رضا دهکی خشونتِ نقد

برخی مفاهیم در رفتار و اجرا مرز بسیار باریکی دارند. در مقوله نقد این موضوع بسیار دیده می‌شود. مثلا باور عمومی نقد و انتقاد را اغلب یک مفهوم واحد می‌بیند.
در واقع بسیاری نقدی را که واجد انتقاد نباشد، نقد نمی‌دانند و از سوی دیگر هر انتقادی را – بجا یا نابجا – در حیطه نقد طبقه‌بندی می‌کنند و قاعدتا منتظر برخورد و پاسخی در خور نقد و نه انتقاد هستند. این ماجرا زمانی بسیار به چشم می‌آید که مثلا «منقدان سینما»، در واژه به «منتقدان سینما» تبدیل می‌شوند و با گرفتن چنین عنوانی همواره در نقش انتقادی و نه نقادی ظاهر می‌شوند. در واقع مفهوم اشتباهی، جای اصل را می‌گیرد و حتی باعث می‌شود شغل «عاملان به نقد» به «عامدان به انتقاد» تغییر ماهیت دهد و چنین فردی فکر کند برای منتقد ماندن همیشه باید انتقاد کرد. علاوه بر این بارها پیش آمده است که گوینده مطلبی تحت عنوان نقد یا انتقاد از سوی مخاطب آن مورد این انتقاد واقع شده است که مطلب وی نه تنها در چارچوب این دو مفهوم نمی‌گنجد که واجد شرایط مفاهیمی مثل هجمه، تخریب، تمسخر و استهزا است. قضاوت کردن دیگری یا چنان که این روزها در «زبان مخفی» شبکه‌های اجتماعی به تاثیر از هم‌معنی انگلیسی آن، «جاج کردن» خوانده می‌شود نیز از دیگر مفاهیمی است که با نقد اشتباه گرفته می‌شود. بسیار دیده می‌شود که گوینده‌ای در شرایطی که گفته خود را نقد دیگری یا عمل دیگری می‌داند، در واقع در حال قضاوت کردن او است.
مقوله آزادی بیان، هم نقد را محترم می‌شمارد و هم پاسخ به نقد و توضیح درباره آن را آزاد می‌داند. در واقع پاسخگویی به نقد، هم خود مصداقی بر آزادی بیان است و هم در صورت وجود حرف و سخنی بجا، چه پذیرش و تشکر از نقد، چه رد استدلال نقد و چه حتی نقد متقابل، امری است که باعث ایجاد گفت‌وگویی مثبت می‌شود. علاوه بر این پاسخگویی به نقد با چنین شرایطی را نمی‌توان در راستای تقابل با نقد و مقابله با آزادی بیان تفسیر کرد. با این همه این‌ها در شرایطی است که نقد، نقد باشد و نه مفاهیمی مثل انتقاد، هجمه، تخریب، تمسخر و استهزا که تنها به تعبیر گوینده‌شان لباس نقد پوشیده‌اند. این مفاهیم، اغلب واجد ضدیت و حتی گاه درجاتی از خشونت هستند که نقد واجد آن نیست. این در حالی است که حتی گاه برخی واژگان خشونت کلامی نیز در آن‌ها جای می‌گیرند.
فارغ از این جابجایی مفهومی و نام واقعی چیزی که ردای نقد می‌پوشد، در صورتی که گفتاری واجد این ضدیت و خشونت مفاهیم اصلی باشد، نتایج و آثاری دارد که اغلب به آن توجه نمی‌شود. به جز نقد که تکلیف آن معلوم است، در باقی مواردی که به جای نقد مطرح می‌شوند، در درجه اول فارغ از نوع شخصیت مخاطب این گفتارها، قطعا آثاری بر او مترتب می‌شود که میزان آن با شدت و تکرار چنین گفتارهایی نسبت مستقیم دارد. کسی که بیشتر و شدیدتر مورد انتقاد، هجمه، تخریب یا تمسخر قرار گیرد، طبیعتا اغلب خود یا به سمت کاهش اعتماد به نفس و انزوا می‌رود و یا با کاهش تحمل به پرخاش روی می‌آورد. روی دیگر رفتار واکنشی اما، تقابل و مقابله به مثل است. در واقع کسی که به طور مرتب در سیبل چنین گفتارهایی قرار می‌گیرد، ممکن است در مقابله با گوینده و بعدتر حتی در مقابل دیگران، گارد تهاجمی بگیرد و خود با بهره‌گیری از درجات خشونت پنهان در ذات انتقاد، هجمه، تخریب و تمسخر بر دیگران بشورد. نتیجه چنین روندی، بازتولید خشونت کلام است که ممکن است در نهایت به خشونت رفتار هم برسد.


چنین معضلی را در بسیاری عرصه‌ها می‌توان دید. در چارچوب خانواده و دوستان و در فردی از خانواده و گروه دوستان که بیشتر طرف انتقاد قرار می‌گیرد؛ در فضای کاری که باعث می‌شود هر فردی طرف چنین گفتارهایی قرار گرفت، پیکان همان را به سوی گوینده و دیگران تغییر جهت دهد؛ در رسانه‌ها و البته سیاست نیز چنین معضلی به کرات دیده می‌شود.
در فضاهای اکتیویستی و فعالیت‌های اجتماعی نیز بازخورد چنین معضلی به گونه‌ای دیگر دیده می‌شود. بسیاری فعالانی که خود قرار است در مسیر ترویج فرهنگ یا تبلیغ هدفی فعالیت کنند و از ابزار نقد و انتقاد هم بسیار بهره می‌برند، خود گاه در دام ناتوانی از تفکیک مفهومی هجمه، تخریب و تمسخر با نقد و انتقاد می‌شوند و در حالی که همواره آزادی بیان را به عنوان یک اصل و نیاز برای کارشان مطرح می‌کنند، با تکیه بر همین ابزار، هیچ نقد یا انتقادی علیه فکر خود را بر نمی‌تابند و به دیکتاتورهایی خشونت‌گرا علیه منقدان و منتقدانشان تبدیل می‌شوند.
در شرایط رو به رشد چنین اختلال مفهومی و نیز تکثیر خشونت ناشی از آن، شاید نتوان فرد به فرد به تفسیر و تبیین مفاهیم و تفاوت‌ها و تعیین مصداق‌هایشان پرداخت و بدین شکل جلوی آن را گرفت. با این حال شاید رسانه‌ها، چهره‌های مشهور (سلبریتی‌ها)، چهره‌ها و گروه‌های الیت و سیاسیون از یک سو با مراقبت از خود و پرهیز از درگیر شدن در چنین سوءتفاهم مفهومی و از سوی دیگر با ترویج و تفسیر نقد واقعی و مصداق‌هایش بتوانند در مقابل گسترش رو به رشد آن مانع ایجاد کنند. بدیهی است که گسترش چنین خشونتی می‌تواند اثرات به مراتب بدتری از کلام نامطلوب صرف را برای جامعه به همراه داشته باشد.
سایر اخبار این روزنامه
علی لاریجانی: علاقمندیم کابینه از توانمندی متناسب با شرایط کشور برخوردار باشد چرا چهره های شاخص و محوری اصولگرایی تغییر کرده اند؟ تغییر صف اول اصولگرایان علی رویین تن و پولاد کیمیایی از یاد خسرو شکیبایی می گویند «عمو خسرو » و بستنی خوردن با فرشته ها رضا دهکی خشونتِ نقد «سازمان برنامه و بودجه» در معرض تغییری جدید قرار خواهد گرفت؟ همه چالش های وزارتخانه شدن یک سازمان «ابتکار» درباره دلایل افزایش تمایل استفاده از اسامی خاص توسط والدین گزارش می دهد چهارمین جلسه محاکمه دو متهم پرونده فساد نفتی برگزار شد تایید زنجیره‌ای بردن اموال نفتی گزارش «ابتکار» از اقدام ضربتی بانک مرکزی درباره وام ازدواج 20 میلیون تومانی زوج های جوان تا آخر شهریور به وامشان می رسند سخنگوی دولت در نشست خبری: دستگیری فریدون تاثیری بر چینش کابینه نخواهدداشت ظریف دیپلماسی پسابرجامی ایران را در نیویورک تشریح کرد توپ بدعهدی‌ها در زمین آمریکا از سوی رئیس بازرسی نیروی زمینی ارتش جزئیات حادثه تیراندازی در آبیک قزوین اعلام شد محمدرضا عارف: خود را نسبت به مردم متعهد می‌دانیم مجلس از نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها تفحص می‌کند