اخبار ویژه

کدام عار است؟ ندامت تتلو یا وطن‌فروشی و خیانت‌های شما؟!
حضور امیر حسین مقصودلو (تتلو) در مراسم یک سالگی فارس پلاس، بهانه عقده‌گشایی‌های تحریف‌آمیز علیه نیروهای انقلابی از سوی افراطیون مدعی اصلاحات شد.
تتلو پیش از این هم به ملاقات آیت‌الله رئیسی رفته بود. گذشته آمیخته به خلاف و خطای تتلو و خالکوبی وی طبیعتاً موجب اعتراض و انتقاد بود. اما او مدتی قبل ضمن اعلام پشیمانی و ندامت گذشته خود، عنوان کرد که توبه کرده است. وی همچنین بر دفاع از وطن در مقابل دشمنی‌های رژیم‌های مرتجع و آمریکا تأکید دارد و نسبت به شهدا و مدافعان حرم ابراز تواضع و احترام کرده است.
اما رویکرد نیروهای انقلابی به وی یا برخی هنرمندان که مواضع مشابهی اتخاذ کرده‌اند، با آشفتگی و عقده‌گشایی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی مواجه شده است. سایت‌ها و روزنامه‌ها و کانال‌های تلگرامی این طیف چه در هنگام ملاقات تتلو با آیت‌الله رئیسی و چه حضور وی در جشن فارس پلاس ضمن هیاهوی شدید سعی کردند این اتفاق را به عبور از اصول یا موضوع انتخابات و رأی جمع‌کنی به هر قیمت (کاری که خود در آن استاد تمام و بی‌چهارچوب هستند) ربط دهند. یکی دیگر از همین سایت‌ها (عصر ایران) ماجرا را با موضوع مینو خالقی مقایسه کرد و دیگری بن‌بست اصولگرایی خواند.


عباس عبدی هم با اشاره به عکس تتلو در کنار حمید رسایی در جشن فارس پلاس نوشت: «اصولگرایی را می‌توان به پیش و پس از این عکس طبقه‌بندی کرد. احتمالاً این عکس را بدهم در قطع مناسب چاپ کنند و در دفترم بزنم با این تیتر که اگرعوامل دیگر نتوانست این جماعت را ذوب کند انتخابات بخوبی توانست. عبدی اضافه کرد: این جماعت که نه سخت است و نه استوار؛ برای دود کردنشان کوشش برای کسب چند رأی ناقابل و البته حلال کافی است».
عبدی همچنین در مصاحبه با نامه نیوز گفت: «خدا عاقبت کسانی را به خیر کند که آرای خاکستری‌شان می‌خواهد تتلو و کلاه مخملی‌ها باشد. من که دیروز عکس مراسم را دیدم جا خوردم. به نظرم همه در نهایت تتلیتی می‌شوند و یک کلاه مخملی هم سرشان بگذارند، تمام است... یک گروه باید دنبال بازسازی هویت خودش در درجه اول باشد؛ نه آنکه هویت خودش را هم از دست بدهد».
روزنامه‌های زنجیره‌ای هم مفصلاً این موضوع را دستمایه کنایه و تحریف خود قرار داده‌اند.
در پاسخ به این هیاهوی تحریف‌آمیز باید گفت: تتلو می‌گوید از کرده‌های گذشته خود تائب و پشیمان است. کسی می‌تواند او و قبیل او را در موضع ابراز ندامت نپذیرد و دست رد به سینه‌شان بزند؟ میزان حال فعلی افراد است و او امروز می‌گوید توبه کرده است، ضمن اینکه نسبت به وطنش در مقابل دشمنان و وطن‌فروشان تعصب دارد. فردا هم اگر او یا بزرگتر از او (مانند برخی انقلابیون بدفرجام چپ) پا کج گذاشتند، نیروهای انقلابی معترضشان می‌شوند. منطق توبه و پشیمانی تتلو را مقایسه کنید با ارتجاع برخی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی که از آرمان‌های اسلام و انقلاب رویگردان شدند و با دشمنان اسلام و ایران پالوده خور شدند.
به راستی آیا پذیرفتن انسانی که می‌گوید پشیمانم و توبه کرده‌ام عار است، یا پسرفت و ندامت برخی چپ نماهای رویگردان از انقلاب که با مفسدان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هم پیاله شدند، در آمریکا، انگلیس و فرانسه پناهندگی گرفتند، نان خور رژیم آل‌سعود شدند و کمک مالی گرفتند (از خاتمی تا مهاجرانی)، با زنان نامحرم ایتالیایی دست دادند، کشف حجاب کردند، با جام شراب به تمسخر پرچم عزای امام حسین(ع) پرداختند، با گوگوش و فعالان بهایی شبکه بی‌بی‌سی و من‌وتو، رفیق گرمابه و گلستان شدند و از گوگوش تا سروش (اکبر پونز و روحانی نماهای باند مهدی هاشمی و ملی مذهبی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها و ساواکی‌ها را یک جا دور هم جمع کردند و آن را جبهه بین‌العباسین و سپس جبهه «از گوگوش تا سروش» خواندند.
همین آقای عبدی زمانی به پاریس رفت و با باری روزن عضو ارشد لانه جاسوسی سفارت آمریکا ملاقات کرد. روزن پس از جلسه گفت او از من عذرخواهی کرد و من هم پذیرفتم؛ هر چند عبدی منکر شد. خب! آیا پذیرفتن کسی که می‌گوید از گذشته خطای فردی خود پشیمان است و می‌خواهد توبه کند، عار است یا عکس‌های کشف حجاب داودی مهاجر و شادی صدر و... و یا عکس مهاجرانی در الجنادریه با سعودی‌ها و از این قبیل؟!
فساد و خیانت واقعی مربوط به کسانی است که مزدوری آمریکا و انگلیس و اسرائیل را کردند و دست‌کم دوبار آشوب راه انداختند و علناً در نشریات خود- آن هنگام که داغ بودند- گفتند «علیه خدا هم می‌شود تظاهرات کرد، باید ختم انقلاب را گرفت، اسلام ارتجاعی است» و کف خیابان علیه امام حسین(ع) هتاکی کردند و درباره علت جنبش سبز کذایی گفتند که ما می‌خواهیم شراب بنوشیم و با مینی‌ژوپ به خیابان بیاییم واسلام نمی‌گذارد!
جریان حزب‌اللهی منطق روشنی دارد: میزان حال فعلی افراد است. هرکس به جانب اخلاق و ارزشها و اسلام و ایران بازگشت، باید از او استقبال کرد. و هرکس از درون جبهه انقلاب، به بیرون از آن رفت و مقابل اصول و آرمان‌ها ایستاد و هم پیاله با دشمنان شد- ولو سابقه خوب داشته باشد- به اعتبار امروزش باید بااو برخورد کرد.تیم اقتصادی کابینه جدید ضعیف‌تر از تیم دولت یازدهم؟!
رئیس ‌کمیسیون اقتصادی مجلس، از وجود برخی خبرهای نگران‌کننده مبنی بر معرفی افراد ضعیف و دوتابعیتی برای کابینه دوازدهم خبر داد.
به گزارش شفاف، محمدرضا پورابراهیمی با گلایه از تعامل دولت و مجلس بر سر موضوعات مهم گفت: یکی از موضوعات، تیمی است که می‌خواهد برای دولت دوازدهم ورود کند. در حال حاضر در کشور ما اولویتی مهم‌تر از موضوعات اقتصادی وجود ندارد.
نماینده مردم کرمان تصریح کرد: خبرهایی از تثبیت بعضی از مدیران و وزرای اقتصادی و پیشنهادات بعضی از افراد که می‌خواهند جایگزین شوند، شنیده می‌شود که ما را نسبت به وضعیت آینده کشور نگران می‌کند.
رئیس ‌کمیسیون اقتصادی مجلس اظهار داشت: نگرانی جدی از خبرهایی که از دولت در خصوص گزینه‌های پیشنهادی برای تیم اقتصادی شنیده می‌شود، وجود دارد.
پورابراهیمی افزود: بر اساس خبرهای واصله، دولت تلاش دارد افرادی که در تیم اقتصادی ضعیف عمل کرده‌اند را حفظ کند و گزینه‌های پیشنهادی برای تغییرات نیز ضعیف‌تر و ناهماهنگ‌تر از مدیران قبلی هستند. وی اظهار داشت: اگر این مسئولان به مجلس پیشنهاد داده شوند قطعاً مجلس بر مواضع خود خواهد ایستاد.
وی با اشاره به جلسه رؤسای کمیسیون‌ها گفت: در جلسه رؤسای کمیسیون‌ها در این خصوص بحث کردیم، بنده به عنوان دبیر شورای هماهنگی اعلام می‌کنم که رؤسای کمیسیون‌ها متفق‌القول هستند که در خصوص وزرای اقتصادی برای تحولات اساسی با توجه به شاخص‌های مهمی که تعیین کرده‌اند، ذره‌ای کوتاه نخواهند آمد.
پورابراهیمی اظهار داشت: امروز نمایندگان اقتصادی مجلس که به شکلی صاحب‌نظر بوده و با موضوعات کلان کشور درگیر هستند و در فراکسیون‌های مختلف حضور دارند، نسبت به عدم تعامل دولت گلایه داشته و ابراز نگرانی می‌کنند؛ اگر این مسیر استمرار یافته و تبدیل به تصمیم نهایی در خصوص وزرا شود، باید گفت اگر قرار باشد بخش اقتصادی ضعیف بسته شود چهار سال مسیر اقتصادی کشور به مسیری خواهد رفت که انتهای آن مشخص نیست.
وی خاطرنشان کرد: ما خبرهایی داریم که دولت قصد دارد افراد دوتابعیتی را برای وزارتخانه‌ها معرفی کند؛ این امر مایه نگرانی است کسی که زیر پرچم کشور دیگری سوگند یاد کرده است، چگونه می‌خواهد به نظام و انقلاب پایبند باشد.
پورابراهیمی گفت: همچنین خبرهایی رسیده که افرادی که سال‌ها اقامت کشورهای دیگر را داشته و یا دارند، می‌خواهند برای کابینه معرفی شوند؛ این خبرها مایه نگرانی است. در کشور ما افراد انقلابی و ارزشی و کارآمد وجود دارند.سازمان منافقین کارهایی را برای اسرائیل کرد که حتی سلطنت‌طلبان هم نمی‌پذیرفتند
یک سایت وابسته به ضدانقلاب می‌گوید سازمان تروریستی منافقین مزدوری و خدمت‌هایی برای آمریکا و اسرائیل کرده که هیچ گروه اپوزیسیون دیگری حاضر نیست آن را انجام دهد.
گویانیوز با مرور سوابق این سازمان نوشت: هیچ گروه سیاسی و یا سازمان و حتی دولتی نمی‌تواند با آمریکا هماهنگ باشد، بدون آنکه با اسرائیل کار کند. بهترین نمونه آن تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس است. مجاهدین (منافقین) نیز از این قاعده کلی مستثنی نبودند، بخصوص چون دولت پرزیدنت بیل‌کلینتون در ماه جولای 1997 آنها را یک سازمان تروریستی اعلام نمود، که این تخصیص تا سپتامبر 2011 باقی ماند. بنا بر این مجاهدین تلاش داشتند تا با کار کردن با اسرائیل برای خود در واشنگتن حامی و لابی‌گر درست کنند.
اولین فرصت در سال 2002 بوجود آمد. آمریکا از طریق ماهواره آگاه شده بود که دو گودال عظیم در نزدیکی نطنز حفر شده بودند. دولت آمریکا آگاه بود که تأسیسات در حال ساخت احتمالاً برای برنامه هسته‌ای بودند، ولی قصد انتشار این اطلاعات را نداشت، چون آگاه بود که بر طبق پادمان، یا توافق ایمنی، با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، ایران هیچگونه تعهد قانونی برای اطلاع‌دادن به آژانس نداشت. تنها تعهد قانونی ایران در آن زمان این بود که دست کم 180 روز قبل از بردن مواد هسته‌ای به داخل تأسیسات وجود تأسیسات را به آژانس اطلاع دهد.
ولی مطابق معمول، اسرائیل نیز از کشف سازمان‌های جاسوسی آمریکا آگاه شده بود و برخلاف آمریکا مایل بود که آن اطلاعات هرچه زودتر فاش شود. دلیل آن روشن بود. در آن زمان تهدیدهای آمریکا علیه عراق در حال اوج‌گیری بود، ولی رهبران اسرائیل بارها  ادعا کردند که برنامه واقعی تولید سلاح کشتار جمعی در ایران است و می‌گفتند اگر قرار است به کشوری و یا تأسیساتی حمله شود، باید به ایران حمله نمود.
اسرائیل آن اطلاعات را در اختیار مجاهدین قرار داد و مجاهدین با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در 23 مرداد 1381 ] 14 اوت 2002‌[ ادعا کردند که تأسیسات در حال ساخت ایران را در نطنز و اراک «کشف» کرده‌اند، در حالی که مجاهدین کوچکترین نقشی در کشف آن نداشتند.
آقای سیمور هرش روزنامه‌نگار برجسته در کتاب خود، تأیید می‌کند که اسرائیل اطلاعات نطنز و اراک را در اختیار مجاهدین قرار داد. در مقاله‌ای که خانم کانی براک در 6 مارس 2006 در مجله معتبر نیویورکر منتشر کرد، نیز ذکر شده بود که اسرائیل اطلاعات هسته‌ای را در اختیار مجاهدین قرار داد.
در آن مقاله خانم براک به یک نکته مهم دیگر نیز اشاره می‌کند: اسرائیل به خوبی آگاه بود که مردم در ایران از مجاهدین متنفرند، و در خارج از ایران نیز به دلیل همکاری خود با رژیم صدام حسین، مجاهدین چهره بسیار منفی داشتند. به همین دلیل، اسرائیل اول با چند نفر از سلطنت‌طلبان شناخته شده ایران در آمریکا صحبت کرد تا آنها را متقاعد کند که آن اطلاعات را فاش کنند، ولی حتی سلطنت‌طلبان نیز این کار را خیانت به کشور ارزیابی کردند و تقاضای اسرائیل را رد کردند، چون به خوبی آگاه بودند که مردم واکنش بسیار منفی درباره آن خواهند داشت. در نتیجه اسرائیل مجبور شد که اطلاعات را در اختیار مجاهدین قرار دهد. سازمان بارها به اسرائیل در جوسازی‌های مشابه کمک کرد و دروغ‌های متعددی را در سال‌های 2010، 2013 و 2015 منتشر نمود. دروغ سال 2015 درباره کشف تاسیسات «لویزان 3» بود، که براساس ادعایی بود که سال‌ها قبل درباره تاسیسات لویزان شده بود. مقاله آقای جفری لوئیس، یکی از کارشناسان مهم هسته‌ای آمریکا، را در وبسایت فارین پالیسی بخوانید که چگونه این ادعا را مسخره کرده است.
سازمان همچنین ترور شخصیت‌های کلیدی برنامه هسته‌ای ایران را به نیابت از اسرائیل به انجام  رساند و مسعود علی‌محمدی، فریدون عباسی، مجید شهریاری، داریوش رضایی، مصطفی احمدی‌روشن را ترور کرد.
در تمامی مدتی که ترور دانشمندان و کارکنان هسته‌ای ایران در جریان بود، مجاهدین شرکت خود در آن ترورها را انکار می‌کردند. ولی، چند روز بعد از ترور مرحوم احمدی‌روشن در فوریه سال 2012، تلویزیون ان‌بی‌سی‌آمریکا گزارش داد که دو نفر از مقامات دولت پرزیدنت اوباما تائید نموده بودند که موساد اسرائیل اعضای مجاهدین را برای ترور دانشمندان هسته‌ای ایران آموزش داده بود.
آقای سیمور هرش، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی، در 5 آوریل سال 2012، دو ماه پس از گزارش تلویزیون ان‌بی‌سی، گزارش مفصلی در مجله معتبر نیویورکر منتشر کرد که در آن گزارش داد که یک ژنرال چهار ستاره‌ آمریکا که هم مشاور دولت آقای جورج بوش پسر و هم دولت آقای اوباما بود، گزارش تلویزیون ان‌بی‌سی را تائید نمود. آقای هرش همچنین گزارش داد که دولت آقای بوش و فرماندهی نیروهای ویژه آمریکا از سال 2005 تا سال 2008 گروهی از اعضای سازمان مجاهدین را در یک مجموعه در صحرای نوادا که توسط وزارت انرژی آمریکا اداره می‌شود، آموزش می‌دادند.
گویانیوز در پایان گزارش خود تائید می‌کند که سازمان با گروه تروریستی داعش و رژیم عربستان سعودی همکاری می‌کند.وال استریت ژورنال: تحولات منطقه به نفع ایران پیش می‌رود
یک روزنامه آمریکایی نوشت سیر تحولات منطقه به نفع ایران پیش می‌رود.
روزنامه وال استریت ژورنال نوشت: روند تحولات در منطقه به نفع ایران پیش می‌رود و سبب تحکیم موضع ایران شده است. 5 ماه از روزی که «ترامپ»، ایران را در «وضعیت اخطار» اعلام کرد، می‌گذرد. اما در عرض این مدت؛ این مسئله دارد به نفع ایران تمام می‌شود و ایران از هر حیث خاطرش آسوده است.
دولت ترامپ مشغول است و دارد سیاست‌هایش در قبال ایران و سوریه را تنظیم می‌کند. اما همزمان یک سری رویدادها دست به دست هم داده است و قدرت نفوذ ایران را تقویت کرده است.
قله این رخدادها؛ بحران قطر است که فقط چند روز بعد از سفر بسیار جنجال‌برانگیز ترامپ در ماه مه به عربستان و شرکت در اجلاس سران عرب در «ریاض» درگرفت. عربستان، امارات، بحرین و مصر سفارتخانه‌‌هایشان را در قطر تعطیل کردند؛ مرزهایشان با قطر را بستند و سفر به این کشور و یا از مبداء آن و یا تجارت با آن را ممنوع اعلام کردند.
برخورد قهرآمیز سعودی‌ها و متحدانشان علیه قطر بسیار خشن‌تر از سیاست‌هایشان در قبال ایران است. به عنوان مثال، امارات و ایران با هم روابط دیپلماتیک و تجاری دارند  و لینک‌های (اتصالات) هوایی گسترده‌ای نیز با هم دارند. در این اثنا؛ ترکیه هم وارد دعوا شده و جانب قطر را گرفته است.
از سوی دیگر در تمامی کارزارهایی که در سرتاسر خاورمیانه جریان دارد؛ موضع ایران حسابی محکم است. در عراق و سوریه نیروهای نیابتی شیعه مذهب ایران در مبارزه با «داعش» پیشروی‌های چشمگیری‌ داشته‌اند و این موفقیت‌ها این امکان را به ایران داده است تا یک «اتوبان مقاومت» جاده‌ای درست کند.
این اتوبان از تهران تا دمشق و بیروت یعنی تمامی مناطقی که دوست هستند امتداد دارد. از زمان شروع جنگ داخلی سوریه در سال 2011 تاکنون؛ این بزرگ‌ترین دستاورد ژئوپولیتیک (جغرافیای سیاسی) ایران است.
در یمن، جنگ به بن‌بست رسیده است و هزینه‌های هنگفتی را بر عربستان و امارات تحمیل کرده است. گروه شبه نظامی شیعه مذهب «حزب‌الله» مورد حمایت ایران، بر دولت لبنان تسلط دارد و این اعمال نفوذ را همچنان حفظ کرده است.
هرگاه عربستان سطح روابطش با یک کشور عرب نظیر لبنان و عراق را پایین آورده؛ یک فرصت طلایی بدست ایران افتاده است تا روابطش را با بازیگران بومی به زیان عربستان؛ تقویت کند.