کالبد شکافی خروج امارات از ائتلاف با آمریکا

گروه بین الملل - امارات اعلام کرد که «از دو ماه پیش» از ائتلاف بین‌المللی دریایی برای تامین امنیت کشتیرانی در آب‌های منطقه خارج شده است. این ائتلاف در سال 2019 به رهبری آمریکا پس از مجموعه اتفاقات و حملات به کشتی‌های تجاری و نفتکش‌ها تشکیل شد و مقر اصلی آن در بحرین است. خروج امارات از این ائتلاف امری عادی نیست و پرسش‌برانگیز است. می‌توان پاسخ این پرسش و چرایی این اقدام امارات را در گزارش اخیر روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال جست‌وجو کرد. این گزارش آورده است که پس از اقدام ایران در توقیف دو نفتکش در هفتم و سیزدهم اردیبهشت، دولت امارات، آمریکا را برای اتخاذ تدابیری جدی‌تر علیه اقدامات ایران در خلیج فارس تحت فشار قرار داده است. یکی از این نفتکش‌ها از دبی عازم بندر فجیره امارات بود. هر چند به نوشته این روزنامه آمریکایی، دولت بایدن نگرانی‌های امارات را درک کرده و نیروی دریایی آمریکا تعداد گشت‌های دریایی خود را افزایش داده است؛ رسانه‌ای کردن خروج از ائتلاف بین المللی دریایی می‌تواند نشانی از این باشد که ابوظبی این اقدامات آمریکا را ناکافی دانسته و به نشانه دلخوری و اعتراض، خروج از ائتلاف را اعلام کرده است. حالا باید دید بقیه اعضا همچون عربستان نیز در این ائتلاف خواهند ماند یا خیر و آمریکا در مقابل خروج امارات از ائتلاف که متضمن نوعی فشار هم بر دولت بایدن است، چه واکنشی نشان خواهد داد؛ آیا برای رضایت متحدان خود تدابیر را در آب‌های منطقه تشدید می‌کند یا خیر؟ واقعیت این است که بسیاری تصمیم ابوظبی را در ادامه توافق تهران و ریاض می دانند که پس از هفت سال، روابط سیاسی شان احیا شد. امارات نیز به دلیل مزیت‌هایی که می‌تواند به حفظ صلح و ثبات و حل بحران‌ها در منطقه کمک کند از ائتلاف دریایی با آمریکا خارج شده است، اما برخی دیگر معتقدند که گزارش وال استریت ژورنال درباره فشار ابوظبی بر واشنگتن و خروج امارات از این ائتلاف، نشان می دهد توافقات چند ماه اخیر در منطقه برای از سرگیری روابط و گسترش آن با ایران، غالبا نه از سر تمایل درونی و تغییر راهبردی در سیاست امارات و عربستان در قبال جمهوری اسلامی برای برقراری روابطی عمیق بلکه بیشتر رویکردی تاکتیکی برای مهار آن از در تظاهر به دوستی و نوعی صلح سرد با هدف پیشبرد چشم‌اندازهای کلان اقتصادی خود است که در این رویکرد نیز نوعی اعتراض به سیاست دولت بایدن و فشار به آن نهفته است. از این جاست که معنا و مفهوم اقدام عربستان در وارد کردن چین به گفت‌وگوها با ایران بیشتر روشن می‌شود. در واقع وقتی عربستانی‌ها متوجه شدند که بایدن اقدام خاصی برای مهار ایران انجام نمی‌دهد، چاره کار را در این دیدند که چین را با توجه به روابط نزدیکش با ایران و تحت الزام گسترش روابط با حوزه عربی خلیج فارس به ویژه در حوزه انرژی وارد این پرونده کنند که در نقش ضامنی تاثیرگذار برای مهار تهران عمل کند. البته ناگفته نماند با توجه به تمایل نداشتن دولت بایدن برای درگیر شدن با ایران به دلایل متعدد، به ویژه در این برهه زمانی، به نظر نمی‌رسد ورود چین به این ماجرا آن گونه که گفته می‌شود،َ موجب ناخرسندی کاخ سفید نیز شده باشد بلکه چه بسا تا حدودی خوشحال هم باشد. به هر حال، چین هم اکنون بیشتر از آمریکا با خاورمیانه مراودات تجاری دارد و از آن بهره اقتصادی می‌برد، اما در مقابل، آمریکا بیشترین هزینه‌های امنیتی و نظامی را در این منطقه متحمل می‌شود.