تاثير اميد اجتماعي بر توسعه كارهاي خلاقه

زهرا علي‌پور
فعالين اكوسيستم فناوري و نوآوري كشور علاوه بر تحريم‌هاي خارجي، با فيلترينگ گسترده‎‌اي هم روبرو هستند؛ وضعيتي كه در كنار عوامل ديگري موجب شده آمارها از ميل به مهاجرت بيش از 60 درصدي‎شان حكايت كند. اما آنهايي كه ماندند و همچنان در اين اكوسيستم فعاليت مي‌كنند، به نظر مي‌رسد اميدواري براي فعاليت اقتصادي را شكلي از مقاومت و كوشش روزمره تعريف مي‌كنند كه با كنشگري و تلاش براي حفظ منافع عمومي معني پيدا مي‌كند، چراكه باور دارند مردم يكي از دارايي‌هاي مهم اكوسيستم استارتاپي كشورند.
به‌تازگي در گزارشي از (Global Entrepreneurship Monitor) مشخص شده است كه فعالين كسب‌وكارهاي ايراني هفتمين ريسك‌پذير/ نترس‌ترين كشورهاي جهانند. با تاكيد بر مفهوم اميد براي پيشبرد كسب‌وكار در شرايط تورم و فليترينگ ايران با فعالين كسب‌وكارهاي نوآور كشور گفت‌وگو كرديم، اين گزارش پاسخ حامد بيدي، تيمور ستارزاده، مهدي اميرپور، سحر افاضلي، سعيد سوزنگر و سروش عابدين به سه پرسش كلي در اين باره است؛ پرسش‌هايي با اين مفهوم كه دقيقا اميد را در سازمان‌شان چه چيزي تعريف مي‌كنند، وضعيت اميد را اين‌ روزها در اقتصاد ديجيتال كشور چگونه ارزيابي مي‌كنند و نسبت بهبود وضعيت اجتماعي و اكوسيستم استارتاپي كشور را چگونه مي‌بينند؟
 سير وقايع تاريخي مي‌گويد اميدوار باشيم
حامد بيدي، كنشگر حوزه حوزه فناوري: درك من از اميد، نوع نگرش فردي يا جمعي نسبت به تلاش‌هايي است كه انجام مي‌دهيم. بنابراين اميد مي‌تواند نسبتي با روياهاي بلندپروازانه نداشته باشد و براي مثال صرفا به شكلي حداقلي براي زنده باقي ماندن نمود پيدا كند. زنده ماندن اكوسيستم استارتاپي در شرايطي كه حتي نسبت به پايداري شبكه اينترنت اطمينان وجود ندارد، دارايي نامشهود كسب‌وكارها در شبكه‌هاي اجتماعي به رسميت شناخته نمي‌شود، زمين تراز براي توسعه وجود ندارد، و از طرفي كليت اقتصاد دچار بيماري‌هاي جدي‌اي است كه خود را در تورم و كاهش روز به روز ارزش ريال نشان مي‌دهد، بزرگ‌ترين هدف واقع‌بينانه‌اي است كه بسياري از استارتاپ‌ها مي‌توانند براي خود داشته باشند. بنابراين اگرچه جاي چنداني براي خوشبيني نيست، اما اميد به بقا را مي‌توان در تلاش‌هاي اعضاي اكوسيستم شاهد بود.


گفتمان صيانت‌گري، روحيه اميدآفرين قبلي را از اكوسيستم گرفت 
كسب و كارها در ايران اساسا در شرايط سخت شكل گرفته‌اند و چالش‌هاي پي‌درپي كمتر به آنها فرصت برنامه‌ريزي براي روياهاي بلندپروازانه داده است. با اين حال تكنولوژي اينترنت و فراگيري ضريب نفوذ قابل قبول آن طي دهه نود از يك سو و باز شدن پاي سرمايه‌گذاران خارجي پس از برجام از سوي ديگر باعث شد اكوسيستم استارتاپي كشور رشد قابل توجهي كند و به اهداف بزرگ‌تري اميدوار باشد. اما اين اتفاق را مي‌توان يك استثناء دانست. زيرا خيلي زود انبوهي از مشكلات، از محدوديت‌هاي داخلي تا خروج از برجام، از محدوديت‌هاي حقوقي تا رويكرد صيانتگري باعث شد اعضاي اين اكوسيستم به همان رويكرد اميدهاي حداقلي بازگردند. در شرايطي كه هر هفته خبر از تعطيلي‌ها و تعديل‌ها و مهاجرت تيم‌ها مي‌رسد، حالا اميد بسياري از كسب و كارها به بقا تقليل پيدا كرده است.
 
 بايد مقابل «تخريب خلاق» ايستاد
 بر اساس آنچه از تجربيات تاريخي ديده‌ايم آزادي‌هاي فردي و اجتماعي زيرساختي ضروري براي نوآوري و در پي‌آن «تخريب خلاق» است. بهبود وضعيت آزادي‌هاي فردي و اجتماعي باعث مي‌شود نقدها آزادانه مطرح شوند و بخش‌هايي از نخبگان كه به اتهام نظرات يا سبك زندگي متفاوت در نظام تصميم‌گيري و مديريتي حذف شده‌اند به ساختار حكمراني بازگردند. از طرفي مي‌تواند سرآغازي باشد بر آزادي‌هاي سياسي و اقتصادي كه هر دو مي‌توانند در كاهش ناكارآمدي‌ها و فسادها و انحصارها موثر باشد. در چنين شرايطي است كه «انگيزه» به عنوان يك موتور محرك قوي در اقتصاد عمل مي‌كند و فعالان اكوسيستم نوآوري نيز با اميد به نتيجه‌بخشي تلاش‌هاي‌شان مي‌توانند بزرگ‌ترين موانع را نيز پشت سر بگذرانند و با «تخريب خلاق» در مقابل محافظه‌كاران و انحصارهاي سنتي بايستند. اينها همه مشروط بر اين است كه سياست‌گذاران تصميم بر واقع‌بيني در سياست‌گذاري‌هاي داخلي و خارجي بگيرند و قدم‌هاي موثري در بهبود آزادي‌ها بردارند. امري كه اگرچه نسبت به وقوع آن خوش‌بين نيستيم، اما با نگاهي بر سير تاريخي به آن اميدواريم.
گام اول رهايي از اميدِ مخرب است
تيمور ستارزاده، كارآفرين: به مفهومي در اين سال‌ها باور داريم با عنوان «رهايي از اميد»، كه يادآوري مي‌كند بايد از اميدهاي مخرب و قدمي برنداشتن بگذريم. اميدواري زماني كه توجيه‌گر انفعال باشد، حركت به جلو را ناممكن مي‌كند. ما به اميدهايي باور داريم كه از شرط‌هاي لازم تحقق‌شان مطمئنيم. از همين رو نقشه راه كسب‌وكارمان را با واقع‌بيني و پيش‌بيني سناريوهاي مختلف بازتعريف كرده‌ايم، تا در كنار تاب‌آوري، از بحران به سلامت بگذريم. مشاهده‌ام درباره وضعيت اين روزهاي اكوسيستم نوآوري كشور مي‌گويد بسياري از كسب‌وكارهاي اكوسيستم نوآوري از شوك‌هاي اوليه بحران گذر كرده‌اند و به‌خاطر ماهيت طراحي و ابزارهاي تجاري‌شان، توانسته‌اند با بازتعريف استراتژي و حتي چشم‌اندازشان از اين مرحله با كم‌ترين آسيب بيرون بيايند. بخشي از آنها هم در مقاطع مختلف دست از اميد برداشتند و مهاجرت كردند، يا در فرآيند رفتنند. كارآفريني در ايران، شكلي از بندبازي است كه تكليف افتادن و نيفتادنش را اميد هم مشخص مي‌كند. در يك سال اخير رخدادهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي باعث شدند خيلي‌ها تكليف‌شان را با اميدها و ترديدهاي‌شان روشن كنند.

فعاليت دراكوسيستم نوعي بندبازي است 
جامعه را وزن نيروهايي چون احساس اميدواري، امنيت، سلامت روان عمومي و... پيش مي‌برد؛ اكوسيستم نوآوري ايران بخشي از جامعه‌اي است كه در پس هر تغيير، چالش‌هاي جديدي را هم در راهش ديده. بنابراين به‌گمانم بخشي از اميدواري عمومي را شكلي از بدبيني ناگزير هميشه تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد. باور دارم مردمي كه بيشتر از امروز مجال داشته باشند به زندگي باكيفيت و رشد فردي فكر كنند، با نهادهاي اجتماعي و اقتصادي كشور هم ارتباط سازنده‌تري خواهند داشت. معتقدم و اميدوارم به اينكه مردم باتجربه و رنج‌كشيده ايران عزيزمان، نظم جديد مطلوب را بازخواهند يافت؛ به شرطي كه چشم‌اندازشان را هم اميد سازنده پر كند.  درواقع اميدواري مثل ديگر مفاهيم انساني و اجتماعي، دستخوش متغيرهاي زيادي است و اگر اميد به بهبود عنصر كليدي تصميم‌گيري باشد، خطرهاي زيادي دارد؛ اما اگر اميد سازنده را در تدوين برنامه‌هاي كوتاه‌مدت و واقع‌بينانه همراه كنيم، نتايج آن را خواهيم ديد.
مردم و اميد واقع‌بينانه مهم‌ترين دارايي اكوسيستم استارتاپي كشور
مهدي اميرپور، مدير روابط‌عمومي: به‌طوركلي براي هر ساختن و خلق‌كردني به رگه‌هايي از اميد نياز داريم. كسب‌وكارهاي جديد هم از اين قاعده مستثني نيستند و براي شروع فعاليت‌شان از اميدداشتن به اين معنا ناگزيرند. با اين تفاوت كه چون در ساير كسب‌وكارها الگوهايي اصطلاحا امتحان‌پس‌داده‌ وجود دارند، اميد دركسب‌وكارهاي استارتاپي و اينترنتي با عمري 10‌ساله، امري بسيار پررنگ‌ و مهم‌تر مي‌شود.
اصطلاح «اميد بدون خوش‌بيني» مفهوم دقيقي است كه اتفاقا بايد فعالين كسب‌وكارها به آن قائل باشند؛ چراكه با بخش دوم اين عبارت [بدون خوش‌بيني]، از بخش مخرب اميد دور مي‌شوند و به سويه‌هاي احتمالات، نگراني‌ها و ريسك‌ها با نگاهي واقع‌بينانه‌تر توجه مي‌شود. دقيقا به همين دليل است كه اين مفهوم در كسب‌وكارهاي استارتاپي مهم‌تر مي‌شود؛ كسب‌وكارهايي كه 98 يا 99 درصدشان پس از روياي ايجاد يك كسب‌وكار بزرگ، شكست مي‌خورند بايد از خوشبيني كنترل‌نشده دوري كنند .
رابطه مستقيم اميد اجتماعي و موفقيت  كسب‌وكارها
خاصيت ديگر اين كسب‌وكارهاي نوين، نوع دارايي‌هاي‌شان است: مردم (يا كاربرها) بخش مهمي از دارايي‌هاي اين اقتصاد را تشكيل مي‌دهد. اين شركت‌ها كمتر ملك يا سخت‌افزاري كه قابل ‌ارزش‌گذاري باشد را دارند و« مردم » همواره چيزي است كه به عنوان دارايي مهم از آن ياد مي‌شود.
 به اين معني اگر مردم اميد نداشته باشند و اگر فضاي جامعه در وضعيتي باشد كه نااميدي و ياسي اصطلاحا در رگ و ريشه مردم نفوذ كرده باشد، نااميدي از اين سو در كسب‌وهايي كه مردم بخش مهمي از ارزش‌گذاري آنهايند، تاثير مي‌گذارد. به همين دليل بايد ارتباط مستقيمي ميان ميزان اميدواري مردم و جامعه و اميد به موفقيت كسب و كارها تعريف كرد. 
ماندن براي ما مبارزه است نه صرف اميدواري
سحر افاضلي، كارشناس كسب‌وكارهاي اينترنتي: مفهوم اميد در هر بستري معناي ويژه خودش را دارد، در فضاي كسب و كار ايران، استارتاپ‌ها خود نمادي از اميد به آينده به شيوه‌اي فراگير و با مدلي متفاوت بودند. به اين معنا كه شكل گرفتند تا سبك زندگي را بهبود ببخشند و با تكنولوژي كه پديده‌اي تازه در جهان است، بتوانند بخشي از مشكلات را به شيوه‌اي تازه و با سرعتي بالا حل كنند. فروكش كردن تحريم‌ها، حضور سرمايه‌گذاري‌هاي هوشمند خارجي‌ در فضاي كسب‌وكار و بازگشت نخبه‌هايي كه خارج از مرزها رشد و تحصيل كرده بودند در كنار جذب نيروهاي خارجي از بهترين شركت‌هاي تكنولوژي دنيا، نويدبخش رشد اقتصادي و بهبود بود. اين بهبود فقط به عرصه‌هاي اقتصادي محدود نمي‌شد. اشتياق به يادگيري مدام، ايجاد رقابت بين نيروي انساني براي بهتر بودن و اثبات برتري‌ها در تخصص و دانش، و انتقال دانش به‌روز بين‌المللي به نيرپهاي بومي، همگي فضايي را ساخته بود كه ما به آن مي‌گفتيم اكوسيستم استارتاپي. جمعي از بهترين و باهوش‌ترين آدم‌هايي كه در كشور وجود داشتند دور هم جمع شده بودند و براي ساختن و ايجاد تغييرات مثبت اشتياق و كفايت داشتند. اما همه‌چيز با تعليق برجام به‌هم ريخت. درهاي ورود سرمايه بسته شد. و سرما‌يه‌گذارهايي كه حضور داشتند هم دنبال راه خرج بودند. وضعيت اقتصادي روزبه روز بدتر شد و سريع‌تر از آنچه تصورش را بكنيد سرمايه‌هاي انساني، همان آدم‌هاي مشتاق و با كفايت يكي يكي از ايران رفتند. آنچه امروز از بدنه اكوسيستم باقي مانده است، يك كالبد بي‌جان و بدون انگيزه براي رقابت و رشد است. شايد صنايع ديگري هم در 40 سال اخير يك دوره طلايي را تجربه كرده باشد و بعد با اتفاقات سياسي يا اقتصادي و اجتماعي تمام سرمايه انساني خود را مفت و مسلم تحويل خارجي‌ها داده باشد و بعد خودش همچون بيماري رو به قبله در بستر مرگ دراز كشيده باشد.
من به عنوان ناظري كه در كنار نسل اول در جريان شكل‌گيري و رشد شركت‌هاي مبتني بر تكنولوژي در ايران حضور داشته، هنوز اينجا هستم. اما اينجا بودن براي من و شايد خيلي‌هاي ديگر به معناي ماندن براي مبارزه است. نه ماندن به بهانه اميدوار بودن. در اصل اميدي وجود ندارد. خوش‌بيني هم در كار نيست. آنچه مانده جنگيدن براي نگه داشتن چيزي است كه فكر مي‌كنيم ارزشش را دارد. كه اگر معجزه شود و اين كالبد جان بگيرد مي‌تواند زندگي همه را زيرورو كند. ما مانده‌ايم كه آخرين تلاش‌مان را براي تغيير و بهبود وضعيت بكنيم واين مبارزه در نهايت نااميدي است.
 
اميدوار بودن با وجود مفهومي  به نام فيلترينگ، شوخي است
اميد در شرايطي كه كسب‌وكارها ضروري‌ترين ابزارهاي خود مثل دسترسي به اينترنت واقعي و بدون فيلتر را در اختيار ندارند، شبيه يك شوخي است. دخالت‌هاي حاكميتي در همه‌چيز به قدري زياد است كه هيچ كسب‌وكاري حتي براي حفظ منافع خود در بين مشتريان و كاربرانش امكان تصميم‌گيري آزادانه يا رفتارهاي خلاقانه ندارد. كسب‌وكارهاي خصوصي در اين اكوسيستم به موجودات آسيب‌پذيري تبديل شده‌اند كه زير فشارهاي موجود فقط به بقا در كوتاه‌مدت فكر مي‌كنند. در اين وضعيت نمي‌توان از نيروي انساني اين شركت‌ها، و حتي كاربران و‌ مشتريان اين كسب‌وكارها كه اميدوار بودند تا اين شركت‌ها بتوانند كيفيت زندگي شهروند ايراني را بهبود بدهند انتظار اميدواري يا حتي وفاداري داشت. حالا مردم در مقابل برندها قرار گرفته‌اند و برندها از هر طرف تحت فشار قرار دارند. هم بايد به مردم خدمات متعهدانه بدهند هم بايد به حاكميت پاسخگو باشند! در اين وضعيت نه مي‌توان برند را مقصر دانست و نه بي‌تقصير. نسل جديد از بنيادهاي اقتصادي و برندهايي كه استفاده مي‌كند انتظار ارزش‌آفريني اجتماعي دارد. حتي دوست دارند در شركتي كار كند كه براي جامعه كار مفيدي انجام دهد. در حال حاضر كسب‌وكارهاي بزرگ ايراني فاقد اين ويژگي هستند و اين يك تصميم مشترك از سمت حاكميت و بخش خصوصي است.
درباره پاسخ به پرسش تاثير بهبود وضعيت موجود بر شرايط اجتماعي بايد بگويم كه پاسخ به اين سوال نيازمند يك تحقيق جامع و درست است. مي‌دانم كه بعد از اتفاقات آبان‌ماه كه خيلي از كسب‌وكارها با افت فروش و درآمد مواجه شدند، دوباره به حالت عادي بازگشته‌اند. مردم زندگي روزمره خود را انجام مي‌دهند. غذا مي‌خورند به اندازه پولشان خريد مي‌كنند، مهماني و رستوران مي‌روند. همه اينها كمابيش اتفاق مي‌افتد. قطعا خريد مردم به واسطه وضعيت تورمي كاهش پيدا كرده و كيفيت زندگي‌شان افت كرده، ولي به هرحال جامعه در حال تلاش براي تامين نيازهايش است. آنچه آشكارا و پنهان همه را آزار مي‌دهد احساس قدرت نداشتن در عرصه اجتماعي است. وقتي نمي‌توانيد يك فايل ايميل كنيد، اين احساس به شما دست مي‌دهد كه ناتوان هستيد. وقتي مدام دنبال وي‌پي‌ان براي اتصال به اينترنت و دسترسي به شبكه‌هاي اجتماعي كه مشتريان‌تان آنجا هستند؛ مي‌گرديد و به در بسته مي‌خوريد، احساس مي‌كنيد هيچ كنترلي روي كسب و كارتان، روي زندگي‌تان نداريد. 
تجربه احساس بازنده بودن با وضعيت اينترنت
وقتي براي انجام ساده‌ترين كارها به ناچار ساعت‌ها وقت صرف مي‌كنيد چون زيرساخت‌ها از شما دريغ شده است، احساس بازنده بودن مي‌كنيد. وقتي نمي‌توانيد علي‌رغم ارزش‌هاي شخصي و حتي ارزش‌هاي سازماني‌تان از حريم خصوصي و حقوق اوليه ذي‌نفعان‌تان حفاظت يا دفاع كنيد، احساس مي‌كنيد ديگر هيچ پناهگاهي براي اميد به آينده و تلاش براي رشد براي‌تان باقي نمي‌ماند. شايد به همين دليل است كه اين روزها حتي كساني‌كه تصميم به ماندن به هرقيمتي داشتند، به رفتن و واگذار كردن مسووليت‌هاي‌شان حتي با زيان گرفته‌اند. با اين روند، در آينده نزديك با موجي بزرگ‌تر از خروج مديران ارشد و بنيان‌گذاران استارتاپ‌ها روبرو خواهيم شد. اينكه اين كسب‌وكارها به چه كساني واگذار خواهند شد خودش مساله‌اي است كه مردم بايد درباره آن كنجكاو باشند! براي همين من معتقدم الان زماني براي اميدواري نيست! شايد لازم است واقعا همگي به نهايت نااميدي برسيم.
اكوسيستم نوآوري  موظف‌ به مطالبه‌گري‌ است
من تصور مي‌كنم اكوسيستم استارتاپي ايران به عنوان طلايه‌دار تغيير در اقتصاد ايران و روبه‌رشدترين بخش از اقتصاد ايران در سال‌هاي اخير نه تنها موظف به بقاست، بلكه لازم است در بخش‌هاي صنفي و اقتصادي، و حتي در تغييرات جامعه هم موثر و مطالبه‌گر باشد. هيچ‌كدام از اين كسب‌وكارها يك نهاد اقتصادي صرف نيستند. وقتي كسب‌وكاري متناسب با نياز مردم شكل گرفته و در بهبود سبك زندگي و‌عادات مردم موفق و‌موثر بوده نمي‌تواند منافع ذي‌نفع اصلي خود كه همان مشتريان و عامه مردم هستند را در اولويت خود قرار ندهد. آنچه مي‌تواند به عنوان يك حركت اميدبخش از سمت اكوسيستم استارتاپي سر بزند، وفاداري به آرمان‌ها و ارزش‌هايش و پافشاري در موثر بودن است.

فعاليت كارآفريني؛  تعادلي ميان اميد و واقع‌بيني
سروش عابدين، مدير ارتباطات و برند: به‌طور خلاصه، مفهوم اميد مي‌تواند محرك قدرتمندي براي موفقيت مشاغل باشد. رهبراني كه فرهنگ خوش‌بيني، انعطاف‌پذيري، رشد و نوآوري را پرورش مي‌دهند، مي‌توانند اميد را در ميان كاركنان ايجاد كنند و سازمان را به سمت موفقيت بيشتر سوق دهند.
با اين پيش‌فرض بايد نيم‌نگاهي هم به مشكلات اكوسيستم‌هاي استارتاپي كشور داشته باشيم كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به عدم دسترسي به منابع مالي، تحريم‌هاي اقتصادي، بوروكراسي‌هاي دست‌وپاگير، اندازه بازار محدود و مهاجرت نيروهاي متخصص اشاره كرد.
با توجه به اين چالش‌ها، روشن است كه هم‌زيستي با مشكلات و پرهيز از اميد كامل براي ماندگاري فعالان اكوسيستم استارتاپي در ايران ضروري است. اميد و خوش‌بيني براي حفظ نگرش و چشم‌انداز مثبت به آينده نيز مهم است، اما در عين حال، پذيرش و رفع چالش‌ها و محدوديت‌ها براي ايجاد استراتژي‌ها و برنامه‌هاي واقع‌بينانه براي رشد ضروري است. ايده اصلي كتاب «اميد بدون خوش‌بيني» در اكوسيستم استارتاپي ايران نيز مطرح است، جايي كه كارآفرينان بايد ضمن شناخت مشكلات و محدوديت‌هاي خود، اميدشان را حفظ كنند. براي اطمينان از طول عمر فعالان اكوسيستم استارتاپي كشور، كارآفرينان بايد تعادلي بين اميد و عملي بودن حفظ كنند و به چالش‌ها به عنوان فرصت‌هايي براي رشد و بهبود نگاه كنند. مفهوم اميد در اكوسيستم نوآوري و فناوري ايران نقش بسزايي دارد. علي‌رغم مواجهه با چالش‌هاي متعدد، از جمله تحريم‌هاي اقتصادي و دسترسي محدود به سرمايه، كارآفرينان ايراني همچنان نسبت به چشم‌انداز موفقيت خود خوشبين هستند. اين امر در تعداد فزاينده استارت‌آپ‌ها و سرمايه‌گذاري‌هاي كارآفريني در كشور، به‌ويژه در بخش فناوري منعكس شده است.
اكوسيستم نوآوري و فناوري ايران در برابر ناملايمات مقاومت قابل توجهي از خود نشون داده است. با وجود مواجهه با موانع قابل توجهي براي ورود، كارآفرينان ايراني توانسته‌اند از خلاقيت و نبوغ خود براي توسعه راه‌حل‌هاي نوآورانه براي طيف گسترده‌اي از مشكلات استفاده كنند. توسعه استارت‌آپ‌هاي فناوري داخلي چشمگير بوده و شركت‌هاي بزرگي در حال حاضر در اين اكوسيستم مشغول به فعاليت هستند.
از سوي ديگر، دولت براي حمايت از كارآفريني و نوآوري، سياست‌ها و ابتكارات متعددي را اجرا كرده است. به عنوان مثال، صندوق ملي نوآوري، حمايت مالي و كمك‌هاي فني به استارتاپ‌ها و سرمايه‌گذاري‌هاي نوآورانه ارايه مي‌كند. در همين حال، برنامه پارك علم و فناوري، خدمات شتاب‌دهي را به استارتاپ‌هاي حوزه فناوري ارايه مي‌دهد.
اميد اجتماعي نقشي بسزا در توسعه اكوسيستم
در مجموع، در حالي كه هنوز چالش‌هاي قابل توجهي پيش روي كارآفرينان در اكوسيستم نوآوري و فناوري ايران وجود دارد، اما اميد و خوش‌بيني در ميان بسياري از آنها وجود دارد. با حمايت و منابع مناسب، كارآفرينان ايراني پتانسيل رشد و توسعه قابل توجهي را در اقتصاد كشور دارند.
براي پاسخ به اين سوال كه اميد اجتماعي چه تاثيري بر زندگي روزمره مردم و شكوفايي اكوسيستم نوآوري ايران دارد، توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي موجود در كشور حائز اهميت است؛ چراكه همانطور كه شاهد هستيم موجب مي‌گردند تا بسياري از اعضاي همين اجتماع دست به مهاجرت بزنند كه اين موضوع در سال‌هاي اخير با افزايش قابل‌توجهي روبرو بوده است. متاسفانه نرخ بيكاري به‌ويژه در بين جوانان بسيار زياد است. اين موضوع مي‌تواند منجر به احساس نااميدي و سرخوردگي شود كه در نهايت تاثيرات منفي را بر توسعه اكوسيستم فناوري خواهد داشت. اين در حالي است كه بسياري از جوانان ايراني تحصيلات عالي دارند و مشتاق كمك به توسعه كشورشان هستند. اگرچه دولت براي حمايت از توسعه اكوسيستم فناوري از طريق ابتكارات مختلف تلاش كرده اما با اين حال، محدوديت‌هايي وجود دارند كه مي‌توانند توانايي كارآفرينان و نوآوران را براي به‌كارگيري كامل پتانسيل‌هاي‌شان محدود كنند. در مجموع مي‌شود ادعا كرد كه اميد اجتماعي نقش بسزايي در توسعه اكوسيستم فناوري كشور دارد. اميد اجتماعي با تقويت حس خوش‌بيني و باور به پتانسيل تغييرات مثبت، مي‌تواند افراد را به ريسك‌پذيري و پيگيري پروژه‌هاي نوآورانه برانگيزد. با اين حال، به منظور تحقق كامل پتانسيل اكوسيستم نوآوري، پرداختن به چالش‌هاي اقتصادي و اجتماعي پيش روي كشور و ارتقاي آزادي‌هاي فردي و اجتماعي كه مي‌تواند نوآوري و كارآفريني را قادر به شكوفايي كند، مهم است.
هر قدم كه عقب بايستيم،  مجال پيشروي نااميدي است
سعيد سوزنگر، كارشناس امنيت شبكه: تصور مي‌كنم درباره مفهوم اميد و وضعيتي كه به‌طور كلي در اكوسيستم با آن مواجهيم، بايد به نوعي ايستادگي باور داشته باشيم: به‌ازاي هر قدمي كه براي روشنگري و احياي اميد برنداريم، عرصه براي فعاليت آزاد تنگ‌تر مي‌شود. بايد براي ايستادگي در اين راه قدم‌هاي آرام اما پيوسته‌برداريم. 
اميدواري به روشنگري را اينطور تعريف مي‌كنم كه بارها ديديم كه هر زمان در اكوسيستم تسليم مي‌شويم و كاري نمي‌كنيم، اوضاع و شرايط آشفته‌تر هم مي‌شود. دقيقا به همين دليل است كه در اين سال‌ها آموختيم كه بايد درباره هر مساله‌اي كه خلاف منافع مردم است، ايستادگي كنيم، كمپين و كارزار و... راه بندازيم. براي مثال هر زمان كه درباره فيلترينگ صحبت نكرديم، فيلتر بيشتري اتفاق افتاد يا زماني كه درباره پايداري «شبكه» كنشگري لازم را نداشتيم، بزرگ‌ترين مركز مانيتورينگ آنلاين كشور را از دسترس خارج مي‌كنند تا از رصد و بررسي وقايع مطلع نباشيم. پس بايد به اين تصميم جمعي برسيم كه به جاي سكون، قدم‌هاي هرچند كمي ‌برداريم و روشنگري و مطالبه‌گري كنيم. من اميد را نوعي مبارزه و تلاش مداوم مي‌بينم كه بايد براي تمامي افراد جامعه، حتي معلولين، منافع اجتماعي لازم فراهم شود. 
   به مفهومي در اين سال‌ها باور داريم با عنوان «رهايي از اميد»، كه يادآوري مي‌كند بايد از اميدهاي مخرب و قدمي برنداشتن بگذريم. اميدواري زماني كه توجيه‌گر انفعال باشد، حركت به جلو را ناممكن مي‌كند. ما به اميدهايي باور داريم كه از شرط‌هاي لازم تحقق‌شان مطمئنيم. از همين رو نقشه راه كسب‌وكارمان را با واقع‌بيني و پيش‌بيني سناريوهاي مختلف بازتعريف كرده‌ايم، تا در كنار تاب‌آوري، از بحران به سلامت بگذريم.
   من تصور مي‌كنم اكوسيستم استارتاپي ايران به عنوان طلايه‌دار تغيير در اقتصاد ايران و روبه‌رشدترين بخش از اقتصاد ايران در سال‌هاي اخير نه تنها موظف به بقاست، بلكه لازم است در بخش‌هاي صنفي و اقتصادي، و حتي در تغييرات جامعه هم موثر و مطالبه‌گر باشد.
   وقتي براي انجام ساده‌ترين كارها به ناچار ساعت‌ها وقت صرف مي‌كنيد چون زيرساخت‌ها از شما دريغ شده است، احساس بازنده بودن مي‌كنيد. وقتي نمي‌توانيد علي‌رغم ارزش‌هاي شخصي و حتي ارزش‌هاي سازماني‌تان از حريم خصوصي و حقوق اوليه ذي‌نفعان‌تان حفاظت يا دفاع كنيد، احساس مي‌كنيد ديگر هيچ پناهگاهي براي اميد به آينده و تلاش براي رشد براي‌تان باقي نمي‌ماند.