خطر حوادث سريالي در ايران

هر دم از این باغ، بَری می رسد. این مثل، حکایت فضای این روزهای جامعه ایران است. بعد از حادثه تروریستی مجلس و حرم امام(س)، سیر بروز حوادث ناگهان افزایش یافته و اکثر حوادث، کشته یا مجروح در پی داشته است. از بلایای طبیعی گرفته تا اسیدپاشی، خارج شدن قطار از ریل، تیراندازی و خودکشی در مترو و در نهایت هم حادثه تیراندازی در پادگان آبیک، گویا حوادث سیر سریالی به خود گرفته اند. تیر اندازی پادگان آبیک آخرین حادثه ای بود که در هفته های پر اتفاق اخیر رخ داد. عصر روز دوشنبه یکی از سربازان وظیفه وارد آسایشگاه پادگان شد و بی مقدمه، هم خدمتی های خود را به رگبار گلوله بست. بر اثر آن، سه سرباز کشته و 6 سرباز مجروح شدند. همه مجروحان به بیمارستان ولیعصر آبیک منتقل شده و چهار نفر با اورژانس هوایی و بالگرد به بیمارستان شهید رجایی قزوین منتقل می شوند که حال دو نفر از مجروحان، وخیم گزارش شده است. ضارب پس از ارتکاب جرم اقدام به خودزنی کرده و درگذشته است. گفته‌اند علت دقیق این حادثه در دست بررسی است اما به اعلام نتیجه چندان اطمینانی نیست. چند روز قبل از آن هم از فاصله چند متری و جلوی چشم مردم، به مردی در مترو شلیک شد و علت را سوءقصد به آمر به معروف اعلام کردند اما وقتی فیلم حادثه منتشر شد مردم چیز دیگری دیدند. اتفاقی که در پادگان آبیک افتاد اما چندان سر و صدایی به پا نکرد و حادثه مترو هم نه آنچنان که باید و شاید. گویا جامعه در حال عادت به بروز حوادثي از این دست است. به عبارت بهتر، القای فضای ناامنی و عادت به فضايي که قبل از آن سابقه نداشته است. چه زمانی در ایران سابقه داشته که داخل مترو، بیخ گوش مردم و جلوی چشم های‌شان به جرم داد و فریاد یا حتی ضرب و شتم به کسی شلیک کنند؟ مردم ما عادت به دیدن تیراندازی نداشته اند که حالا در حال عادت دادن‌شان هستیم. ایجاد فضای ناامن و عادی شدن آن، می تواند زنگ خطر امنیت کشور در سال های آتی باشد.
پيش از این اگر در مدرسه ای در آمریکا یا گوشه دیگری از دنیا تیراندازی می شد، اخبار داخلی و به خصوص صداو سیما آن را پوشش می داد و به عنوان ناامنی و فرهنگ نامناسب و بیماری های روحی مردم سایر کشورها به آن می پرداخت. حال در ایران سرباز وظیفه‌ای دوستانش را می کشد و پوشش دهندگان خبر معلوم نیست کجا هستند. خبر تیراندازی مترو را هم آن گونه که دل‌شان می خواهد مطرح می‌کنند و از آبی که گل آلود شده ماهی می‌گیرند، تا زمانی که فیلم حادثه منتشر می شود و مردم می بینند آنچه از رسانه ملی دیده اند با آنچه واقعیت داشته، زمین تا آسمان متفاوت است. ایجاد چنین فضایی در جامعه شوخی نیست. نیروی پلیس، شهروندی را بی دلیل کشته و ما، امر به معروف را عامل قتل معرفی می کنیم؟ گویا معنای آتش به اختیار به طریقی دیگر در جامعه در حال تعبیر شدن است! اینکه بخشی از درگیری ها حاصل فشارهایی است که در زندگی مردم وجود دارد، بر کسی پوشیده نیست. مردم اغلب عصبانی و پرخاشگر و مایل به بحث و درگیری شده اند. پرخاش از هر نوع و هر شکل كه باشد اما مسلما نتيجه آن ،قتل در مترو یا کشته شدن فرزندان بی‌گناه مردم در پادگان نیست.