعت گردی داشته‌باشد و اگر یک نفر در تمام مدت چنین حالتی دارد که می‌خواهد در خانه بماند و انزواطلبی و گوشه‌نشینی را بیشتر دوست دارد، از دیگران کناره می‌گیرید یا مردم‌گریزی دارد، آن زمان باید به سلامت روانی او شک کرد.    اگر مطلبی مانده که باید گفته شود، استفاده می‌کنیم.  فقط من آرزو می‌کنم که همه ایام خوبی داشته‌باشند و ان شاءالله این چهارشنبه سوری که اولین مناسبتی است که در پیش داریم، امسال به خیر و خوشی بگذرد و ما شاهد اتفاقات بد نباشیم و مردم سعی کنند این را هم به عنوان یک سنتی که همیشه بوده و مردم از آن لذت می‌برند، نگه دارند، به جای اینکه حوادث خیلی ناجوری اتفاق بیفتد.    با توجه به اینکه نزدیک تعطیلات نوروز هستیم، در این فرصت تعطیلات رفتن به طبیعت، کوه و صحرا چه ضرورتی دارد و چه تأثیر روحی و روانی می‌تواند برای افراد داشته‌باشد؟ از بعد روانشناسی این بحث در بخش روانشناسی اوقات‌فراغت و تفریح جا می‌گیرد. خلاصه بحث آن نیز اینگونه است که انسان اساساً و ذاتاً موجود طبیعی است یعنی از دل طبیعت برآمده‌است و ذات اقدس الهی ما را طبیعت گرا آفریده‌است و تجربه نشان داده وقتی به اصل خود برمی گردیم در دامن کوه، کمر، دریا، جنگل و صحرا قرار می‌گیریم به لحاظ روانی احساس امنیت و آرامش می‌کنیم.  زندگی شهری به شدت تصنعی است. این آپارتمان‌های تنگ و تاریک، این ساختمان‌های فشرده و جنگل آهن، ترافیک و امثال این‌ها در حالی است که اصلاً مغز و بدن انسان برای چنین چیزی ساخته نشده‌است. ما برای طبیعت ساخته شده ایم، در نتیجه وقتی از ایام تعطیلات، مانند تعطیلات عید استفاده کنیم و بتوانیم به دامن طبیعت برویم، اولین ویژگی مثبتی که برای ما دارد، کاهش افسردگی، اضطراب، وسواس فکر، افکار منفی، نشخوار فکری و افزایش حس آرامش است.  از بعد اجتماعی هم تنش‌های اجتماعی همیشه در زندگی انسان هست و معدل این تنش در جامعه ایرانی نسبت به جوامع دیگر مقداری بیشتر است که دلایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی دلایل آموزشی و بهداشتی دارد، مخصوصاً بعد از دوران کرونا وقتی حرکت می‌کنیم و به تفریح می‌پردازیم، کاهش تنش‌های اجتماعی را به همراه دارد و موجب افزایش امید به زندگی می‌شود، کمک می‌کند ما از آن چارچوب عادت کرده همیشگی یعنی منزل - محل کار و محل کار - منزل بیرون بیاییم و این خیلی کمک می‌کند تا اولاً خود ما آرام بگیریم، ثانیاً این جنس مراوده‌ها موجب همدلی و انسجام می‌شود؛ یعنی وقتی که مثلاً یک فارس به یک منطقه ترک نشین می‌رود یا یک ترک به یک منطقه کردنشین می‌رود، این تعامل‌ها موجب می‌شود در جامعه انسجام اجتماعی بالا رود و کمک می‌کند این همدلی اجتماعی افزایش پیدا کند. این همان چیزی است که این روز‌ها جامعه ما به شدت به آن نیاز دارد و اگر شما در صحبت‌های بزرگان نیز به آن دقت کنید، زیاد بر این تأکید دارند که حرکت به سمت همدلی باشد، چون پاشنه آشیل ما نیز در همین همدلی است و اگر این مسئله کم شود، می‌تواند خدای ناخواسته برای ما معضل و مشکل ایجاد کند.    در حالی که برخی معتقد هستند من باید تنهایی به طبیعت بروم تا آرامش پیدا کنم، به طبیعت رفتن باید فردی باشد یا خانوادگی و جمعی؟ چگونه به طبیعت رفتن بیشتر به انسان آرامش می‌دهد؟ از نظر روانشناسی فردی اگر این تفریح را با کسی که حالمان با او خوب است، انجام بدهیم تأثیرگذاری بیشتری دارد ولی از بعد جامعه‌شناسی به دلیل اینکه روابط بین اعضای خانواده یعنی بین زن و مرد یا بین پدر و مادر با فرزندان خیلی مفید است، چراکه به دلیل مشغله‌های ریز و درشتی که هر روز و هر ساعت وجود دارد، ممکن است در طول سال خیلی فرصت نکنیم با یکدیگر وقت بگذرانیم و خیلی فرصت نکنیم با هم گفتگو کنیم، به همین دلیل در دوره عید نوروز یا هر تعطیلات دیگری که داریم باید از این فرصت استفاده کنیم. این زمان فرصت مناسبی برای افزایش ارتباطات بین فردی است که بین زن و شوهر، والدین با بچه ها، خواهر و برادر یا حتی بین دوتا دوست ممکن است باشد و اگر اینگونه بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، حقیقت ماجرا این است که با دیگران بیرون رفتن خیلی کمک‌کننده است. شاید تنهایی بیرون رفتن در کوتاه‌مدت به ما یک آرامشی بدهد، ولی بیرون رفتن با کسانی که ما با آن‌ها خوش هستیم و دوستشان داریم، حتی پدر و مادر، همسر و فرزند در بلند‌مدت موجب می‌شود آرامش خیلی عمیق‌تری از آن بعد فردی که در کوتاه‌مدت ممکن است نصیب ما شود، اتفاق بیفتد.    گفته می‌شود کوه، جنگل، صحرا یا دریا هر کدام می‌تواند آرامش بخش باشد، ولی برای انسانی که درگیر زندگی شهری است کدام یک از این موارد اولویت دارد؟ هر آن چیزی که آیتم‌های طبیعت را به ما می‌رساند، یعنی همه اینها، کوه، دشت، جنگل، دریا، صحرا و دیگر چیز‌هایی که زندگی ما را از زندگی شهری و زندگی مصنوعی درون آپارتمانی خارج می‌کند، همش می‌تواند چاره ساز و خوب باشد، ولی همه این‌ها یک شرطی دارد و آن این است که ما محیط زیست را به قیمت آرامش موقت خودمان تخریب نکنیم، یعنی ما اگر به جنگل یا کوه می‌رویم باید با محیط‌زیست مهربان باشیم تا این باقی بماند، چون هم برای ماست و هم برای فرزندان و نسل‌های آینده است، ما به تنهایی نمی‌توانیم همه آن را استفاده و بی توجهی کنیم که متأسفانه گاهی شاهد هستیم مخصوصاً در سیزده بدر‌ها اینگونه هست که مثلاً آتشی در جنگل روشن می‌شود و خاموش نمی‌شود و بعداً مشکلات متعددی را ایجاد می‌کند. می‌خواهم بگویم اگر می‌خواهیم این آرامش را پایدار داشته‌باشیم باید اجازه بدهیم که طبیعت هم آرام باشد.    مشخصاً منظورم این بود که برخی معتقد هستند ما وقتی می‌خواهیم از طبیعت آرامش بگیریم، سبزی طبیعت است که به ما آرامش می‌دهد و حتی برخی می‌گویند که این مسئله ژنتیکی است که طبیعت سبز به انسان آرامش می‌دهد و همین دلیل هم موجب می‌شود شمال رفتن یک اولویت طبیعت گردی مخصوصاً برای تهرانی‌ها محسوب شود، آیا فقط همین سبزی است که می‌تواند آرامش بدهد؟  این جمله بسیار درست است که ما به لحاظ ژنتیکی، چون از دل طبیعت برآمده ایم، طبیعتاً طبیعت و مخصوصاً محیط و فضای سبز و همین طور صدای آب برایمان آرامش‌بخش است؛ یعنی شما اگر شبانگاه به کنار یک رودخانه بروید و خروش رودخانه، صدای موج دریا یا چک‌چک کردن چشمه را بشنوید، همگی شیوه‌های بسیار خوبی برای آرامش‌بخشی است، ولی در کنار مسئله ژنتیک مقداری هم این مسئله سلیقه‌ای است؛ یعنی بعضی از افراد به کویر می‌روند، آن سهمگینی، آن سکوت، آن عظمت، آن میدان دید وسیع کویر در روز و آن شفافیت آسمان و ستاره‌ها و تلألو مهتاب به عنوان آفریده‌های ذات اقدس الهی و آن خنکای باد شب کویر به همان اندازه می‌تواند به ما آرامش و طمأنینه‌ای بدهد که بتوانیم با آن از تنش‌های روزانه زندگی دور باشیم.