محمدعلي موحد 100 ساله شد

مريم آموسا
2 خرداد 1402 هم رسيد و محمدعلي موحد 100 ساله شد. مردي كه جسم و جانش با زبان فرهنگ، تاريخ، زبان فارسي، نفت، علم حقوق و حوزه‌هاي ديگر پيوند دارد و فرهنگ ايراني به او و آثار ارزشمندش در همه اين زمينه‌ها مي‌بالد. مردي كه بايد به احترام خدمات بي‌شائبه‌اش تمام‌قد ايستاد و زادروزش را تبريك گفت. 
سخن گفتن از ارزش و اهميت كار محمدعلي موحد به عنوان يك ايران‌دوست تمام‌عيار كه نزديك به 80 سال از زندگي‌اش را وقف ايران كرده، كاري است بس پيچيده و زمان‌بر كه نه از دانش محدود چون مني برمي‌آيد و نه اينكه اين سطرها مجال آن را مي‌دهند.
محمدعلي موحد در دوم خرداد سال 1302 در تبريز متولد شد. زماني كه آذربايجان دريچه ارتباط ايران با فرهنگ و تمدن غرب بود. در آذربايجان بود كه نخستين چاپخانه، نخستين مدرسه و نخستين روزنامه راه‌اندازي شد. منطقه‌اي كه در تكوين انديشه‌هاي روشنفكري و انقلابي پيش از مشروطه و نيز در پيروزي انقلاب مشروطه نقشي تاريخي داشته و‌ زاده شدن محمدعلي موحد در اين خاك فرهنگ‌خيز كه بزرگان بسياري را در دامان خود پرورده، بي‌شك در شكل‌گيري شخصيت چندوجهي او نقش مهمي داشته است.
موحد در مدارس تدين و اتحاد نو تبريز درس خواند و در سال 1319 پس از كسب مدرك ديپلم ادبي، راهي تهران شد. همچون بسياري از آذري‌زبان‌ها، او نيز فارسي را نه در خانواده كه در مدرسه و به شيوه آموزش زبان عربي فرا گرفت. در تبريز با ادبيات كلاسيك فارسي آشنا شد و انس گرفت. در اين باره گفته «آن‌قدر شعر حفظ بودم كه براي همه عجيب بود، ولي با اين مايه ادبي كه به تهران آمدم تازه فهميدم چقدر در شنيدن و صحبت كردن مشكل دارم.»


موحد، تاليفات و ترجمه‌هاي مهمي به زبان فارسي دارد؛ اما با فروتني مي‌گويد: «بنده كه گمان نمي‌كنم اصلا تسلطي به زبان فارسي داشته باشم ولي اگر بنا به مقايسه باشد فكر مي‌كنم وقتي مي‌خواهم مطلبي را انشا كنم در نوشتن تسلط بيشتري دارم. براي ما هميشه نوشتن و خواندن فارسي آسان‌تر از صحبت‌ كردن فارسي بوده.»
بسياري از ادباي زبان فارسي از موحد به عنوان يك پاكيزه‌نويس ياد مي‌كنند. نثرش سليس، روان، روشن و به دور از هر گونه اطناب است و سرشار از كلمات و عبارات كاملا فارسي؛ در اين باره مي‌گويد: «من تنها چيزي كه مي‌توانم بگويم اين است كه سعي مي‌كنم آنچه مي‌نويسم روشن و رسا باشد. اول بايد خودم بفهمم چه دارم مي‌نويسم، بعد خواننده بايد بفهمد چه مي‌نويسم. من كه نمي‌خواهم خواننده را دست بيندازم يا تحقير و گيج كنم. پس نوشته بايد شفاف باشد، يعني بايد آنچه را كه قرار است انتقال بدهد به  ‌درستي بيان كند.»
 موحد با اينكه آثار مهم و ارزشمندي چون «سفرنامه ابن بطوطه»، «عدالت و انرژي از ايوان ايليچ»، «خزران از آرتور كستلر»، «ماليات سرانه و تاثير آن در گرايش به اسلام از دانيل دنت»، «چهار مقاله درباره آزادي از آيزايابرلين» و «فصوص‌الحكم، ابن عربي» را به فارسي ترجمه كرده، خود را مترجم نمي‌داند. حتي نگاهي اجمالي به عناوين كتاب‌هايي كه او به فارسي برگردانده است، مخاطب را به اين نتيجه مي‌رساند كه با انسان فرهيخته، روشنفكر و انديشمندي روبه‌رو است كه با انتخاب هر اثر تلاش دارد سنگ تازه‌اي بر بناي فرهنگ و تمدن ايران بگذارد و ادامه راه را براي مخاطب فارسي‌زبان هموار كند.
موحد از معدود اديباني است كه بخشي از عمر و زندگي‌اش را در عرصه اجتماعي و اقتصادي روي مساله نفت و اهميت آن در زيست ايراني گذاشته است. نفتي كه در دوره‌هاي مختلف تاريخ معاصر، پاي غربي‌ها را به ايران باز كرده است. او به علاوه به سبب وكالت پايه يك دادگستري، در بدو تاسيس وارد كادر حقوقي شركت نفت ايران شد و در مقام‌هايي چون مشاور عالي هيات‌مديره و عضو اصلي هيات‌مديره كار كرد. او همچنین از ابتداي تاسيس اوپك به مدت شش ماه، معاونت اجرايي آن سازمان را در ژنو عهده‌دار بود.
تدريس حقوق مدني و حقوق نفت در دانشكده حقوق دانشگاه تهران از ديگر كارهاي استاد بوده است. «خواب آشفته نفت» اثر مهم او در سال 1384 برنده جايزه كتاب سال شد. اگرچه موحد ارادت ويژه‌اي به مصدق دارد اما در مقدمه كتاب آورده: «مي‌دانم كه در اين كتاب آنجا كه از محامد و مكارم دكتر مصدق سخن خواهم گفت خصمانش را بر خواهد آشفت و آنجا كه بركم‌آمدها و ضعف‌هاي او اشاره خواهم كرد، بر محبانش گران خواهد آمد اما چاره نيست؛ حكايت يكي از حساس‌ترين مقاطع تاريخ ايران است كه حق آن را بايد ادا كرد.»
 بي‌شك بايد درستكاري و دقت نظر او را به عنوان يك تاريخ‌نگار ارج نهاد. او در اين مقام تلاش كرده فارغ از حب و بغض‌هايي كه مي‌دانيم، تاريخ را آن‌گونه كه ديده و درك كرده روايت كند، نه به خوش‌آمد اين و آن.
 تلاش‌هاي محمد موحد در عرصه مولوي‌پژوهي نيز درخشان است. او نه تنها با تصحيح مثنوي معنوي بلكه با مجموعه مقالات و كتاب‌ها و درس‌گفتارهايش نيز در اين حوزه بسيار راه‌گشا بوده است. 
كار سترگ ديگر او نجات مقالات شمس از پريشاني و ازهم‌گسيختگي است. استاد، خود اين اثر را بهترين و پرثمرترين كارش در زمينه تصحيح متون مي‌داند. خود در اين باره مي‌گويد: «شخصيت شمس پيش از چاپ و نشر مقالات در هاله‌اي از رمز و ابهام فروپيچيده بود و برخي اصلا وجود خارجي براي او قائل نبوده‌اند و او را مولود خيال مولانا مي‌دانستند.»
همچنين به سبب گسيختگي و عدم انسجام در سخنان شمس، دكتر موحد براي سهولت در فهم مقالات، تعليقات مفيدي نيز بر اين كتاب ضميمه كرده است. از ديگر خدمات ارزنده ايشان به زبان فارسي، تلاشش براي اثبات محل دفن شمس تبريزي در خوي است.
محمدعلي موحد كه به اعتبار شناسنامه‌اش 36 هزار روز زندگي كرده و تجربه‌هاي بسياري را از سر گذرانده، كسي است كه به اعتبار سخنش در جشن 100 سالگي‌ خود در فرهنگستان زبان و ادب فارسي -كه پيري و سالخوردگي را به عاشقي تعبير كرد- مردي است كه در راه زندگي، همواره بهترين مسير را پيش گرفته و با تمهيداتي كه به كار بسته، تلاش كرده تا بخشي از اعتبار و ارزش ايران را به آن بازگرداند. او يكي از خردمندان و سالخوردگان روزگار ماست كه عمر جهان را به چشم ديده است با زبان نغز و شيرين خود با ما سخن مي‌گويد؛ او در زادروزش فارغ از تمام سخن‌هايي كه مي‌توانست بر زبان بياورد، با رندي تمام از مرثيه‌سرايي و اهميت آن در ادب فارسي سخن گفت و درنهايت سخنش را با تعبير خاصي كه از مواهب الهي و تشبيه‌شان به يك اركستر به دست داد، به پايان برد:  «تمام مواهب الهي پر مي‌كشند و مي‌روند. گوش آدم، چشم آدم، رمق زندگي آدم، همه فروكش مي‌كنند و مثل اينكه همنوايي دارند و كاري هم نمي‌تواني بكني. به‌ هر حال پيش از آنكه كار به آنجا بكشد بايد خودمان هواي كار را داشته باشيم.»
تو گويي استاد موحد با اين سخن مي‌خواهد به ما نهيب بزند كه هيچ چيزي براي ما باقي نمي‌ماند الا نام نيك و پس از مرگ، زندگي ما در قلب كساني كه دوست‌مان دارند ادامه خواهد داشت.
استاد محمدعلي موحد، شاعر، اديب، عرفان‌پژوه، تاريخ‌نگار، حقوقدان و روزنامه‌نگار پيشكسوت به راستي با مهرباني، ايران‌دوستي و عشقي كه به اين آب و خاك و زبان فارسي دارد، در قلب تك‌تك كساني كه گوشه‌اي از اهميت و مقام او را درك كرده‌اند، جاي دارد. به راستي چه خوشبختيم ما به خاطر زيستن در روزگاري كه محمدعلي موحد مي‌زيد و به خاطر راه رفتن بر خاكي كه او بر آنها گام نهاده است.