ز تدبير پير كهن بر مگرد

۱- شيوه حكمراني هزاران ساله ايران چنين بود كه پيران با تجربه و دانشمند بر مسند وزارت مي‌نشستند و جوانان و ميانسالاني كه از جواني در دستگاه ديواني به آموختن و تجربه كردن و آشنا شدن به ظرايف كار عمر گذرانده بودند به دستياري‌شان گمارده مي‌شدند. به ديوان‌سالاران اواخر قاجار و اوايل پهلوي كه نگاه كنيد، نام‌هاي درخشاني از دانشمندترين مردم زمان را مي‌بينيد كه عمري را در خدمت ديواني تجربه كسب كرده و همزمان تحصيل علم كرده بودند. كساني كه پايه‌گذار تاسيسات مهمي در كشور شدند، مشروطه را به راه انداختند و كشور را در دوره‌اي پرآشوب - با امكانات حداقلي و با سختي و مرارت فراوان - اداره كردند. بساط ديكتاتوري رضاشاه كه به راه افتاد، آن كاردانان، مغضوب و خانه‌نشين شدند و كساني بر مسند نشستند كه هنرشان بيشتر مدح سلطان و حرف‌شنوي بود و از دادن مشاوره‌اي صادقانه و گزارشي روشنگرانه بيم داشتند و بيشتر به فكر حفظ مقام به دست آمده‌شان بودند. 
شك نيست كه بايد نيروي تازه‌اي را وارد جريان مديريت كشور كرد. نيرويي زبده و دانا و البته آشنا به پيچ و خم‌ها و گرفتاري‌ها و تنگناهاي حكمراني بر كشوري مانند ايران، نياز امروز ماست. اما قطعا مقام وزارت جاي تجربه‌اندوزي و آموختن نيست. در موج جوان‌گرايي پيشين، هزينه گزافي بابت مسند‌نشيني بي‌تجربه‌ها به حساب ملت پرداخت شد. با تصويب قانون منع به كار‌گيري بازنشستگان، كشور از تجربه گرانقدري كه به خون دل به دست آمده بود، محروم شد و به ناچار نشستيم و تجربه‌اندوزي و سعي و خطاهاي جوانان نورسيده بي‌تجربه - هرچند درس خوانده و نخبه علمي - را نظاره كرديم. تجربه‌اي كه گاه توام با تحميل هزينه‌هاي سنگين بر كشور بوده است كه گفته‌اند: «در آرند بنياد رويين ز پاي/جوانان به نيروي و پيران به راي» و توام كردن آن تجربه با نيروي جواني مي‌تواند براي كشور مفيد باشد. 
۲- بايد به فهم تاريخي آقايان دكتر ظريف و آذري‌جهرمي آفرين گفت كه بدون هيچ سهم‌خواهي يا كيسه دوختن، از حضور در دولت چشم‌پوشي كرده‌اند و مصرانه خواستار به كارگيري نيروهاي تازه‌نفس زبده شده‌اند. اما به كارگيري نيروي تازه نفس بي‌تجربه خساراتي در بر دارد. مثلا نشستن فردي بر مديريت مجموعه ميراث فرهنگي كشور بدون آنكه تجربه كار كردن در اين دستگاه را داشته باشد، نتيجه‌اي تلخ دارد كه پيش از اين در دولت‌هاي آقاي روحاني و مرحوم آقاي رييسي ديده‌ايم. آقايان مونسان و ضرغامي - هر دو مهندس - بر مهم‌ترين و تخصصي‌ترين دستگاه حفظ و حراست و مرمت آثار ملي و سازمان گردشگري كشوري تكيه زدند كه تعداد آثار تاريخي‌اش و چالش‌هاي مربوط با اداره آنها از شمار خارج است و البته هيچ‌كدام كارنامه موفقي نداشتند و نه تنها كار مثبتي در حوزه خود نكردند بلكه گرفتاري‌هايي هم به وجود آوردند. هيچ‌كدام از آنها نتوانستند با برنامه‌ريزي و مذاكره با دستگاه‌هاي ديگر راه‌حلي براي جذب گردشگر واقعي كه مي‌تواند صنعت گردشگري را رونق دهد، پيدا كنند. 
آقاي مونسان مدير موفقي در صنعت ساختمان كشور بود، با انتصاب ايشان به رياست سازمان ميراث، نه تنها كشور از تجربه مفيد او محروم شد، بلكه سازماني تخصصي و فرهنگي تحت مديريت فردي قرار گرفت كه اساسا شناختي از مسائل آن نداشت. يكي از بدترين تصميمات آن دوره، واگذاري اماكن تاريخي به بخش خصوصي براي كسب درآمد بود. واگذاري امر تخصصي مرمت به شركت‌هاي فاقد تخصص و تجربه لازم و عدم به كارگيري نيروهاي مجرب و كارشناس سازمان، سبب فجايعي چون ترميم منجر به تخريب گنبد بي‌نظير مسجد شيخ لطف‌الله يا موارد متعدد ديگر شد.


۳- ايران دريايي از فرصت‌هاي گردشگري است. توريستي كه به ايران مي‌آيد براي ديدن كشوري با تاريخ بلند و تجربه معنوي يك زندگي شرقي مي‌آيد. از نظر آنها نه منع نوشيدن مشروبات الكلي مساله است و نه قوانين ديگر. اساسا بسياري از آنها خواستار تجربه چنين فضايي هستند. آنها مسافرتي مطمئن و امن با امكانات مناسب لازم دارند. تعداد غير ايرانياني كه از من درباره امكان سفر به ايران پرسيده‌اند بسيار زياد است. تقريبا با هر غير ايراني كه همكلام شده‌ام، وقتي از مليت من خبردار شده، از آرزويش براي سفر به ايران گفته. خودم تا به حال چندين نفر را راهي ايران كرده‌ام و همه آنها از مواجهه با زيبايي‌هاي فرهنگي و تاريخي و مهمان‌نوازي‌هاي مردم ما شگفت‌زده شده‌ و سفرشان را از بهترين تجربه‌هاي زندگي‌شان شمرده‌اند.
اميد كه در دوره پيش‌رو درهاي گردشگري ايران روي جهان باز شود كه از اين مسير، هزاران شغل ايجاد خواهد شد و ميلياردها دلار وارد كشور مي‌شود.
 اميد كه كسي بر مسند وزارت مربوطه بنشيند كه جهان را بشناسد و تصور نكند كه منع نوشيدن مشروب الكلي و قوانين ديگر بزرگ‌ترين مشكل توريسم ايران است! كسي كه ارزش ميراث تاريخي و ملي ما را بداند و آن را به خاطر حفظ موقعيت سياسي و پيوندهاي جناحي به افراد و دستگاه‌هاي ديگر واگذار نكند. كسي كه جلوي تخريب و تجاوز به بافت‌هاي تاريخي و ارزشمند را بگيرد و مرمت و حفاظت آثار تاريخي و مديريت موزه‌ها را به دست كارشناسان با تجربه بدهد.