چرا حسابتان را جدا نمی‌کنید؟

۱. دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که شهید دکتر بهشتی با همکاری پنج تن از فقیهان وقت در شورای عالی قضایی «لایحه قصاص» را از طریق دولت برای تصمیم‌گیری و تصویب به مجلس شورا فرستاد. اما به محض اینکه این لایحه به مجلس ارائه شد، «جبهه ملی» با صدور اطلاعیه شدیداللحنی «قصاص را امری غیرانسانی و مغایر حقوق بشر» توصیف کرد و از مردم خواست تا ساعت ۳ بعدازظهر ۲۵ خرداد سال ۱۳۶۰ به خیابان انقلاب بریزند و علیه این لایحه تظاهرات کنند. پیش‌بینی می‌شد که برخی احزاب ملی – مذهبی هم به این فراخوان بپیوندند.
امام خمینی، اما در دیدار صبح ۲۵ خرداد جمعی از اقشار مردم و روحانیان شیعه و سنی مازندران و خراسان با ایشان در سخنانی تند و صریح، با حمله شدید به جبهه ملی، مخالفت با لایحه قصاص را که در قرآن صریحاً به آن توصیه شده است، مخالفت با «ضروری دین» اعلام کردند و جبهه ملی را به همین دلیل «مرتد» دانستند و فرمودند: «این‌ها مرتدند. جبهه ملى از امروز محکوم به ارتداد است.»، اما در ادامه نکاتی فرمودند که گویی برای امروز ما و کنشگران سیاسی امروز ما اظهار شده است: «من آن چیزی که بسیار مورد تعجبم است این نیست که در اعلامیۀ "جبهۀ ملی"‏‎ ‎‏برای لایحۀ -به‌اصطلاح او‏‏- "غیر انسانی قصاص"، یعنی حکم غیر انسانیِ قرآن! یعنی‏‎ ‎‏حکم غیر انسانیِ اسلام! اعلامیه بدهند و مردم را دعوت کنند که ایهاالناس! بیایید، در‏‎ ‎‏مقابل اسلام قیام کنید و استقامت کنید. من از آن‌ها همچو توقعی داشتم و دارم. اما بعضی‏‎ ‎‏ [نهضت آزادی]که اعلامیه دادند و تأیید کردند این راهپیمایی‌ها را، آیا خوانده‌اند این اعلامیه‌های "جبهۀ‏‎ ‎‏ملی‌" را؟ دیده‌اند که به این راهپیمایی دعوت کرده‌اند؟ و یکی از انگیزه‌های آن‌ها این‏‎ ‎‏است که بیایید مقابل قرآن قیام کنید؟ منتها لفظش را نگفتند، و واقعِ صریحش همین‏‎ ‎‏است؟» و «‏‏خب چرا حسابتان را جدا نمی‌کنید؟ من حالا باز عرض می‌کنم به شما‌ها حسابتان را‏‎ ‎‏جدا کنید... "جبهۀ ملی‌" تکلیفش معلوم است؛ آن ‎‏صریحاً به ضد اسلام قیام کرده؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ‌گاه نمی‌خواهید به‏‎ ‎‏ضد اسلام قیام کنید چرا این‌قدر هوا‌های نفسانی تان زیاد شده است که نمی‌فهمید دارید چه‏‎ ‎‏می‌کنید؟ چرا این‌قدر شیطان در نفس ما‌ها سلطنت پیدا کرده است که چشم‌های ما را کور‏‎ ‎ و قلب‌های ما را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا‏‎ ‎‏"نهضت آزادی" هم قبول دارد آن حرفی را که "جبهۀ ملی‌" می‌گوید؟ آن‌ها هم قبول‏‎ ‎‏دارند که حکم قصاص که در قرآن کریم و ضروری بین همۀ مسلمین است، ‏‎ ‎‏"غیر انسانی" است؟ آیا این نمازشب‌خوان‌ها این را قبول دارند یا نه؟ شک ندارم که قبول‏‎ ‎‏ندارند. خب اعلام کنید. چرا ساکت نشسته‌اید؟»
۲. در جریان فتنه صدروزه سال گذشته همان‌طور که همه مردم با دیدن فیلم‌هایی از صحنه شهادت در جریان قرار گرفتند، عناصر مسلح عضو، وابسته یا فریب‌خورده گروهک‌های نام‌ونشان‌دار تروریستی مجاهدین و کومله و... ده‌ها تن از فرزندان مظلوم این دیار را با تیر و گلوله و رگبار و ضربات چاقو و قمه با شکنجه و فجیع‌ترین وضع به شهادت رساندند. آن‌ها به این هم اکتفا نکردند و ضمن پخش فیلم‌هایی از خود به این عمل جنایتکارانه خود اعتراف و افتخار هم کردند و افزودند که «همه شما مزدوران رژیم را مثل... می‌کشیم» و تا قبل از دستگیری هم انصافاً تمام تلاش خود را در این راه به کار گرفتند. اما درست از فردای دستگیری ناگهان صدای واحدی از بلندگو‌های ضدانقلاب داخل و رسانه‌های غربی و بهایی و اسرائیلی بلند می‌شد که این کسانی که در آستانه «اعدام» [قصاص]قرار دارند فرزندان مظلوم این ملت‌اند که علیه نابسامانی‌ها قیام کرده‌اند و اراجیفی از این دست. اما شگفت‌ترین واکنش‌ها مربوط به قصاص سه قاتل بی‌رحمی بود که در ماجرای «خانه اصفهان» سه تن از فرزندان ملت یعنی دو بسیجی و یک سرهنگ یگان ویژه را پس از شلیک دو خشاب به شهادت رساندند. حالا باز هم نوبت آن بود که کفر و نفاق و انحراف و البته تجدیدنظرطلبان و سوپرانقلابی‌های پشیمان با مدیریت رسانه‌ای حساب‌شده خود آدرس غلط بدهند و «جای قاتل و شهید را عوض کنند». تعابیری، چون «وجدان جمعی از اعدام متهمان موسوم به خانه اصفهان ناراحت است»، «قربانیان این اعدام‌ها شهدای راه آزادی وطن هستند که مردم به روایت "جانبازی" و "فداکاری" و "مبارزه‌" این عزیزان خواهند پرداخت»، «حکومت چرا دست به چنین «جنایات»‌ی می‌زند؟»، «نظام عاری از جمهوری خالی از اسلامی»، «هر کس سلاح دست بگیرد و به خیابان بیاید [و لابد شلیک هم بکند]الزاماً محارب نیست!»، «صبح امروز سه انسان دیگر به دار آویخته شدند و ملتی را غرق در اندوه و غم و خشم کرد» و موارد بسیار بسیار فراوان دیگر.
شگفتی این تعابیر و عبارات فقط بابت واژه‌های به‌کار رفته‌ای، چون جانبازی و فداکاری و مبارزه و به‌کارگیری واژه جنایت برای قصاص قاتلان مسلم سه جوان نیست، بلکه این روز‌ها کسانی دارند همراه رسانه‌های رسمی اسرائیل و انگلیس و منافقین و تروریست‌های دیگر این عبارات را استفاده می‌کنند که به قول رهبر انقلاب، سال‌ها قبل «سوپرانقلابی» محسوب می‌شدند!


۳. در ماجرای مخالفت جبهه ملی با لایحه قصاص، و پس از سخنرانی امام، اخبار ساعت ۲ بعدازظهر اطلاعیه «نهضت آزادی» را (که امام از آن‌ها به عنوان مسلمان و متدین یاد کرده و خواسته بود موضع خود را درباره این اطلاعیه و فراخوان مشخص کنند) قرائت کرد که رسماً از اطلاعیه جبهه ملی برائت جسته بودند و گفتند که در راهپیمایی بعدازظهر شرکت نخواهند کرد.
در ماجرا‌های مخالفت‌های شدید این‌روز‌ها با قصاص قاتلان جوانان مظلوم این دیار، یاوه‌های همیشگی غرب و نفاق و دشمنان و ضدانقلاب تابلودار طبیعی و بدیهی است، اما نوشته‌های آن‌ها که چهل و اندی سال نان دین و انقلاب و مسئولیت‌های مختلف آن را خورده‌اند، جای شگفتی دارد. باید در این ماجرا هم مانند امام به آن‌ها گفت: کاری به کار آن‌ها که ‎‏صریحاً به ضد اسلام قیام کرده‌اند نداریم؛ اما شمایی که مسلمان هستید و هیچ‌گاه نمی‌خواهید به‏‎ ‎‏ضد اسلام قیام کنید چرا این‌قدر هوا‌های نفسانیه‌تان زیاد شده است که نمی‌فهمید دارید چه‏‎ ‎‏می‌کنید؟ چرا این‌قدر شیطان در نفس شما‌ها مسلط شده که چشم‌هایتان را کور‏‎ ‎ و قلب‌هایتان را وارونه کرده است؟ بیایید حساب خودتان را جدا کنید. آیا‏‎ ‎‏شما هم آن حرفی که رادیو اسرائیل و مجاهدین و کومله و سران دول غربی و رسانه‌های صهیونیست و بهایی می‌گویند را قبول دارید؟ آیا شما هم با قصاص قاتلان جوانان مظلوم این دیار که دستوری قرآنی است مخالفید؟ حتی اگر دلتان برای از دست رفتن این جوانان می‌سوزد که حرف درستی است، چرا یک بار و فقط یک بار از جوانانی که به دست این قاتلان کشته شدند حرفی نزدید و دلی نسوزاندید و اشکی نریختید؟ آن‌ها جوانان این مردم نبودند و فقط آن تروریست‌ها جوان بودند؟ خیلی دیر شده است و خیلی دیر کرده‌اید، اما هنوز هم فرصت هست که دیانت و انسانیت خود را نشان بدهید و از این قاتلان و از اربابان حامی آنان اعلام برائت کنید...