مدرنیته پدر فرهنگ کشور را درآورده!

  [  پولاد امین]  هوشنگ جاوید نامی آشنا در وادی موسیقی ایرانی به‌خصوص موسیقی آیینی است. یکی از پژوهشگران برجسته موسیقی نواحی و آیینی ایران؛ فارغ‌التحصیل دانشکده صداوسیما و بنیانگذار جشنواره‌های مختلف موسیقی نواحی و آیینی در ایران و نویسنده کتاب‌هایی چون «نقش زن در موسیقی مناطق ایران»، «موسیقی آیینی قوم ترکمن: سیری بر جایگاه اهل بیت»، «آشنایی با موسیقی مناطق و نواحی ایران»، «موسیقی رمضان در ایران»، «پرند ستایش در ایران»، «موسیقی- رسانه»، «آخرین خنیاگر- شرح حال زندگی حاج قربان سلیمانی» و «مناقب‌خوانی» که با مطالعات و پژوهش‌هایش نقش و تاثیر زیادی در توجه رسانه‌ای و حتی آکادمیک به موسیقی ایرانی و به‌ویژه موسیقی‌های نواحی و آیینی داشته است. جاوید که تاکنون در جایگاه‌ها و مسئولیت‌های فراوانی -از مسئولیت موسیقی و بعدتر هم مسئولیت واحد موسیقی صداوسیمای استان کردستان تا مسئول واحد موسیقی حوزه هنری تهران، از مدیریت و طراحی نخستین جشنواره نی‌نوازی کشور تا دبیری جشنواره موسیقی آیینی، از مدیریت جشنواره موسیقی بومی زنان مناطق تا دبیری نخستین همایش منقبت‌خوانان ایران و البته مدیریت جشنواره موسیقی رمضان- ایفای نقش کرده، بارها و بارها به خاطر پژوهش‌هایش درباره موسیقی ایرانی مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفته است که از جمله می‌توان به تقدیر سازمان یونسکو در سال1390 از او بابت ثبت معنوی موسیقی بخشی‌های شمال خراسان اشاره کرد.
هوشنگ جاوید که به‌تازگی عنوان انسان‌شناس برتر سال1401 را از سوی پژوهشکده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی دریافت کرده، در گفت‌وگو با «شهروند» از نقش و تاثیر پژوهش‌های فرهنگی و هنری در پیشبرد تولید و موجودیت فرهنگی می‌گوید.

  بعد از تبریک بابت تقدیری که از فعالیت‌های پژوهشی شما به عمل آمده، می‌توانید بگویید انتخاب شما به‌عنوان انسان‌شناس برتر سال بابت یک پژوهش یا اثر مشخص بوده یا اینکه این تقدیر بابت مجموعه فعالیت‌های شما به انجام رسیده است؟
نه، این جایزه به خاطر مجموعه کارهایی است که در سال‌های اخیر از من منتشر یا اجرایی شده است. در واقع آقای دکتر حسن‌زاده در پژوهشکده مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی همه ساله با در نظر گرفتن فعالیت‌ها و تاثیرگذاری یک یا چند پژوهشگر با این جایزه از آنها تقدیر و تجلیل می‌کند که امسال هم قرعه فال به نام من خورده و این افتخار نصیبم شده است.

 اما فارغ از تقدیر و تجلیلی که صورت گرفته، اگر از شما بپرسند که خودتان و پژوهش‌هایتان را تا چه حد در فضای فرهنگی و هنری کشور تاثیرگذار می‌دانید، چه جوابی می‌دهید؟ اصلا بگذارید این‌گونه بپرسم: به نظرتان هوشنگ جاوید تاکنون در فضای فرهنگی کشور چه نقش و تاثیری داشته؟
خب این را که دیگر صاحب‌نظران باید پاسخ دهند، ولی از سوی خودم، تنها به عنوان اشاره به تلاش‌هایی که داشته‌ام باید بگویم که به هر حال من تاکنون هیچ کاری هم نکرده باشم، در وقایع مختلف مربوط به میراث فرهنگی و مردم‌شناسی به‌خصوص در زمینه موسیقی به عنوان طراح و موسس و البته در برخی از موارد هم به عنوان برگزارکننده نقش داشته‌ام. مثلا در این زمینه می‌توانم به برگزاری بیش از هفت همایش در 10 سال اخیر درباره موسیقی کار یا به عبارت بهتر «کار- آوا» اشاره کنم، یا برگزاری همایش «معراج‌نامه‌خوانی در ایران» و بعد هم ثبت «بیت و حیران» در میراث فرهنگی که دو گونه روایی موسیقی کردی هستند یا به بیانی بهتر باستانی‌ترین بخش‌های آوازی ایران. فعالیتی که البته با ثبت جهانی‌اش تکمیل خواهد شد و ارزش و ظرفیت این ثبت جهانی را هم دارد.

 یادم است که شما یک برنامه تلویزیونی هم در این زمینه داشتید که توانسته بود این مباحث پژوهشی را وارد گفت‌وگوهای روزمره مخاطبانش کند.



بله، البته این اتفاق تنها در یک برنامه روی نداده بود و من برنامه‌های زیادی تاکنون در رادیو و تلویزیون داشته‌ام که شاید مهم‌ترین‌شان برنامه‌ای باشد که در شبکه چهار درباره «کار- آواها» داشتیم و یادم است که مخاطبان زیادی داشت.

 اینجور که از صحبت‌هایتان پیداست، ظاهرا دلبستگی‌تان به کارهایی که درباره موسیقی کار داشته‌اید، بیشتر است. درست است؟
نه به این شکل، ولی به هر حال زحمات بسیاری در این زمینه کشیده‌ام. در واقع به جز این برنامه تلویزیونی که گفتید، من در این زمینه کتابی هم در دهه 90 نوشته‌ام و البته 16 سی‌دی موسیقی هم در این زمینه منتشر کرده‌ام.

 یک سوال درباره پژوهش‌های فرهنگی به ذهنم آمده که بهتر است خودتان پاسخ دهید. به نظرتان پژوهش‌هایی را که درباره موسیقی آیینی و نواحی یا مناسک داشته‌اید، بیشتر به عنوان فعالیت نظری و تاریخ‌نگاری یا حتی آکادمیک می‌توان در نظر گرفت یا اینکه این نوع فعالیت‌ها می‌توانند در بخش تولیدی موسیقی و در کل هنر هم تاثیرگذار باشند؟
حداقل من خودم در این زمینه سعی کرده‌ام این دو را با هم تلفیق کنم، برای همین هم در مورد همان «کار- آواها» 16 سی‌دی تولید کردیم که اتفاقا با استقبال زیادی هم مواجه شد و الان هم نایاب است. درباره نوروز یا بهار ایرانی هم قرار بود دو آلبوم منتشر شود که اولی بیرون آمد، اما دومی هنوز نیامده و دلیل این تعویق و تاخیر را هم نمی‌دانم. مجموعه‌ای که قرار بود تقریبا تمام آوازهایی را که در مناطق مختلف درباره بهار و نوروز اجرا شده است، شامل باشد.

 بقیه جامعه هنری چه؟ آیا بقیه هنرمندان به پژوهش‌های فرهنگی در متن تولید هنری توجه می‌کنند؟
مسأله اصلی ما این است که بسیاری از آهنگسازان و موسیقی‌دانان ما علاقه و توجه و شناخت‌شان معطوف به موسیقی غربی است و در بین آنها تعداد کسانی که نگاه مثبتی به موسیقی ایرانی داشته باشند، انگشت‌شمار است. همچنین این عده از آهنگسازان نگاه‌شان به موسیقی گفتاری است، نه ملودیک و به این دلیل هم خیلی کم پیش می‌آید که سراغ پژوهشگران و پژوهش‌های آنها بروند و این هم خود نوعی افتراق و دوری را موجب می‌شود که نتیجه‌اش را می‌شود در کلیت موسیقی امروز ایران دید.

 برای جلوگیری از این افتراق و دوری چه باید کرد؟
چندان کار دشواری نیست. در حقیقت با اندکی توجه از سوی دستگاه‌ها و نهادهای دولتی می‌توان کارهای خوبی را صورت داد. مثل کاری که در مرکز موسیقی صداوسیما به همت آقای رزاق‌زاده در قبال همین موسیقی صورت گرفته است، یعنی اگر تصمیم‌گیران فرهنگی به خودشان بیایند و نگاه جدی‌تری به مسائل فرهنگی ایران داشته باشند، این حرکات رو به جلو سریع‌تر و بهتر ادامه خواهند یافت، به خصوص که فرهنگ ایران ظرفیت و مایه‌های خوبی برای ارائه به جهان دارد و می‌تواند اشتراکات زیادی نیز با دیگر نقاط جهان را نمایش  بگذارد و زمینه را برای گفت‌وگوهای جهانی مهیا کند.

 چرا این اتفاق روی نمی‌دهد؟
چیزی که درباره آهنگسازان و هنرمندان گفتم، اینجا در مورد مدیران فرهنگی و تصمیم‌سازان این حوزه‌ها هم مصداق دارد. حقیقت این است که عده‌ای از مدیران فرهنگی ما به غرب گرایش دارند و این باعث می‌شود پیگیری پروژه‌هایی که توجه و تمرکز خود را بر فرهنگ و هنر ایران بنا کرده باشند، با سرعت قابل قبولی صورت نگیرد. این را اگر در کنار دخالت‌هایی که از سوی بسیاری از مدیران بالادستی در فعالیت نهادهای هنری به انجام می‌رسد، قرار دهیم، به خوبی می‌توان متوجه انرژی عظیمی شد که در این میان هدر می‌رود و به جای تولید و سازندگی و خلاقیت، مصروف چیزهای دیگری می‌شود.

 بگذریم آقای جاوید و برگردیم به خودتان و پرسش اول؛ به خودتان نمره قبولی می‌دهید؟
بدون اینکه این سخنان رنگی از خودستایی و اغراق داشته باشد، باید بگویم تا زمانی که پژوهش‌های من در مورد بسیاری از انواع موسیقی آیینی و مناسکی منتشر نشده بود، کسی اصلا نمی‌دانست که آیا این نوع موسیقی هم وجود خارجی دارد یا نه. اما بعد از آن توجه هنرمندان و البته بیشتر از آن، مدیران فرهنگی و نهادهای مختلف به این موضوعات جلب شد، تا جایی که در حال حاضر شاهد رواج بحث‌های متعددی در این زمینه‌ها هستیم. کما اینکه در جشنواره آیینی سنتی تئاتر در سال آینده هم شاهد بخشی به همین نام خواهیم بود و این برای من جای خوش‌وقتی و خوشبختی است. در حقیقت اینکه کارهایی که انجام داده‌ام دیده می‌شود، به این معناست که تا حد زیادی می‌توانم از خودم راضی باشم.

 برای سوال آخر؛ درباره موسیقی کار و نوروز صحبت کردید که توجه نهادهای فرهنگی را به خود جلب کرده‌اند. درباره این موسیقی‌های آیینی و مناسکی چه بخش‌هایی هستند که فکر می‌کنید می‌توان با کار و تلاش بیشتر آنها را هم به ثمر نشاند؟
در این زمینه در وهله اول باید به موسیقی مذهبی اشاره کنم. موسیقی مذهبی در کشور ما با موضوعش شناخته می‌شود، نه نغمه‌هایش. در این زمینه می‌توانم نعت‌خوانی را مثال بزنم که آنقدر ماده آماده بهره‌برداری دارد که در حال حاضر هر نهاد یا دستگاهی که بخواهد به صورت یک جشنواره بین‌المللی کار کند، قابلیت اجرای فوری دارد و در چشم به‌هم زدنی می‌توان یک جشنواره در این زمینه برگزار کرد. به هر حال، موضوع نعت‌خوانی ستایش پیغمبر است و به این دلیل هم هر جایی که مسلمانی وجود داشته باشد، این نوع موسیقی را می‌شود اجرا کرد. مناقب‌خوانی هم دیگر نوع موسیقی مذهبی است که ایران با شماری از کشورهای حوزه اقیانوس هند و کشورهای عربی و حتی برخی از کشورهای حوزه خزر هم در این زمینه مشترک است و می‌توانند یک جشنواره مشترک برگزار کنند.

 چرا این اتفاق نمی‌افتد؟ این وجه مناسکی در موسیقی چگونه می‌تواند دوباره احیا شود؟
مشکل اصلی ما مدرنیته است که پدر فرهنگ این کشور را درآورده. در این‌باره تاکنون بسیار صحبت کرده‌ام و باز هم صحبت خواهم کرد!