دشمنان مناظره!

پس از مناظره تلویزیونی موسی غنی‌نژاد و علی علیزاده درباره اقتصاد ایران، دو اتفاق زشت در رسانه‌ها و فضای مجازی افتاد. اول، فحاشی و پرخاشگری به دو مناظره‌کننده بود و دوم، به‌نفع جریان خود مصادره‌کردن نتیجه مناظره! آن‌هم بیشتر از طرف کسانی که عمری را به مطالبه برگزاری چنین مناظره‌هایی گذراندند، که باید گفت «دشمنان مناظره» همان‌هایی هستند که دم از ضرورت مناظره می‌زنند!
تلویزیون هرچند تاکنون از مناظره خالی نبوده، اما متهم بوده که مخالفان یا منتقدان نظام جمهوری اسلامی را کمتر به میان می‌آورد. مناظره اخیر از آنجایی که میان یک چهره‌شناخته‌شده طرفدار اقتصاد لیبرالی و چهره دیگری که طرفدارانی در فضای مجازی دارد و در رسانه خود (جدال) مناظره‌هایی برگزار می‌کند، بود، مورد توجه قرار گرفت. اما طرفداران این دو پس از مناظره خوب تا نکردند؛ و البته از اصلاح‌طلبان انتظار بیشتری می‌رفت که از اصل مناظره دفاع و کمتر در رسانه‌های خود رویکرد تخریب و پرخاشگری پیشه کنند که ظاهراً انتظار بیجایی بود! اصلاح‌طلبان از منادیان روشنفکری و فضای آزاد گفتگو و برگزاری مناظره‌های گوناگون برای روشن‌شدن حقیقت هستند و به همین خاطر است که به‌نظر می‌رسد تحمل خوبی از خود نشان ندادند و با آنکه غنی‌نژاد اشتباهات فراوانی داشت، به هیچ یک اشاره نکردند و طرف مقابل او را با بد‌ترین الفاظ نواختند.
اشتباهات فاحش
کاربران فضای مجازی نوشتند که غنی‌نژاد ادعای عجیبی در مناظره شبکه‌۴ به زبان آورد: «تن‌ها بازاری که دولت در آن قیمت‌گذاری نکرده، صنعت شکلات‌سازی است، چون دولت حساسیت به قیمت شکلات نداشت، به آن گیر نداد و از معدود صنایع موفق ما است.»


مجیدرضا حریرچی نوشت: «واردات شکر، کاکائو، روغن، آرد با ارز ارزان (گاهی۱۲۲۶و گاه ۴۲۰۰)، انرژی مجانی، کارگر مفت و مانند آن، راز موفقیت خیلی‌ها بوده و است.»
کاربری به نام هیچینز نوشت: «البته همان صنعت شکلات هم به واسط اختلاف قیمت شکر در داخل و خارج کشور هست که مزیت نسبی دارد برای صادرات، وگرنه شکلات ایرانی توانایی رقابت با محصولات ترک رو در بازار‌های منطقه نداره. ما تنها در عراق به واسطه قیمت بسیار پایین شکر داخلی توانستیم به طور محدود در صادرات شکلات موفق باشیم».
سید محمود نوشت: «دقیقاً غنی‌نژاد داره برعکس میگه، صادرات صنعت شکلات‌سازی به خاطر روغن و شکر و آردی بود که با سوبسید فراوون استفاده می‌کرد و با ارز ۴۲۰۰ تهیه می‌کردن با دلار آزاد صادر می‌کردن. سودساز‌ترین صنعت بوده!»
پورخیری نوشت: «ادعای دکتر ‎غنی‌نژاد درباره موفقیت صنعت ‎شکلات‌سازی در ایران به سبب ر‌هایی آن از قید قیمتگذاری دستوری اشتباه است. مهم‌ترین نهاده این صنعت یعنی شکر به‌شدت تحت نظارت و قیمتگذاری دولت است. همچنین روغن، شیر خشک و انرژی نیز از قیمتگذاری دولتی و در واقع از رانت آن برخوردار است.»
کاربر دیگری درباره ادعای غنی‌نژاد در موضوع نفت به جای مالیات نوشت: «غنی‌نژاد در پاسخ به پایین بودن شاخص مالیات به تولید ناخالص داخلی اینگونه پاسخ می‌دهد که در ایران مردم به جای مالیات، درآمد انفال مثل درآمد نفتی را به دولت می‌پردازند. اما نکته اینجاست که در این مدل، انفال از جیب "عموم مردم" جایگزین فرار مالیاتی چند صدهزارمیلیارد تومانی "قشر مرفه" می‌شود و اتفاقاً در این کلیپ موضع علیزاده به عدالت نزدیک و توجیه غنی‌نژاد ضدعدالت است. البته دو نکته دیگر نیز وجود دارد؛ اولاً در حال حاضر درآمد‌های نفتی ایران به قدری نیست که خلأ فاصله درآمد‌های مالیاتی را تا استاندارد شاخص مالیات به تولید ناخالص داخلی جبران کند. ثانیاً ضرورت دارد که درآمد نفتی صرف توسعه زیرساخت‌های کشور و افزایش رفاه عمومی شود، همانند مدلی که کشور نروژ به عنوان الگو در پیش گرفته است.»
علی علیزاده نیز خود پس از این مناظره در کانال تلگرامی‌اش به اشتباهاتی از غنی‌نژاد اشاره کرد و نوشت: «دو پرسش از جناب آقای غنی‌نژاد درباره مناظره دیشب. یک- در جایی برای توضیح مفهوم حدود دولت از منظر هایک، مفهوم آزادی مثبت و منفی از منظر هایک را مطرح کردم که آقای غنی‌نژاد با یقین فرمودند که این در هایک نیست و متعلق به ایزایا برلین است. اینکه برلین در سال ۱۹۵۸ این تفاوت را مطرح کرده البته اشتباه نیست، اما هایک هم در صفحه ۱۹ کتاب Constitution of Liberty در سال ۱۹۶۰ دقیقاً همین دوگانه را برای توضیح مفهوم آزادی در فلسفه خودش به کار برده و در پاورقی هم توضیح داده که اصل این مفهوم به T. H. Greene متعلق است که در سال ۱۸۸۸ (یعنی ۷۰ سال قبل از ایزایا برلین آن را مطرح کرده). تعجب‌برانگیز نیست اگر آقای غنی‌نژاد این بخش از آثار هایک را نخوانده باشد. اما تعجب‌انگیز است وقتی ایشان با آن یقین مثال‌زدنی در مناظره این‌گونه منتقل کردند که این مفهوم در هایک موجود نیست. سؤال این است که آیا ایشان عامدانه این کار را به عنوان تکنیک جنگ روانی در مناظره به کار بردند؟
دو- در جایی از مناظره گفتم که هایک متأثر از لاک، ادموند برک و آدام اسمیت بود و آقای غنی‌نژاد با یقین گفتند ادموند برک محافظه‌کار است و ربطی به لیبرالیسم ندارد و هایک مقاله چرا محافظه‌کار نیستم را نوشته. آقای غنی‌نژاد با چنان یقینی این را ادا کرد که اولین کاری که بعد از مناظره کردم نگاه دوباره به این مقاله بود (دیدم فارسی هم ترجمه شده) و دیدم همان‌طور که در حافظه‌ام درست مانده بود هایک از ادموند برک به عنوان یک لیبرالی نام برده که مانند او بودن افتخار است. اینجا هم باید از دکتر غنی نژاد پرسید آیا حافظه‌شان یاری نکرده یا عمداً به عنوان تکنیک جنگ روانی در وسط مناظره سعی در مرعوب کردن من و مشکوک کردنم نسبت به حافظه‌ام را داشته‌اند؟ امیدوارم این اتفاق محصول اشتباه سهوی حافظه ایشان بوده باشد، ولی اگر ایشان عامدانه چنین کرده باید گفت این کار آقای غنی‌نژاد رسماً نوعی gaslight کردن و به شدت دور از شأن علمی یک فرد، آن هم فردی با این سن و سال است. امیدوارم ایشان در هر دو مورد هرچه زودتر پاسخ دهند و شفاف‌سازی کنند.»
طرفداران غنی‌نژاد چه گفتند؟
اما رسانه‌های اصلاح‌طلب عموماً بدون استقبال از این گونه مناظرات و با فراموشی مطالبه تاریخی خود تلاش کردند غنی‌نژاد را پیروز یک‌طرفه این مناظره معرفی کنند و رقیب را با توهین و تخریب از چشم مخاطب بیندازند. فقط سوتیتری که روزنامه سازندگی در صفحه یک خود در ذیل تیتر «در ستایش آزادی» آورد، مجملی است که حدیث مفصل از آن می‌توان خواند: «مناظره موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان با علی علیزاده، تحلیلگر لندن‌نشینی که سخنانش بوی پوپولیسم می‌دهد، نشان از برتری لیبرال‌ها بر سوسیالیست‌هایی است که سعی می‌کنند با اتهام زدن به سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان، اقدامات هزینه‌زای دولت را نادیده بگیرند»!
کاربران اصلاح طلب به‌طور گسترده ویدئو‌های این مناظره را بازنشر دادند و غنی‌نژاد را به عنوان یک چهره برجسته، دانا و اقتصاددان خوشفکر معرفی کردند. این کاربران با استناد به اظهارات غنی‌نژاد در مناظره، سیاست‌های اقتصادی کشور را نیز نقد کرده و پیوست‌های تحلیل بر آن افزودند. در مقابل علیزاده را هم به‌عنوان یک شخص بی منطق، مدافع بی، چون و چرای ایدئولوژی‌های نظام و شکست خورده، معرفی کردند. به دنبال آن اهالی رسانه‌های معاند نیز با توجه به تجربه اختلافات سیاسی با علیزاده، از این هجمه‌ها حمایت کردند.
فقط مرور برخی از واکنش‌ها نشان می‌دهد که چقدر فضای مناظره در کشور ما دشمن دارد و چقدر مدعیان مناظره این فضا را برای آینده تیره و تار می‌کنند.
جلیل محبی در همین‌باره نوشت: «به صورت هر کس که به غنی‌نژاد یا علیزاده توهین می‌کند، با هر نیتی، خاک بپاشید. کسی که توهین می‌کند به کسانی که با ۱۸۰ درجه اختلاف این‌قدر جسورانه ‎گفتگو می‌کنند دشمن این سرزمین است. او خود جاسوسی است که نمی‌خواهد در این کشور ‎حرف زدن و مخالفت کردن و انتقاد کردن پا بگیرد.».
اما ببینید فرد دیگری به نام مجید تفرشی چه ادبیاتی را به‌کار می‌برد: «خوشبختانه شاکله حاکمان جمهوری هنوز به آن درجه از انحطاط و ناکارآمدی و بلاهت نرسیده‌اند که شامورتی‌بازی‌های عاری از شعور و شرف امثال علی علیزاده را باور کنند. بر اساس تجربه شخصی زیسته‌ام، جدی‌گرفتن این عصاره رذیلت و پرونده‌سازی کار عبثی است. واقعاً مجسمه تباهی و تباهی مجسم است.»!
این ادبیات جدای از سخیف‌بودن آن و احتمالاً داشتن کینه شخصی، نمی‌تواند از مدعیان ضرورت گفتگو میان مخالفان پذیرفته شود.
علی‌بیطرفان هم در نظری میانه نوشت: «هرکس علیزاده را بازنده مناظره دانست الزاماً پروژه نگرفته، ولی یک پروژه رسانه‌ای تو تایملاین هست با هدف اسطوره‌سازی از غنی‌نژاد. بیطرفانه که مناظره را ببینیم هر دو طرف سؤالات بی‌پاسخ و تناقضاتی داشتند. ترازوی مناظره اگر به سمت علیزاده پایین نرود، قطعاً در حالت تعادل بین دو‌طرف می‌ایستد».
رضا کاشف هم نوشت: «نظرات جناب دکتر غنی‌نژاد ناظر بر واقعیت‌های اقتصاد ایران نیست. مکانیزم بازار مانند ید بیضا و عصای موسی نیست که نیرو‌های پنهان بازار را از طریق تجمیع منافع فردی به منافع جامعه برساند. اقتصاد ایران به‌صورت تاریخی زیر چکمه‌های اصحاب قدرت بوده و تنها راه فعلی آن مداخله دولت مدرن است. منتها اینکه مداخله همیشگی یا موقت و زمان‌دار باشد محل بحث و مداقه است. دولت نمی‌تواند تا ابد در همه شئون اقتصاد مداخله و انگیزه‌های خود را به جامعه تحمیل کند. دولت باید آزادسازی اقتصادی را برای اصلاح سنت تاریخی ملوک‌الطوایفی تنظیم و حمایت اکثریت را جلب نماید.»
مجیدرضا حریری نیز نوشت: «فارغ از اینکه آقایان علیزاده و غنی‌نژاد در نظریه کدام یک درست‌تر می‌گویند، در فن مناظره و تسلط بر ادبیات موضوع مناظره و قدرت بیان نظر همان‌طور که در مناظره قبلی غنی‌نژاد به طور نسبی بر درخشان غالب بود، امشب در مقابل علیزاده قافیه را باخت!»